‏نمایش پست‌ها با برچسب طلاق. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب طلاق. نمایش همه پست‌ها

۱۳۸۹ اسفند ۶, جمعه

چرا طلاق عاطفی رخ می دهد؟

پیدایش طلاق عاطفی میان زوج ها به این صورت است که یک دختر و پسر جوان وارد زندگی مشترک می شوند بدون این که شناخت درستی از خود و روحیات جنس متفاوت داشته باشند. در اینجا شاید فرد ماهیت خود را به خوبی نمی شناسد و به دنبال خودش می گردد و چون خود را نمی یابد، برای رسیدن به هدفی که نمی داند چیست، روز به روز بهانه گیرتر می شود. این ازدواج ها خواسته های روحی طرفین را ارضا نمی کند و همواره یک دلهره نهفته در این ازدواج ها به چشم می خورد و این دلهره ها سرمنشأ یک سری حرکات و رفتار منفی می شود و وقتی چنین رفتاری پیش می آید، به اصطلاح «تو ذوق طرف مقابل می خورد» و طلاق عاطفی رخ می دهد.
اگر همسران با روانشناسی هم آشنا باشند، طلاق عاطفی در زندگی آنها ایجاد نمی شود. یک همسر باهوش، با آرامش و عشق خود می تواند روان طرف مقابل را آنقدر مشغول کند و او را با مهر و عاطفه بمباران کند که او ناخودآگاه، گوهر وجود خود را ظاهر سازد.

چگونه خود را پیدا کنیم؟

برای رفع مشکلات اول باید خود را بشناسیم و تنها راه شناخت خود، تفکر است. وقتی ما تفکر می کنیم لایه های مغزمان باز می شود و وقتی لایه های مغز باز می شود، درِ کوچه باغ های درونی ما به صورت اتوماتیک وار به روی ما گشوده می شود و ما می توانیم به درون خود سفر کنیم و ماهیت خود را از درون کشف کنیم وقتی که ما ماهیت خود را کشف کنیم، خواهیم دانست که کیستیم و چیستیم و چگونه باید باشیم.

با همسرتان طور دیگری صحبت کنید
طرز نگاه کردن و صحبت کردن با همسر باید به گونه ای خاص باشد نه به آن روشی که با همه افراد صحبت می کنیم. این درحالی است که بعضی زن و شوهر ها در طول روز حتی یک بار هم به صورت هم نگاه نمی کنند و حرف تازه ای برای گفتن ندارند.

کتاب زندگی خود را تند تند ورق نزنید

یکی از مسائل مهمی که باعث ایجاد طلاق عاطفی می شود این است که بعضی از زوج ها در مورد روابط زناشویی با افراط و تفریط مواجه شده و گاهی مواقع پیش می آید که به اصطلاح از آن طرف پشت بام می افتند و می خواهند یک روزه تمام هنرهایی که در وجود خود دارند را به طرف مقابل ارائه دهند. درحالی که همسران بهتر است همیشه در زندگی حرف تازه ای برای گفتن داشته باشند و هر روز هنر جدیدی را برای هم رو کنند به طوری که حتی پس از گذشت 30سال از زندگی مشترک، مسائل تازه ای برای گفتن داشته باشند.

باهم بازی کنید

زندگی زناشویی نباید یک شکل رسمی و جدی به خود بگیرد. زندگی زناشویی باید سرشار از خلاقیت و بازی باشد. یعنی زن و شوهر مانند دوران کودکی بازی های مختلف را تجربه کنند تا بدانند کدام بازی، زندگی آنها را بیشتر خرسند می کند و همواره از آن تکنیک ها استفاده کنند.

همسر خود را به صورت یک فرمانروا ببینید
همواره در حین جدا شدن از همسر، به گونه ای جدا شوید که گویا دیگر او را نخواهید دید، این مسأله باعث می شود برای بازگشت شما میراثی باقی بماند.
طوری با همسر خود رفتار کنید که انگار او فرمانروای شهر زندگی شماست و به گونه ای با او خداحافظی کنید که انگار چند ساعتی از محضر ملکه زندگی خارج می شوید در این صورت با هورمون عشق خانه را ترک خواهید کرد و وقتی با دل خوش از خانه بیرون بروید می توانید کوه را از جا بکنید.
وقتی تصورتان نسبت به همسرتان مثبت باشد، تمام وجود شما سرشار از انرژی مثبت بوده و هر کسی شما را ببیند شور زندگی را در چشمان شما درک خواهد کرد.

با آرزوی سلامتی و شادکامی
مریم جهانیخش
کارشناس ارشد مشاوره

۱۳۸۹ اسفند ۲, دوشنبه

طلاق ها چه جوری هستند؟

طلاق ها را می توان به ३ دسته تقسیم کرد:
طلاق های به جا و به موقع
طلاق های کارشناسی نشده و پیش از موعد
طلاق های با تأخیر زیاد

طلاق های به جا و به موقع: به این صورت است که همسران با توانایی ها و مهارت های لازم در زندگی مشترک آشنا نبوده و نمی توانند به تفاهم برسند آنها ابتدا راهکارهای لازم را امتحان می کنند، سپس فرصت را از دست نداده و اقدام به جدا شده از هم می نمایند
ویژگی اصلی این گونه طلاق ها، مطمئن شدن از آسیب زا بودن ادامه زندگی و همچنین استفاده از نظر کارشناسان است
فایده این گونه طلاق ها نیز این است که زوج ها زمان را از دست نداده و می توانند از فرصت موجود بهره ببرند، برای آینده خویش اقدامات مفیدی انجام دهند و از آسیب های بیشتر پیشگیری می کنند
طلاق های کارشناسی نشده و پیش از موعد: زوج های جوان بدون داشتن آشنایی و آگاهی لازم، پس از مدت کوتاهی تصمیم می گیرند از هم جدا شوند و مشورت و نظرخواهی چندانی انجام نمی دهند مشکل عمده این نوع طلاق ها آن است که جدایی به واسطه امور نه چندان مهم و اساسی صورت گرفته درحالی که با تغییراتی جزئی و مشاوره می توانست برطرف گردد
طلاق های با تأخیر زیاد: معمولا در میان زوج هایی رخ می دهد که حدود یکی دو دهه از زندگی مشترک را پشت سر گذاشته اند ویژگی اصلی این نوع طلاق ها، گذراندن سال های متوالی و بی ثمر از یک زندگی مشترک نه چندان موفق می باشد
در این طلاق ها ممکن است یکی از طرفین از همان اوایل زندگی متوجه نواقص و ناهنجاری های همسر شود ولی به دلایل مختلف سعی خویش را بر ساختن و بهبود رفتار طرف مقابل می گذارد اما همسران به طور معمول قادر به ساختن و بهبود رفتار شریک زندگی شان نیستند مگر اینکه خود شخص به درجه ای از آگاهی و انگیزش برسد و بخواهد تغییراتی را در خویش آغاز نماید
نکته دیگریکه در این طلاق ها ملاحظه می شود، از دست رفتن اعتماد به نفس همسری است که در دوره ای بلندمدت با همسری ناسازگار درگیر بوده و نیروی فکری و ذهنی اش را صرف زندگی پرمشکل و اضطراب آفرین نموده است چنین فردی توان ابراز وجود و تصمیم گیری درست را نخواهد داشت بنابراین به دلیل از دست رفتن اعتماد به نفس، تصمیم به طلاق با تأخیر روی می دهد
در طلاق های با تأخیر زیاد، وجود فرزندانی ملاحظه می شود که همسران را محتاط نموده تا به خاطر فرزندان از طلاق خودداری نمایند ولی با گذشت زمان و تغییر نیافتن وضعیت، طلاق روی می دهد
در مواردی نیز نداشتن حمایت های عاطفی و اقتصادی از سوی خانواده مانع تصمیم گیری مناسب درارتباط با زندگی شان می شود روی هم رفته طلاق هایی که با تأخیر بسیار انجام می شود، مشکلات و زیان های قابل توجهی را به همراه خواهد داشت
مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره

۱۳۸۹ بهمن ۲۷, چهارشنبه

طلاق عاطفی

طلاق عاطفی مجموعه ای از شرایط و تعامل های میان همسران است که به وسیله مشکلات، آسیب ها، ناملایمات و طی مسیرهای نادرست از مواجهه با همسر، ایجاد می گردد به عبارتی طلاق عاطفی مرحله ای از آسیب های شدیدتر و عمیق تر میان همسران است
بهتر است همسران با این گونه نشانه ها آشنایی بیش تری داشته باشند تا درصورت ابتلا، با اقدام های پیشگیرانه، مانع از ایجاد وضعیت بحرانی گردند مراحل چهار گانه طلاق عاطفی بدین قرار است:
مرحله اول: همسران سالم
مرحله دوم: همسران دچار مشکل
مرحله سوم: همسران آسیب خورده
مرحله چهارم: همسران دچار طلاق عاطفی
مشاوره خانواده در تمامی این مراحل می تواند مفید باشد چون در مشاوره خانوادگی تمام مسائل و مشکلات خانواده قابل طرح هستند
عمده ترین ویژگی های طلاق عاطفی به شرح زیر است:
- مشکلات عمده و اساسی همسران دچار طلاق عاطفی حل نمی گردد
- در طلاق عاطفی، همسران، درگیری های بیش از اندازه، فرساینده و آزاردهنده و پایان نشدنی باهم دارند
- همسران دچار طلاق عاطفی، حضورشان برای یکدیگر آزاردهنده است
- در طلاق عاطفی، ارتباط برقرار کردن میان همسران با دشواری های بسیار توأم است
- ارتباط عاطفی و جنسی میان آن ها به سردی گرائیده و یا از بین رفته است
- همسران دچار طلاق عاطفی، بازخوردهای منفی و نیش دار و کنایه های آزاردهنده به یکدیگر وارد می نمایند
- در طلاق عاطفی، دشمنی و کینه توزی از سوی یکی یا هردو آن ها ملاحظه می شود
- چنین همسرانی به طور معمول طرف مقابل را مسبب تمام مشکلات می دانند
- همسران دچار طلاق عاطفی به این نکته آگاهند که زندگی مشترک شان حاصل چندانی را به همراه نخواهد داشت
- آن ها بنا به مصلحت و گاهی از روی ناچاری، زندگی بی حاصل شان را تحمل می کنند
مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره

۱۳۸۹ بهمن ۲۲, جمعه

طلاق سرزمین ناشناخته ای برای کودکان

عدم اطمینان، عامل نگرانی اکثر بچه ها بعد از طلاق است. بچه ها با از دست دادن یکی از والدینشان همواره دچار نگرانی و اضطراب از دست دادن والدی که در کنارش حضور دارند هستند که این امر حتی گاه به بیماری جسمی نیز منجر می شود. یکی از راهکارهایی که امروزه برای از بین بردن اضطراب و نگرانی بچه های طلاق توصیه می شود برنامه ریزی کلاسهای فوق العاده هدفمند برای آنان است. کلاسهای هنری به ویژه موسیقی بسیار توصیه می شود زیرا باعث تخلیۀ انرژی های منفی شده و نوعی احساس آسودگی و آرامش به کودک می دهد. داشتن برنامۀ زمان بندی فعالیتهای روزمره از دیگر راهکارهای رفع احساس اضطراب و نگرانی است. مثلاً با مشورت و توافق با او ساعات خواب ، مطالعه ، ورزش و ... را مشخص کنید. این امر باعث بوجود آمدن حس امنیت ، آرامش و... می شود و به آنها کمک می کند که چگونه به طور ناخودآگاه به اضطرابشان غلبه کنند. بسته به سن کودک ، دلایل طلاق و عدم امکان ادامه دادن رابطه را برایش توضیح دهید.به این چند راهکار برای چگونه صحبت کردن در مورد طلاق توجه کنید:
1.پیش از طلاق برای صحبت کردن راجع به طلاق ، جدایی و تغییرات زندگی با فرزندتان برنامه ریزی کنید.
2.بهتر است صحبت کردن تدریجی دربارۀ طلاق در حضورهمسرتان باشد.
3.هیچ وقت هنگام صحبت کردن راجع به مشکلاتی که منجر به جدایی تان شده نسبت به همسرتان بی احترامی نکنید.
4.در رابطه با تغییر و تحولات زندگی بعد از جدایی ، اطلاعاتی به فرزندتان بدهید. اگر تغییری در مدرسه و فعالیتهای او پیش آمد آن را عنوان کنید. البته از ذکر جزییات خودداری کنید زیرا همین امر باعث ایجاد اضطراب و ترس از ورود به سرزمین ناشناخته ها می شود(درمورد فرزندان بزرگتر مطمئناً شما مجبور به بیان اطلاعات بیشتر خواهید شد زیرا ذهن پرسشگر آنها را نمی توانید بدون پاسخ بگذارید ولی تا حد امکان در مرحلۀ اول از بیان تغییراتی که منجر به اضطراب در آنها می شود خودداری کنید.)
موفق و پیروز باشید!
+برای اطلاعات بیشتر مراجه شود به: http://hodasadeghi.blogspot.com/

هدی صادقی :) کارشناس ارشد روان شناسی
شمارۀ تماس 9092301919
کد مشاوره 2380

۱۳۸۹ بهمن ۲۰, چهارشنبه

باهم، ولی دور از هم ...

«توی یک خانه ایم، زیر یک سقف زندگی می کنیم، یک هوا را نفس می کشیم ولی باهم غریبه ایم. آنقدر غریبه که سلام و خداحافظی بین ما رد و بدل نمی شود. شاید بیشتر بخاطر بچه هایم صبر کردم تا وقتی که سروسامان گرفتند مردم نگویند بچه طلاق است.»

اما سال هاست که آنها ازهم طلاق گرفته اند بدون اینکه پله های دادگاه را بالا و پایین رفته باشند. سال هاست که او زن خانه و آن یکی پدر بچه هاست. نه خودشان که هیچ کس آنها را جزء آمار طلاق نمی شمارد. اما وقتی هیچ رابطه احساسی و عاطفی عمیقی بین زن و مرد نباشد و سر هر کدام برود توی لاک تنهایی خودشان، آن وقت به اصطلاح روان شناسی امروز آنها دچار طلاق پنهان یا خاموش شده اند بدون اینکه متوجه باشند.

طلاق پنهان در زندگی آنهایی رخ می دهد که بدون هماهنگی عاطفی، بدون وجود عشق، و بدون شناخت نیازهای خود و طرف مقابل ازدواج کرده باشند.
امروزه ازدواجی را کامل می دانند که در آن هر سه بعد روانشناختی، زیست شناختی و جامعه شناختی وجود داشته باشد.

تشکیل زندگی قبل از شاخت کافی و لازم، آرمان های موردنظر در زندگی را به چالش می برد.
تشکیل زندگی قبل از شناخت کافی و لازم، علاوه بر ایجاد فاصله، زمینه را برای بروز اختلافات دیگر در زندگی فراهم می کند.
تشکیل زندگی قبل از شناخت کافی و لازم، با ایجاد تعارض و فشارهای روانی در هر دو طرف، بدبینی و عدم سازش غیررسمی را تقویت می کند.

ازدواج در اصل، انگیزه باهم بودن و نیمه پنهان را پیدا کردن، باهم عجین شدن و از من ما ساختن می باشد. این اصل 90 درصد در زندگی زناشویی نقش دارد. در کنار هم قرار گرفتن، ماهیت های خاص خود را دارد و انگیزه های ظاهری و برونی فقط 8 درصد در موفقیت زندگی نقش دارد.

باید شش دانگ حواسمان به این طلاق های پنهانی باشد. همین طلاقی که امروز از هر 4 ازدواج یکی از آنها دچارش می شود! و بدون آنکه زن ها را مطلقه کند افسرده می کند، می تواند پدر و مادر ها را پرخاشگر و عصبی کند و فرزندان را بدون آنکه فرزند طلاق شوند، سرکش و متمایل به گروه مواد مخدر کند.

مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره


۱۳۸۹ بهمن ۱۵, جمعه

مشاوره طلاق

همانطور که میزان چشمگیری از ازدواج ها، کارشناسی نشده و بدون مشاوره انجام می شود، درصد قابل توجهی از طلاق ها نیز کارشناسی نشده و از روی اضطرار و ناچاری انجام می شود و همسران آگاهی و آمادگی لازم را برای مواجهه با آن ندارند.

همه ما می دانیم که این تصمیم یک شبه صورت نمی گیرد بلکه اقدام به طلاق از مدتها قبل قکر و ذهن همسران را به خود مشغول کرده و بارها و بارها امور مرتبط با آن در ذهن شان مرور شده است. این امر نه تنها پیش از طلاق، بلکه پس از جدایی نیز بارها افکاری به سراغ فرد می آید که آیا طلاق مناسب ترین کاری بود که می توانست انجام شود؟

در هر طلاق، یک رابطه مشکل دار و آسیب خورده وجود دارد که چنین رابطه ای نتوانسته جواب گوی نیاز های طرفین باشد. مشکلاتی که همسران باهم دارند، اگرچه ظاهری بسیار ساده دارد ولی رسیدگی و برطرف نمودن آن کاری بسیار تخصصی است.

مشاوره طلاق، علمی است که در آن شرایط و عوامل متنوع موجود، مورد سنجش قرار می گیرد. و موقعیت های پس از طلاق برای همسر و فرزندان بررسی می شود.

طلاق مانند ازدواج، به امکانات، تسهیلات و حمایت هایی نیاز دارد. بسیاری از پیامدهای بعد از طلاق برای همسران ناشناخته است. بنابراین مشاوره طلاق به آنها کمک می کند تا از تخصص فردی که به عوامل مشکل آفرین طلاق تسلط کامل دارد، بهره بگیرند.

اقدام به طلاق نیاز به شناخت، آگاهی همه جانبه و اعتماد به نفس دارد. درصورت نداشتن آمادگی عاطفی لازم، همسران با دشواری هایی مواجه می شوند. زیرا پس از طلاق حرف و حدیث هایی از دوستان و آشنایان مطرح می شود که فرد لازم است توانایی برخورد با این گونه نگرش ها را داشته باشد. البته حمایت های بی طرفانه و منطقی خانواده نیز نقش مهمی در ایجاد اعتماد به نفس فرد طلاق گرفته دارد.

طلاق یک نگرش ناکارآمد مقصرمحور را در فرد بوجود می آورد بدین صورت که در این میان چه کسی مقصر بوده.
مشاوره طلاق، نگرش عملکرد محور را جایگزین آن می کند بدین صورت که کدام رفتار و عملکرد اشتباه در میان همسران، آنها را از مسیر سلامت و تعادل خارج و به سمت نارضایتی سوق داد.

یکی از مهم ترین جنبه های مشاوره طلاق، در درجه اول شناخت مشکلات و نارسایی های موجود و راهکارهای مرتبط با آن می باشد. زیرا تجربه ثابت کرده که گاه با ایجاد تغییراتی، دشواری های موجود برطرف شده است.
اما گاهی حتی پس از ایجاد تغییرات، دگرگونی های لازم در همسران صورت نمی گیرد که در چنین وضعیتی، رویکرد طلاق برای یکی یا هر دو طرف مشخص شده و یک رابطه ناسالم و مشکل آفرین به پایان عمر خود می رسد.

مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره


۱۳۸۹ دی ۲۷, دوشنبه

طلاق: تصمیمی دشوار میان بد و بدتر

حتماً دیده اید که جدا شدن به سادگی اتفاق نمی افتد. در ارتباط با طلاق معمولاً یکی از همسران چنین تصمیمی می گیرد ولی طرف مقابل خواهان ادامه زندگی است. درصد طلاق هایی که هر دو طرف مایل به جدایی باشند به مراتب کمتر است.

با اقدام به طلاق مقداری از ناراحتی ها، مشکلات و تعارض های فرد با همسرش برطرف خواهد شد. ولی طلاق در بهترین شرایط نیز دشواری ها و مشکلاتی را برای هریک از طرفین به همراه دارد. چون هریک از اعضای خانواده ازجمله فرزندان، به نوعی درگیر عوارض مختلفی خواهند شد. این مشکلات قابل پیش بینی است و شخص باید از قبل آمادگی های لازم جهت مواجهه با آن ها را کسب نماید.

طلاق قبل از به اجرا درآمدن فرایند پیچیده ای از تصمیم گیری را به همراه دارد. حالت های مختلف این تصمیمات به این شکل است:
1- تصمیم میان خوب و خوب تر
2- تصمیم میان خوب و بد
3- تصمیم میان بد و بدتر

تصمیم گیری در دو مورد اول مشکل چندانی به همراه ندارد. زیرا در تصمیم میان خوب و خوب تر، فرد حتی اگر تصمیم اشتباهی بگیرد و خوب را به جای خوب تر انتخاب نماید، حداکثر زیانش این است که از مقداری خوبی بیشتر محروم شده.

همچنین تصمیم میان خوب و بد، امر چندان دشواری نیست و شخص می تواند با کمی مشورت به انتخاب صحیح دست یابد. البته گاهی اوقات افراد با توجه یه دلایل احساسی و عاطفی یا از روی ناآگاهی، در برابر امر خوب، بد را ترجیح می دهند. که به طور معمول انتخاب درستی نخواهد بود.

اما تصمیم درمورد بد و بدتر امری است که دشواری هایی به همراه دارد و اغلب اشتباه هایی که رخ می دهد در همین مورد است. چون فردی که در برابر دو امر بد قرار گرفته، نمی داند کدامیک بد و کدام بدتر است.

تصمیم میان بد و بدتر برای هر فردی می تواند متفاوت باشد، انتخاب راهکاری به نام طلاق می تواند برای یک فرد بد و ادامه زندگی، بدتر باشد و برای فردی دیگر با شرایط مشابه عکس این حالت را داشته باشد یا اینکه در زمان، موقعیت و شرایط خاصی اقدام به طلاق ، بدتر و ادامه زندگی، بد باشد.

در مجموع فردی که قصد طلاق دارد، دچار تعارضی می شود که لازم است میان بد و بدتر یکی را انتخاب نماید. زوجین بدون داشتن راهنمایی و آموزش های لازم، ممکن است مسیرهای نادرستی را طی کنند. پس با بررسی و مشورت های لازم می توان به انتخابی کم آسیب تر دست یافت.

آرزومند بهترینها برای شما
مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره


۱۳۸۹ دی ۱۸, شنبه

والد بودن بعد از طلاق

والد خوب بودن در جریان طلاق، همچون والد بودن در سایر مواقع است. با این تفاوت که در اینجا درست وقتی که بچه ها به توجه و اطمینان بخشی بیشتری نیاز دارند، ممکن است ظرفیت شما به علت فشار ناشی از طلاق کاهش یافته باشد چون شما به لحاظ عاطفی و هیجانی به هم ریخته اید. با این وجود استفاده از خدمات حمایتی اجتماعی و مشاوره ای نیز سودمند خواهد بود، درست مثل خیلی مواقع دیگر مثلاً تولد یک بچه یا مرگ یکی از والدین که حمایت یا راهنمایی مناسب می تواند کمک عمده ای باشد.

بعد از طلاق اگر رابطه زناشویی شما پایان یافته است، نقش والدی همچنان ادامه دارد. پس باید بتوانید با رفتارهایتان، به کودکان برای سازگار شدن با دو خانه کمک کنید. کودکان در هر سنی که باشند حس امنیت آنها بر مبنای آشنایی با جایی که در آن زندگی می کنند، غذا می خورند، می خوابند و اموال خود را نگه می دارند، تشکیل می گردد. با شروع جابه جایی کودک بین دو محل اقامت، ایجاد مجدد چنین حسی از «خانه» مستلزم زمان است چون پیوسته به خاطر می آورند که دیگر خانواده باهم زندگی نمی کنند.

بعد از طلاق وقتی بچه ها بین دو خانه جا به جا می شوند، ممکن است نسبت به یکی یا هردو والد اضطراب جدایی پیدا کنند یا در مورد سلامتی والدی که ترکش کرده نگران شوند. می توانید با یکدیگر همکاری کنید تا بچه هایتان در هر دوجا متعلقات آشنا و بازیهای مورد علاقه خود را داشته باشند. و کمک کنید تا به دوستان و اعضای فامیل سر بزنند.

بعد از طلاق اگر یکی از شما به فاصله دوری نقل مکان می کنید، برای کودک تان نامه، کارت تبریک یا نامه الکترونیکی بفرستید. همیشه با وی در تماس باشید اینگونه نشان می دهید که دوستش دارید.

بعد از طلاق بکوشید باثبات و قابل اعتماد باشید. بچه هایتان روی حرف شما حساب می کنند. حتی انضباط باید باثبات باشد اما در آن افراط نورزید.

کودک تان را تشویق کنید چیزهای خاصی مثل پروژۀ مدرسه، جایزه ها، گزارشها یا عکسها را بیاورد تا به شما نشان دهد. کیف مخصوصی برای آوردن وسایلش به او بدهید.

بعد از طلاق از اوقاتی که در کنار بچه های تان هستید لذت ببرید. از کودک تان بخواهید تا دوستش را برای یک فعالیت برنامه ریزی شده دعوت نماید. عکسهای زیادی بگیرید و یک سری از آنها را به کودک تان بدهید.

همانطور که کودک تان رشد می کند، روابط شما هم باید تغییر کند. بچه های کوچک بیشتر نیاز دارند با شما باشند در حالی که نوجوانان بیشتر مایلند در کنار دوستان خود باشند.

سخن پایانی این که وقتی به بچه ها کمک می کنید تا با طلاق کنار بیایند درواقع مهارتهایی را برای کنار آمدن با سایر چالشهای زندگی به آنها می آموزید.
زیرا زندگی جریان دارد....
زیرا ما ناچاریم به چالشهای آن پاسخ دهیم....
زیرا وقتی چشمهایمان باز است....
روشنایی را بهتر می بینیم....

مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره


۱۳۸۹ دی ۱۷, جمعه

چگونه زندگی جدید را پس از جدایی شروع کنیم؟

پس از طلاق، به سختی می توانید باور کنید که زندگی جدیدی در انتظار شماست. چون روزی شما خواستار ایجاد و تداوم زندگی خود بودید. شاید فکر تنها ماندن برایتان ترسناک باشد. خب به ترسهای تان اجازه دهید تا تصمیم گیرنده باشند. آیا فکر تنها ماندن ترسناک تر از بودن در یک زندگی ازهم پاشیده است؟ پس بیایید:

روزها را هدر ندهید
پس از جدایی به خودتان بگویید: «اتفاقی است که افتاده» نمی توانید به گذشته برگردید و کاری انجام دهید اما می توانید کارهای زیادی را هم اکنون انجام دهید. زمان به سرعت سپری شده و روزی می رسد که شما باید حقیقت را بپذیرید و بگویید: «من باید کاری برای زندگی ام انجام دهم. بچه هایم را بزرگ کنم و زندگی شاد و معناداری داشته باشم و شخصی فعال در جامعه باشم.»

افکار مصیبت بار را از ذهن تان دور کنید
پس از جدایی افکاری هستند که تأثیرات خیلی قوی بر چگونگی احساس شما دارند مثل «زندگی من تمام شده و من همه چیز را از دست داده ام» متوجه باشید که واقعاً اینها درست نیستند. زندگی شما تمام نشده است فقط یک شروع جدید برای شماست. تغییر پیش فرض های منفی در ذهن تان به تغییر احساسات شما کمک می کند.

با کودکان تان صحبت کنید

طلاق ممکن است زخم های عاطفی را برای بچه ها ایجاد کند. با آنها صحبت کنید و درباره اتفاقاتی که درحال وقوع است و احساساتی که آنها نسبت به وقایع کنونی دارند صحبت کنید و به آنها اطمینان دهید همه چیز بهتر خواهد شد. اگر آنها خیلی چیزها را بدانند، می توانند به شما در این مراحل کمک کرده و به این ترتیب آنها هم احساس قدرت می کنند. به خاطر فرزندان تان با همسر سابق خود برخورد مناسبی داشته باشید. قبلاً شما همسر وی بودید اما درحال حاضر یک آدم معمولی هستید.

برای خودتان وقت بگذارید

خودتان را در الویت قرار داده و کاری را فقط برای خودتان انجام دهید. پس از جدایی شاید بهترین هدیه ای که می توانید به فرزندان تان بدهید این است که از خودتان خوب مراقبت کنید.

از دیگران کمک بگیرید
مردم خوشحال می شوند کاری برایتان انجام دهند. یک گروه حمایت کننده از نزدیک ترین دوستان تان داشته باشید که حمایت گر عاطفی، راهنمای همیشگی و مشوق شما در کارهای تان باشند. بدانید شما اولین نفری نیستید که از سایرین کمک می گیرید.

خانه رویایی تان را بسازید
پس از جدایی اگر شما مجبور به تغییر منزل شدید دنیا به آخر نرسیده است. بدانید که شما و بچه های تان می توانید خاطراتی را بسازید که آنجا خانه رویاهای تان شود.

از امکانات و موهبت های اطراف خود استفاده کنید
پس از جدایی هرکاری که می توانید برای رسیدن به موفقیت انجام دهید. توانایی ها و نقاط قوت خود را کشف کنید. هر شخصی حقیقت وجودی دارد که فقط خودش می داند و باور دارد. یادآوری می کنم که شما نتایجی در زندگی به دست می آورید که ابتدا باور دارید و سپس شایستگی آن را.
منبع: نشریه تهران امروز

مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره



۱۳۸۹ دی ۶, دوشنبه

اثرات طلاق بر مردان بیشتر است !؟

پژوهشگران سوئدی در تحقیقی جدید که روی یکصد هزار زن و مرد متارکه کرده در بیش از 35 کشور اروپایی، امریکایی، آسیایی انجام داده اند به این مهم دست یافته اند که اثرات سوء طلاق بر مردان 24 درصد بیشتر از زنان است.

مردانی که پس از یک سال زندگی مشترک از همسرانشان جدا می شوند و در خانه ای مستقل زندگی جدیدی را آغاز می کنند نخستین رفتاری که بروز می دهند سرکوب احساساتشان است.

مردان سعی می کنند هرگز گریه نکنند و کمتر با دوستان و اطرافیان درد دل کنند و قدمی برای کاهش بار فشارهای عصبی و ناراحتی هایشان برنمی دارند.

پژوهشگران سوئدی بر این باورند که مردان تازه متارکه کرده، نسبت به زنان رفتارهای غیرمنطقی و مخرب بیشتری از خود بروز می دهند که منجر به وارد شدن آسیب های شدید روحی و روانی به خودشان می شوند. این در حالی است که زنان با اشک ریختن و سرکوب نکردن احساسات و عواطف خدشه دار شده خود و با درد دل کردن با دوستان و آشنایان تلاش می کنند از بار تأملات روحی شان بکاهند.

نتایج این پژوهش نشان داد که 63 درصد مردان 30 تا 46 ساله اروپایی و آمریکایی که برای نخستین بار جدایی از همسرانشان را تجربه می کنند تا یک سال پس از متارکه نمی توانند با اطرافیان ارتباط تأثیرگذار و آرامی را برقرار کنند. آنها کمتر به دیدار اعضای خانواده به ویژه پدر و مادرشان می روند و تلاش می کنند از حضور در جمع دوستان و آشنایان پرهیز کنند.

توجه به این نکته مهم است که برخلاف مردان جوان اروپایی و آمریکایی، 35 درصد مردان جوان آسیایی در سه ماه اول پس از طلاق روابط دوستانه جدیدی را آغاز می کنند اما در کمتر از یک ماه دچار افسردگی و پریشان حالی می شوند که گاه این افسردگی ها را تا آخر عمر با خود همراه خواهند داشت. البته پژوهشگران سوئدی این نکته را متذکر می شوند که افسردگی زنان مطلقه در آسیا به دلیل حاکم بودن برخی سنتها، نسبت به اروپا و آمریکا بسیار زیادتر است.

مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره


با پیامدهای طلاق کنار بیاییم

فرض کنید دیواری با رنگ پوسته پوسته و خراب در خانه تان دارید و می خواهید آن را رنگ کنید. آیا روی همان لایه ها و پوسته های کهنه رنگ می زنید؟ البته که نه. قبل از رنگ جدید، خرابی و پوسیدگی های اولیه را تمیز و برطرف می کنید.
بعد از طلاق برای حضور کامل و موفق در زندگی باید زنگارها و پوسیدگی ها را (بدون توجه به این که مقصر کیست) پاک کنیم تا آماده برای رنگ جدید باشد. پوشاندن مشکلات با رنگ جدید بدون دور ریختن زنگارها و خرابی ها آنها را بدل به گره هایی می کند که بعدها منشأ تصمیم گیری های نادرست می شود.

بعد از طلاق بگذارید درد و غصه دوران خود را طی کند چرا که مرحله بهبودی بعد از طلاق دوره ای است که نیاز به گذشت زمان دارد.

بعد از طلاق اگر می خواهید احساس بهتری داشته باشید، باید دست به کار شوید. فرو رفتن در نگرانی و سرزنش و ستیزه با خود یا دیگران نمی گذارند زندگی تان در مسیر بهتر قرار گیرد. چون وقتی عصبانی و افسرده هستید، حس مفید بودن و کارآیی از شما گرفته می شود و اکثراً هم متوجه نمی شوید که شما هم باید بازدهی داشته باشید و تحمل حس پوچی در این شرایط بسیار مشکل است.

بعد از طلاق سعی کنید از نو خودتان را بسازید و مطمئن باشید انرژی های درونی تان هم به کمکتان می آیند. اگر همسر سابقتان بشدت شما را آزرده کرده باشد، انتقام، آزردگی را از شما دور نخواهد کرد. رهبری احساس در چنین شرایطی معادل بخشیدن ذهن و روان به طرف مقابل است.

بعد از طلاق مهمترین نکته، فعال بودن است. شما نیازمند حرکت رو به جلو و خلق رؤیاها هستید. اول از همه دنبال چیزهایی باشید که از انجامش لذت می برید. قدرت انتخاب، از دل اتفاقاتی که برایمان رخ می دهد و عکس العمل ما برمی خیزد. از قدرت انتخاب برای معنی بخشیدن به خود و روابطتان استفاده کنید.

بعد از طلاق اگر غرق در گذشته ها باشید، آینده و امکانات موجودش را از دست خواهید داد و بدین گونه احساس یأس در وجودتان رشد نموده و شما را از مسیر انعطاف پذیری دور خواهد کرد.

بعد از طلاق ایده آل های دوران ازدواج برای ادامه مسیر زندگی تان را مطابق زمان دوباره بسنجید. ابتدا نیازهایتان را بشناسید بعد دست به تغییر و تحولات بزنید. دوستی ها و محیط های جدید موجب می شود از حالت افسردگی بیرون آیید. گذشت و بخشندگی و عواطف دوباره به سراغتان خواهد آمد.

طلاق ممکن است در باطن موهبتی باشد که شما را از تظاهر به زندگی رها کرده است و حال می توانید بدون دغدغه برای آینده تان تصمیم بگیرید و حتی با یک شخص مناسب تر در زندگی شریک شوید. تجربه کردن روش مشکلی برای یادگیری زندگی بهتر است، اما آموزگاری بسیار تأثیرگذار است. رسیدن به این مرحله نیاز به تشویق، انعطاف، قدرت تخیل و پذیرفتن مشکلات و حتی استفاده از آن به عنوان ایجاد پایه زندگی مثبت است.


مریم جهانبخش

کارشناس ارشد مشاوره


۱۳۸۹ تیر ۱۲, شنبه

آماده کردن بچه ها برای طلاق

پرسش:
با سلام...
من و همسرم بعد از 12 سال زندگی مشترک به دلیل پاره ای از مشکلات لاینفک به صورت توافقی تصمیم به جدایی گرفته ایم.حاصل زندگی مشترک ما دختری 10 ساله است که بسیار دوستش داریم...
دخترم هنوز اطلاعی از تصمیم ما ندارد.من و همسرم بسیار نگران طرز برخورد او با این قضیه هستیم و دائما مرددیم که چه موقع و به چه شکل این موضوع را مطرح سازیم.لطفا مرا راهنمایی کنید.
پاسخ:
سلام...
دوست عزیز قبل از هر چیز از صمیم قلب امیدوارم که شما همه راه های ممکن را رفته باشید و تصمیم شما برای طلاق به عنوان آخرین راه باقیمانده باشد به خصوص که نفر سومی در زندگی شما است که اتفاقا در شرف ورود به دوران حساس نوجوانی است.
بهترین زمان برای گفتن حقیقت به بچه ها زمانی است که هر دوی شما فرصت کافی برای فکر کردن به تصمیمات را دارید.اگر دختر شما بداند که شما به آنچه قرار است در آینده اتفاق بیفتد اندیشیده اید...راحت تر با این موضوع کنار خواهد آمد.
اگر ماه هاست که درباره جدایی با هم صحبت کرده اید جدایی برای شما راحت تر است.اما یادتان باشد که این مهمترین رویداد زندگی دختر شماست و اگر هفته ها یا حتی ماه ها منتظر بمانید تا شرایط مناسبی برای اجرای تصمیمتان پیش بیاید دخترتان با واقعیت راحت تر کنار می آید و واکنشش در مقابل آن کاملا متفاوت خواهد بود.
شما باید زمانی دخترتان را در جریان تصمیمتان قرار دهید که او نگرانی کمتری برای کنار آمدن با حقیقت داشته باشد.
مثلا فصل امتحانات یا تغییر مدرسه یا خدای نکرده زمان سوگواری برای یکی از اعضای نزدیک فامیل زمان مناسبی برای گفتگو با او نیست.
بهترین زمان هنگامی است که زندگی روزانه او کاملا عادی است و او مشکل و دغدغه ای ندارد.
اگر امکان دارد در تعطیلات خاص و عید نوروز و روزهای ویزه مثل جشن تولد از گفتن این حقیقت تلخ به او خودداری کنید.
به امید اینکه بتوانید بهترین تصمیم را برای زندگیتان و بخصوص دختر نازنینتان بگیرید...
مشاور روانشناس:الناز گیوه چی
کد مشاوره:3170

۱۳۸۹ خرداد ۲۱, جمعه

تاثیرطلاق برروابط فرزندان وواالدین

سوال:

پدری هستم 49 ساله و مدت سه سال است که از همسرم جدا شده ام ولی در این مدت نتوانستم فرزندانم را زیاد ببینمزارا آن ها مایل به دیدن من نیستندفقط زمانی که نیاز مالی دارند به سراغ من می آیند حالا من چگونه می توانم به آن ها نزدیک شوم؟


پاسخ مشاور:
دوست عزیز باید توجه داشته باشید که آنقدر در این مدت زندگی با همسرتان درگیر مشکلات بودید که نتوانستید فرزندان خود را بشناسید.اولین کاری که باید انجام دهید این است که در همان زمان کوتاه که برای دیدن آن ها در اختیار دارید به آن ها هحبت کنید و تا جایی که ممکن است آن ها را سرزنش نکرده و ایراد گیری نکنید و دیگر این که آن ها را تایید کرده و خصوصیات خوب آن ها را گوشزد کنید به گونه ای که اعتماد از دست رفته را دو باره باز یابید و نکته ی آخر این که سعی نکنید با دادن پول بیشتر از نیاز توجه آن ها را به سمت خود جلب کنید زیرا این کار نه تنها کمکی به بهتر شدن رابطه نمی کند بلکه آن را خراب تر نیز می کند پس باید توجه داشته باشید که بچه ها بیشتر از پول به محبت شما نیاز مندند.

با آرزوی موفقیت برای شما دوست عزیز


فاطمه یوزباشی کد مشاوره 3270