۱۳۸۹ آذر ۱۱, پنجشنبه

از فرصت ها استفاده کنیم

ما از چیزی ناراضی هستیم، فکر می کنیم شاید چیزی را از دست داده ایم، یا چیزی را به دست نیاورده ایم، چیزهایی وجود دارند که ما آنها را انجام نداده ایم یا در مورد آنها اهمال کرده ایم، فرصت هایی که از آنها استفاده نکرده ایم، به خاطر آنها در فکر فرو رفته ایم، به خاطر آنها پشیمانیم و افسوس می خوریم و به خاطر آنها عصبانی هستیم. بعضی کج خلق و عبوس می شوند، بعضی ناسازگاری می کنند و بعضی افسرده می شوند. احساسات می توانند از این جا منشأ بگیرند، حتی اگر ما علت و منشأ واقعی و اصلی را به یاد نیاوریم. آقای مجردی که دعوت به مهمانی را به این بهانه که: «من در آن جا کسی را نمی شناسم!» رد می کند، به زودی خواهد فهمید که بار دیگر فرصت را از دست داده. خانمی که اجازه می دهد که علایق و منافع او را نادیده بگیرند و به او بی اعتنایی کنند، زیرا او می خواهد از بروز تنش و اصطکاک جلوگیری کند، از ملایمت و نرمی برای زندگی اش نادرست استفاده کرده.
دیگر تسلیم دودلی و تردیدهای درونی و تنبلی و سستی خود نشوید، در وجود شما چیزهای بیشتری از آنچه که فکر می کنید نهفته است و وقتی نیرو و توان خود را لمس و آن را احساس می کنید لذت می برید.
تا زمانی که شما هدفی را دنبال می کنید، توانایی، فکر و تمام انرژی خود را به کار می اندازید، مطمئناً لذت و رضایت از زندگی محصول جانبی خواهد بود. شما بیدار و فعال می شوید، تشویق و ترغیب می شوید.
وقتی شما واقعاً فرصت ها و شانس های خود را تشخیص دهید و بتوانید آنها را به دست آورید، بایستی این شجاعت را داشته باشید، دقیقاً به آنها بنگرید. یعنی این که بدانید، واقعاً چه توانایی دارید و این که دیگران چه اختیاراتی دارند و چه چیز می توانند ارائه دهند. آن گاه این امکان وجود دارد که حقایق را جمع آوری کرده به یکدیگر مرتبط کنید و مطابق با خواست خود، بهترین نتایج ممکنه را به وجود آورید.
احساس این که بدانیم بهتر از آنچه هستیم که دیروز بوده ایم، به ما نشاط و شادابی می دهد. مقدار کمی از احساس «بهتر بودن» اکسیر زندگی است. کسی که اولین جملات را به زبان بیگانه می گوید، این احساس را درمی یابد. کسی که سعی می کند با اسکیت تعادل خود را حفظ کند تجربه می کند که در هر قدم شجاعتر شود. کسی که پی می برد چگونه می توان وظیفه و کار مشخصی را در زمان کوتاهتری انجام داد، کسی که برای اولین بار با ماشین در شهر بزرگ رانندگی می کند، هر یک به خود افتخار و احساس غرور می کنند.
چرا که همه این افراد موفقیتهای خود را یک وضعیت و حالت خوشحال کننده نمی دانند بلکه آن را نخستین قدم قابلیت و شایستگی خود می دانند.
«هر انسانی خودش، آزادی، حقیقت و واقعیت خود را می سازد.» سارتر
مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر