‏نمایش پست‌ها با برچسب نوجوان. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب نوجوان. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۰ فروردین ۲۹, دوشنبه

فاکتورهای خطرناک افسردگی در نوجوان

توجه و مداخله در افسردگی نوجوانان از اهمیت زیادی برخوردار است. برخی از وقایعی که موجب ضربه روحی در نوجوانان می شوند ممکن است عامل افسردگی باشند:


  • از دست دادن یکی از نزدیکان


  • جدایی والدین


  • مشکلات مربوط به درس و مدرسه


  • استرس مزمن (کمبود خواب، بیماری و ...)


  • گوشه گیری اجتماعی، احساس حقارت، بی ارزش بودن و مورد نیاز نبودن


  • عدم توجه به ظاهر خود


  • به زبان آوردن این که فرد می خواهد «همه چیز را تمام کند» یا این که «زیادی است و مزاحم دیگران»


  • شواهدی از داشتن نقشه برای خودکشی مثل نوشتن وصیت نامه، نامه های وداع، یا توجه به یک سلاح کشنده


  • خوشحالی ناگهانی پس از احساس نومیدی طولانی مدت (عدم بهبود افسردگی)

در صورتی که متوجه شدید حداقل سه مورد یا بیشتر از موارد فوق، بیش از دو هفته ادامه یافته است، احتمال ابتلا به افسردگی نوجوانی وجود دارد. توجه داشته باشید اگر نوجوانی که مبتلا به افسردگی است کمکی دریافت نکند ممکن است به عنوان یک راه فرار از این موقعیت، اقدام به خودکشی نماید.

مریم جهانبخش

کارشناس ارشد مشاوره

۱۳۹۰ فروردین ۱۷, چهارشنبه

قبل از بلوغ برای نوجوان تان بگویید ....















بلوغ علاوه بر تغییرات جسمانی، با تغییرات روانی در سه بعد هیجانی، خلقی و رفتاری همراه است. برای اغلب نوجوانان تجربه بلوغ، نگران کننده، مشکل ساز و خجالت آور است مگر اینکه پیش از بلوغ، آمادگی های لازم به آنها داده شده باشد. شما والدین عزیز و مربیان گرامی بهتر است یک تا دو سال قبل از بلوغ کامل نوجوان اقدامات زیر را برای آماده سازی تدریجی او فراهم آورید:

قبل از بلوغ، به روشهای مختلف به نوجوان اطمینان دهید که تغییرات ایجاد شده طبیعی است.

قبل از بلوغ، به او یادآوری کنید که این تغییرات در جهت تکامل فردی و قدمی به سوی اجتماعی شدن اوست. به همین دلیل وظایف فردی و اجتماعی جدیدی برای او منظور شده است.

قبل از بلوغ، خاطرنشان کنید که این تغییرات قطعاً شروع می شود. اما زمان دقیق و مشخصی ندارد بنابراین اگر دیرتر از دوستان او شروع شود، یک امر طبیعی است.

از اینکه این تغییرات در نوجوان شروع می شود به او تبریک بگویید و خاطرنشان کنید که دوره جدیدی در زندگی او آغاز شده است.

قبل از بلوغ، هنگامی که حس کنجکاوی فرزندتان در امور جنسی برانگیخته شده یا سؤالی مطرح می سازد، باید از این فرصت برای حل مشکلات آموزشی کودک و نوجوان استفاده کرد. در این صورت نوجوان می آموزد که کجا و در کدام موقعیت ها باید احساسات و هیجان های خود را بروز دهد.

مسئولیت آموزش مسائل جنسی از مهمترین موارد تربیتی است که اغلب نادیده گرفته شده و یا اینکه تمام نیازهای نوجوان را دربر نمی گیرد و منجر به سردرگمی آنها می شود. پژوهش ها نشان داده که بیشتر آموزش های دختران توسط مادران آنها انجام می شود و پسران در این مورد اطلاعات اندکی از پدران خود فرا گرفته اند. با این حال در بسیاری موارد مشاهده می شود که اغلب والدین، نیازهای فرزندان شان را در مورد آموزش های جنسی دست کم گرفته و آن را به فراموشی سپرده اند.


مریم جهانبخش

کارشناس ارشد مشاوره

۱۳۸۹ اسفند ۹, دوشنبه

خطاب به نوجوانان در هر جا که هستند

فکر کنم شما در دنیایی پا گذاشته اید که به گونه ای افتضاح است. شاید این مسأله، نتیجۀ نا آگاهی، حرص و طمع و یا حماقت باشد یا شاید هر یک از اینها تا حدودی در آن دخالت دارند.
به نظر می رسد نسل شما با میزان بهت آوری از طلاق، خشونت های هولناک، آشفتگی محیط و بحران مراقبت های بهداشتی روبرو است. شما راجع به هیچ کدام از این مشکلات سؤالی نمی کنید و اگر هم بخواهید در این زمینه ها سؤال کنید، کسی از تقاضای شما ناراحت نمی شود. متأسفانه قبل از رسیدن شما، همه این مسائل وجود داشته اند.

شاید به نظر عادلانه نیاید، اما مطمئنم که شما می دانید زندگی همیشه عادلانه نیست و به این سادگی هم نیست. همیشه چیزهایی وجود دارند که برای به دست آوردن آنها باید بر موانع پیروز شوید.

آینده را مد نظر داشته باشید

احساس فطری من این است که نسل شما با چالش هایی دست و پنجه نرم می کند و بر موانع پیروز می شود. چون نسل شما، نسل نا آگاهی، حرص و طمع و نسل حماقت نیست. من معتقدم که نسل شما، دنیا را تثبیت می کند و نسل آینده از شما تشکر خواهد کرد. پس بیایید:

  • عشق و علاقه خود را پیدا کنید.
  • یک دفترچه نشانی بخرید و آن را از آدرس و مشخصات دوستان و آشنایانتان پر کنید.
  • با اقشار مختلف مردم ملاقات کنید.
  • سؤال های زیادی از آنها بپرسید.
  • با تمام آنها در ارتباط باشید.
  • تا آنجا که می توانید مطالعه کنید.
  • قبل از ورود به دانشکده یا مدارس عالی، چند شغل را امتحان کنید.
  • رؤیاهایی داشته باشید و آنها را دنبال کنید.
  • به خاطر داشته باشید که موفقیت، سفر است نه مقصد.

با آرزوی موفقیت برای یکایک شما
مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره

۱۳۸۹ بهمن ۳, یکشنبه

دختران ایرانی چرا ؟

افسردگی از رایج ترین و نیز جدی ترین اختلالات مرتبط با سلامت جسم است که جوانان امروز ما بخصوص دختران با آن دست به گریبان هستند. به همین دلیل افسردگی را بیماری قرن می نامند.

افسردگی در دختران و زنان، دوبرابر بیشتر از مردان است. بررسی های انجام شده در کشور نشانگر آن است که از هر چهار زن ایرانی، یک نفر در مرحله ای از زندگی خود، افسردگی را تجربه می کند اما در جامعه ما تنها یک پنجم از زنانی که از افسردگی رنج می برند، برای درمان به روانپزشک مراجعه می کنند.

افسردگی یکی از مهمترین عوامل اقدام به خودکشی در جوانان محسوب می شود و این درحالیست که خودکشی در دختران نوجوان و جوان در چند سال اخیر با رشد فزاینده ای روبرو است.

تحقیقات نشان می دهد که دردهای روانی عاطفی با افسردگی رابطه نزدیکی دارند بطوری که اگر درد خفیف باشد، میزان افسردگی نیز خفیف است ولی اگر درد شدید باشد میزان افسردگی نیز شدید خواهد بود.

افسردگی جوانان در واقع به شرایط نامساعد اجتماعی و خانوادگی برمی گردد. از سویی، هر روحیه ای که فرد داشته باشد خانواده او هم همان روحیه را دارد و بالعکس چنانچه خانواده بدبین باشد و بر سر فرزندان خود سرکوفت بزند یا منت بگذارد، امکان بروز افسردگی در میان اعضا، بخصوص فرزندان بیشتر دیده می شود. همچنین اگر خانواده نتواند با مسئله افسردگی و اضطراب، منطقی رفتار کند و در جهت رفع آن اقدام نکند، ممکن است نوجوان به رفتارهای خطرزا از جمله اعتیاد و.... گرایش یابد.

براساس تحقیقات انجام شده، نسبت دختران افسرده به پسران دو به یک است که این میزان، افسردگی متوسط تا شدید را شامل شده و نشان دهنده افزایش سریع شروع این بحران در دختران نوجوان است.

افسردگی در دختران به عواملی همچون آغاز بلوغ زودرس، پیامدهای زیستی و روان شناختی، نگرانی از تصویر بدن خود در دوران نوجوانی و افسردگی ناشی از سوء استفاده جنسی مربوط می باشد.

مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره


۱۳۸۹ دی ۱۵, چهارشنبه

بلوغ دخترانه (مادران عزیز بخوانند)



«دوران بلوغ سخت ترین سال های زندگی ام بود. از خودم بدم می آمد. نمی توانستم با کسی درباره خودم حرف بزنم. از تغییراتی که هر روز در من ایجاد می شد، خجالت می کشیدم. دیگر دوست نداشتم با مادرم بیرون بروم.»

دختران ایرانی وقتی درباره دوران بلوغ شان حرف می زنند، ممکن است چنین احساسی داشته باشند. تغییرات دوران بلوغ، هم برای دختران و هم برای پسران اهمیت دارد. اما مسائل دختران به خاطر شرایط خاص فرهنگی حساسیت ویژه ای پیدا می کند.

بهتر است مادر یا زنی که مورد اعتماد دختر نوجوان است، با او درباره دوران بلوغ صحبت کند، چون ناآگاهی از پدیده های بلوغ، ممکن است او را در مواجهه با این موقعیت ها دچار اضطراب و نگرانی کند. آنها ممکن است احساس کنند که اتفاق ناخوشایندی برایشان افتاده و دچار نوعی بیماری شده اند. از نظر فرهنگی هم شاید نسبت به جنسیت خود دچار نارضایتی شده و از دختر بودن خود ناراحت شوند.

دختران نوجوان نیاز دارند که معنای این رخدادها را در بلوغ دریابند تا آماده باشند و بدانند که چطور باید با آن روبرو شوند.

دختران نوجوان به نشانه های بلوغ در خود توجه بیشتری کرده و به تطابق وضع ظاهری خود با نقش هایشان درخانواده و اجتماع می پردازند. و در صورتی که قبلاً عادت به کلیشه های پسرانه کرده باشند، در این زمینه دوگانگی جنسیتی را احساس خواهند کرد.

دختران نوجوان همه چیز را از نگاه خود می بینند و می گویند: «والدین مرا نمی فهمند»! به نظر نوجوان ها نمی شود به بزرگترها اعتماد کرد چون آنها اصلاً از دنیای نوجوان ها سر در نمی آورند.
پس اگر به دخترتان اعتماد دارید، این اعتماد و باور خود را با محبت به گوش نوجوان خود برسانید و به او بگویید که توافق نداشتنتان به دوری از هم منجر نمی شود. در این صورت با گوش دادن به حرف های همدیگر حل اختلاف آسان شده، گفتگو قطع نمی شود و صدای هیچ کدامتان بالا نمی رود.

دختران نوجوان گفتگوی بی پرده را دوست دارند و به دلیل سنشان پیام های مبهم را درک نمی کنند و ممکن است اشتباه تعبیر کنند. به همین دلیل است که طعنه و طنز، نوجوان را آزرده می کند.

دختران نوجوان دوست دارند حرف بزنند و احساس کنند که بر اساس حرف زدنشان دربارۀ آنها قضاوت نخواهد شد و مورد انتقاد قرار نمی گیرند.

مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره



۱۳۸۹ دی ۱۱, شنبه

دنیای روانی نوجوانان

برای درک دنیای روانی نوجوانان، توجه به دو نکته اساسی لازم است:
1- طرز فکر نوجوان نسبت به خود، همکلاسیها، هم بازیها، افراد بزرگتر، افراد کوچکتر، برادران، خواهران، پدر و مادر.
2- طرز فکر نوجوان راجع به کار، هدفهای آینده، آرزوها و امیالی که درسر می پروراند و طرح هایی که برای زندگی آینده خود پی ریزی می کند.

نوجوانان در مورد طرز فکر راجع به خود، معمولاً از وضع جسمانی و قیافه خود بسیار ناراضی هستند، فکر می کنند خیلی چاق یا لاغر، خیلی بلند یا کوتاه و در کل ساخت بدنشان را ناموزون و ناهماهنگ می دانند. این نارضایتی ها نماینده یک واقعیت اساسی است مبنی بر اینکه آنها مطمئن نیستند که آیا به صورت طبیعی رشد کرده و می کنند یا نه؟ . آیا اشخاص موفقی در جلب نظر جنس متفاوت خواهند بود یا خیر؟

نوجوان با این تصورات و تخیلات وارد دنیای جدیدی می شود که نه خودش و نه دنیای جدید او را درک نمی نمایند و به همین جهت در نوجوانان دو عقده مهم که شاید بتوان آن را ذاتی دانست پیدا می شود، یکی عقده حقارت و دیگری برتری جوئی.
زودرنجی، درون گرایی، تقلید، خودرأیی و خودنمایی، بحث و استدلال، مخالفت، احساساتی بودن، نگرانی، ترس و وحشت و... از خصوصیات این دوران هستند.

نوجوانان نسبت به گروهی از هم ردیفان خود وفادارند. انجمن های مخفی تشکیل می دهند که بزرگترها را به آنجا راهی نیست. زبان و اصطلاحات مخصوصی داشته و رفتارهای ویژه ای از خود نشان می دهند که همگی کوششی برای اثبات شخصیت خود و بدست آوردن استقلال است. این عکس العملها طبیعی و سالم هستند و اگر رفتارهای نوجوان سوء تعبیر گردد، بد تلقی شود و موجبات سرزنش و مؤاخذه را ایجاب کند به نابسامانیهای عاطفی منجر می شود.

برخی والدین امیال و آرزوهای نوجوان را در مقام یک شخصیت مستقل درک نمی کنند و با وجودی که ظاهراً از رشد کودک خود خوشحالند در باطن میل ندارند که تسلط خود را بر فرزندان از دست بدهند. شاید پدران و مادران تصور کنند که معاشرین فرزندان آنها از نظر رفتار و اخلاق منحرف هستند. این اختلاف سلیقه ها موجب مشاجرات بین پدر و مادر از یک طرف و فرزندان از طرف دیگر شده و سوء تفاهات موجود، مشکلات عدیده ای را برای نوجوان به بار می آورد.
باید قبول کرد که نوجوانان در عصری غیر از عصر والدین خود زندگی می کنند و این والدین هستند که باید در عصر فرزند خود زندگی کنند نه اینکه نوجوان را وادار سازند در عصر آنها زندگی کند.

شما والدین عزیز و معلمان دلسوز برای کمک به نوجوان در راه درک خویشتن و سازگاری با تغییرات محیطی بهتر است مسائل جسمی، روانی و بهداشتی را برای نوجوان توجیه نمایید. در مورد رشد و تجلیات طبیعی و غیرطبیعی نیز طوری به او بفهمانید که کم کم بزرگتر و کاملتر خواهد شد و به تدریج خود به قابلیتها و تواناییهایی که در پدر و مادر می بیند، دست خواهد یافت.

مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره




۱۳۸۹ آذر ۲۷, شنبه

بلوغ در یک نگاه

بلوغ یکی از مهمترین دوره های زندگیه که نوجوان از نظر جسمانی در حال رشد، از لحاظ عاطفی نارس، از نظر تجربه محدود و از لحاظ فرهنگ اجتماعی بسیار شکننده و تحت تأثیر هست.

در سن بلوغ، نوجوان به دلیل تمایلی که به گذراندن وقت با همسالان خودش داره، از فعالیت های خانوادگی دوری می کنه. اگر برای انجام کاری از آنها کمک بخواهید، ناراحت میشن و غرورشون جریحه دار میشه. و دعوت شما رو برای گردش وقتی قبول می کنند که دوستشون همراه شون باشه.

در سن بلوغ، نوجوان دوست داره مثل همسن و سالهای خودش لباس بپوشه و هویت خودشو از این طریق ابراز کنه پس هر لباسی که مد بشه، به سرعت در میان نوجوانان رواج پیدا می کنه.

در سن بلوغ، ارتباط نوجوان با والدین محدود میشه و نوجوان به سؤال های آنها خیلی کوتاه و فشرده پاسخ می ده و دیگه رازهاشو با پدر و مادر درمیون نمی گذاره. البته او هم حق داره برای خودش رازهایی داشته باشه. مجبور کردن نوجوان به حرف زدن دربارۀ مسائل خصوصی یه جورایی انکار استقلال اونو میرسونه.

در سن بلوغ، حساسیت و واکنش شدید نسبت به اختلافات کوچک و بزرگ زیاد میشه. نوجوان درباره عقاید و اثبات حرف خودش به دیگران آنچنان محکم صحبت می کنه و از آن ها دفاع می کنه که گویی وحی منزله.

« تقریباً برای همه بچه ها، بلوغ یک معنی دارد و آن این است که ما دیگر «بچه» نیستیم و می خواهند این حرف را امتحان کنند. باید قبول کنیم که این، حق طبیعی آنهاست و شرایط مناسبی برایشان فراهم سازیم. اگر اینگونه فکر کنیم و عمل نمائیم، مشکلات خیلی کمتر می شود و ناراحتی بوجود نمی آید ».
(آلفرد ادلر)

مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره



۱۳۸۹ آذر ۲۶, جمعه

دخترم به دوره بلوغ رسیده.....

اگر دختری به سن 9 تا 12 سال دارید، آمادگی تغییراتی را در زندگی خود و او داشته باشید.
آیا هنگام مراجعت از مدرسه دو یا سه سیب، تکه ای کیک و چندین لیوان شیر می خورد؟ و هنوز یک ساعت هم نگذشته اعلام می کند که باید فوراً غذا بخورد وگرنه از گرسنگی پس خواهد افتاد؟
آیا هر چند ماه یکبار لباس ها و کفش های بزرگتری برایش تهیه می کنید؟
آیا یک روز مثل دختر کوچولوی درمانده ای رفتار می کند و روز دیگر نقش بانوی رئیس جمهور را که سخت به خود اعتماد دارد، بازی می کند؟
اگر دختر شما دستخوش چنین حالاتی است به احتمال قوی وارد مراحل اولیه بلوغ شده است. البته او به شیوه خاص خود و مانند سایر مراحل رشد وارد این مرحله می شود. گرچه او به طریق خاص خود رشد می کند ولی بازهم در این سن و سال دستخوش تغییرات درونی و خواسته هایی است که اجتماع از او انتظار دارد. او کاملاً شبیه به خودش هست ولی عموماً فرقی با سایر دختران نوبالغ ندارد.

دختران دربلوغ، زود اهل محبت می شوند. آنها بیش از آن که دوست بدارند می خواهند دوست داشته شوند. دوستی های آنان از صمیمیت زیاد و میل شدید به فداکاری برخوردار است. آنها به علت احساسات نیرومند و آتشین و کمبود آگاهی، بیشتر باید به مراقبت از عواطفشان بپردازند.

دختران در بلوغ، عشق لطیف و خالصی دارند که ناشی از حس زیباشناسی و رقت عاطفی آنان می باشد.

دختران در بلوغ، به استقلال مالی توجه دارند. یکی از طرق ارضاء حس استقلال طلبی نوجوان، دادن استقلال مالی به اوست. هر خانواده ای با هر بودجه ای می تواند حتی مقدار کمی پول به عنوان پول توجیبی به نوجوان خود اختصاص دهد. دادن استقلال مالی، به او کمک می کند تا با مسائل اقتصادی آشنا شود. اگر پول بیشتری از شما می خواهد او را با بودجه و هزینه خانواده آشنا کنید وقتی نوجوان از توانایی مالی خانواده آگاه شود و بداند تا چه اندازه می تواند از آنان توقع داشته باشد کمتر دچار عقده حقارت و احساس کمبود خواهد شد.

دختران در بلوغ، مکالمات تلفنی بیش از حدی دارند که گاهی ممکن است ناشی از تنهایی و میل شدید به دوستی باشد. والدین نمی دانند که چرا آنها پرحرفی می کنند. در شرایط طبیعی نوجوان با این وسیله می خواهد تعلق خود را به گروه همسالانش نشان دهد و در زمینه مطالبی چون: لباس، ورزش، برنامه ها و غیره به مبادله اطلاعات با آنها بپردازد. برخورد درست والدین و تذکر این نکته که باید از این وسیله به جا و به موقع استفاده کرد در تعادل بخشیدن به رفتار نوجوان در این زمینه مؤثر خواهد بود.

دختران در بلوغ، اهمیت خاصی به مد، لباس و آرایش می دهند و می خواهند از دیگران یاد بگیرند و تقلید کنند. توجه بیش ازحد به ظاهر، باعث می شود که از یکدیگر لباس قرض بگیرند.
اصرار نداشته باشید که هر چه را که شما می پسندید، نوجوان هم بپسندد.
سعی کنید نظرتان را درمورد لباس او به زبان آرام مطرح کنید. او از این که والدین به سر و وضع و لباس پوشیدنش توجه کنند ناراحت نمی شود، بلکه از دخالت زیاد در کارهایش و کودک شمردنش آزرده خاطر خواهد شد.

و در آخر این که توجه شما به نیازها و مسائل نوجوان در این دوران زیبا و در عین حال پرآشوب به رشد و تعادل نوجوان در آینده کمکی مؤثر و سرنوشت ساز خواهد بود.

مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره



۱۳۸۹ آذر ۱۵, دوشنبه

همدلی و نوع دوستی نشانه هوش عاطفی توست

آیا می دانید ریشه های اخلاقیات هر فرد را باید در حس وحدت و همدلی او جستجو کرد!
بله همین همدلی و یکرنگی با دیگران و خود را جای آنها گذاشتن است که مردم را به کمک وا می دارد.
رفتار همدلانه بارها و بارها در قضاوت های اخلاقی مورد آزمایش قرار می گیرد:
«آیا باید به قول خود وفا کنم و به عیادت دوست بیمارم بروم یا دعوت به مهمانی شام را بپذیرم؟»
یا «چه هنگام باید عملکرد حمایتی را برای کسی که به آن نیاز حیاتی دارد، به کار ببریم؟»

همگی دیده ایم که کودک یک ساله، فعالانه می کوشد بچه ای را که گریان است، آرام کند؛ مثلاً برایش اسباب بازی می آورد.

در اوایل دو سالگی، بچه ها به تدریج درک می کنند که احساسات دیگری با احساسات خودشان فرق دارد بنابراین به علایم آشکار احساس واقعی دیگری حساس می شوند. آنها تشخیص می دهند که برای احترام گذاشتن به غرور بچه دیگر، بهتر است هنگام گریستن به او توجه چندانی نشان ندهند.

بالاترین سطح همدلی و نوع دوستی در اواخر دوره کودکی ظاهر می شود. بچه ها در این زمان قادرند ناراحتی و اضطراب را در ورای موقعیت جاری درک کنند و از وضعیت فرد در زندگی، به دشواری شرایط او پی ببرند. این درک، در دوره نوجوانی می تواند اعتقادات اخلاقی فرد را برای از بین بردن بدبختی، ظلم و بی عدالتی تقویت کند.

مورد دیگر هنگامی است که یک عابر می کوشد برای حمایت از فرد مظلوم وارد صحنه درگیری شود. تحقیقات نشان داده که هر چه حس همدلی در وی زیادتر باشد، به همان اندازه برای میانجی گری تمایل خواهد داشت.

مطالعاتی در آلمان و آمریکا نشان می دهد که افراد هر چه بیشتر با دیگران همدلی داشته باشند، به همان اندازه از اصول اخلاقی بیشتر طرفداری خواهند کرد که نیاز مردم، سرچشمه آنها است.

شاد و خندان باشید
مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره



۱۳۸۹ آبان ۲۸, جمعه

بلوغ ... تولدی دیگر


«نمی دانم چه اتفاقی برای دخترم افتاده که به کلی عوض شده است. کم غذا می خورد، همیشه دوست دارد امرونهی کند. به جای اینکه درسهایش را بخواند، علاقمند به خواندن شعر و قصه است. گاهی مدتها پای تلفن می نشیند و با زبان عجیب و غریبی با دوستش صحبت می کند.»

«پسرم تا به حال هیچ مشکلی نداشته ولی نمی دانم چرا یک مرتبه عوض شده است. بیشتر اوقات بی حوصله است، مرتب بهانه می گیرد. از سردرد و بی اشتهایی شکایت می کند. با خواهر کوچکترش همیشه جروبحث دارد.»

بلوغ با ویژگیهایش احساس تولد دوباره ای را در نوجوان ایجاد می کند. چرا که درهرحال نوجوان با یک سری تغییرات در جسم و روان، زندگی نوینی را آغاز می کند. این تغییرات، بویژه تحولات سریع جسمانی، به قدری ناگهانی و غیرقابل کنترل است که هم نوجوان و هم اطرافیان او را شگفت زده می کند.

بلوغ دورۀ بیداری عواطف و احساسات جنسی نوجوان نسبت به جنس متفاوت است. چرا که فعالیت غدد تناسلی آغاز شده و نوجوان به خوبی می فهمد که نسبت به دوران قبلی زندگی خود تفاوت زیادی کرده است. (البته در اوایل بلوغ، بین دخترها و پسرها جدایی خاصی دیده می شود. در این زمان دخترها و پسرها، هریک عقیدهای خاص درباره جنس متفاوت خویش دارند.)

بسیاری از خانواده ها، از زود عصبانی شدن فرزند نوجوان خود خبر می دهند. مثلاً می گویند: «نمی توانم با دخترم کوچکترین حرفی بزنم. چون با جروبحث او مواجه می شوم» این درحالی است که نوجوان تمایل دارد که «خودش» باشد و کسی به او امرونهی نکند. او اکنون خود را «بزرگسال» قلمداد می کند. پس می اندیشد: «من با دیگر بزرگسالان فرقی ندارم و می توانم خود، فکر کنم و تصمیم بگیرم.» همین موضوع آغاز تضاد شدیدی بین او و والدین اوست.

به نظر می رسد که نوجوان می خواهد برای خود شخصیت والا و برتری بسازد و نمی خواهد هیچکس حتی پدر و مادر، او را یاری دهند. اما بهرحال شخصی را که برتر تصور می کند الگوی شخصیتی خویش قرار می دهد، این فرد چه کسی است؟ قهرمانان ادبی، هنری، سینمایی، سیاسی و... دراینجاست که بعد دیگری از تحول روانی این دوره مشاهده می شود: قهرمان گرایی. از ویژگی بارز این دوره حس ستایش و احترام به دیگران است و نوجوان نیز مایل است مورد احترام و ستایش قرار گیرد. نوجوان عاشق یک هنرپیشه سینما و یا یک قهرمان ورزشی می شود که شاید هرگز او را نبیند اما در تصور و خیال خویش، او قهرمان ایده آل نوجوان است.

نوجوان خود را متعلق به گروه خویش می داند. تمایل به زندگی گروهی در میان همسالان و یک حالت وفاداری نسبت به گروه، جالب توجه است. والدین خیلی خوب این حالت را بیان می کنند: «از خانه گریزان است و دست به سیاه و سفید نمی زند ولی در کارهای گروهی مدرسه، دانش آموز نمونه است.»

اگرچه نوجوان بیشتر وقت خود را با دوستان است ولی تمایل به گوشه گیری و انزوا هم دارد و می خواهد ساعتی چند در دنیای ایده ها و آرزوهای پرماجرا و جذاب خیال سیر کند. در این مورد والدین می گویند:
« گاهی ساعتها در اتاقش می ماند و بیرون نمی آید.»
«یک وقت در گوشه ای می نشیند و اگرچه کتابش را باز کرده ولی به یک نقطه خیره می ماند و گاهی هم لبخند می زند.»

بلوغ مرحله اندیشیدن و استدلال منطقی است. نوجوان می خواهد همه چیز را با مدرک و دلیل قانع کننده بپذیرد. کنجکاوی نوجوان به شدت تحریک شده و به حل مسائل تمایل دارد. او دیگر مایل نیست هر چیزی را بدون چون و چرا قبول کند. نوجوان از بحث و جدل لذت برده و با سرسختی از ایده های خود دفاع می کند.

بلوغ مرحله حادثه جویی است. نوجوان دائم درپی آزمایش های نوینی است تا خود را بروز دهد در این هنگام او به استقبال خطر می رود. و نوع دوستی و مسئولیت پذیری در وی انگیخته می شود.

و نکته پایانی...
دریچه قلب نوجوان به روی کسی باز می شود که به وی محبت کند. هرکس بتواند اعتماد نوجوان را به خود جلب کند، نوجوان سفره دلش را برای او می گشاید. بهتر است والدین با خوش خلقی و حوصله به حرفهای فرزندشان گوش دهند. بهترین موضع گیری در مقابل عصبانیت نوجوان نیز خونسردی و داشتن رفتاری معقول است. درغیراینصورت، بیشتر حس مقاومت در نوجوان بوجود می آید.

مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره





۱۳۸۹ آبان ۲۶, چهارشنبه

یأس در نوجوانی

یأس در نوجوان موجب بدبینی آنها به زندگی می شود. این حالت خواه ناخواه رغبت زندگی کردن را از افراد می گیرد. در این شرایط نوجوان ممکن است لبخندهای تصنعی بزند اما در باطن، فکر حرکات منفی در سرش جولان کند و در مقابل هر مسئله ای که مطرح شود آیۀ یأس بخواند. این چنین حالتی اغلب با افسردگی نیز توأم است.

نوجوان نه تنها به سرعت عصبانی می شود بلکه به سرعت در مقابل کوچکترین شکست و ناکامی دچار یأس می شود. برای مثال شکست در یک درس، این فکر را در ذهن نوجوان ایجاد می کند که او اساساً نمی تواند در آن درس موفق شود.

یأس در نوجوانی با کوچکترین نارسایی در رفتار اجتماعی بوجود می آید و نوجوان را از امیدواری به خود در این زمینه ها، دور می سازد و با خود فکر می کند که فردی ناتوان و بی کفایت است. این طرز فکر مدت ها رفتار نوجوان را تحت تأثیر قرار می دهد.

و اما برای شما والدین عزیز که همواره دلسوز و صبور هستید، در اینجا می خواهم برخی نکات را به عنوان راه حل یادآور شوم:

1- بهتر است شما پدر و مادر گرامی از مجادله و درگیری ها، حتی مختصر و لفظی در حضور فرزند خود جلوگیری کنید.

2- از تحقیر و سرزنش نوجوان و مقایسه او با دیگران جداً خودداری کنید. این خیلی مهم است که با توجه به تفاوت های فردی و مطابق با امکانات هر فرد، از او توقع داشته باشید.

3- به نگرانی های احتمالی نوجوان خود توجه کرده و در رفع این گونه نگرانی ها تلاش نمایید. این نگرانی ها می تواند حساسیت به اندام، سردرگمی انتخاب شغل آینده و مقایسه شرایط خود با دوستان را شامل شود.

4- عدم تمسخر نوجوان هم خیلی مهم است. چنانچه مخالف افکار نوجوان هستید نباید به طور صریح و مستقیم ابراز کنید یا به اصطلاح تو ذوقش نزنید.

5- حرفها و عقاید نوجوان را برای دیگران به عنوان یک موضوع بامزه و خنده دار بازگویی نکنید.

6- وظیفه شماست که به فرزندان خود بیاموزید که از مشکلات نباید گریخت و راه های مبارزه با مشکلات و شیوه حل مسئله را به فرزندان خود بیاموزید.

7- تلاش و فعالیت نوجوان را تشویق کنید نه نتیجه کارهایش را. نوجوان باید به این واقعیت پی ببرد که فعالیت او ارزشمند است و کوشش نماید که آن را استمرار بخشد.

به امید لحظاتی آرام برای شما
مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره


۱۳۸۹ آبان ۱۲, چهارشنبه

نوجوانان زود رنج بخوانند


سلام به همه نوجوانان عزیز. امیدوارم روزهای پرباری داشته باشید.
راستی شما آدم زود رنجی هستید؟ و با کمترین بی توجهی و یکسری برخورد هایی که با روحیاتتان سازگار نیست، آزرده خاطر می شید؟ اگر اینطوره، زیاد نگران مشکل خاصی نباشید چون زود رنجی و احساساتی بودن یکی از حالات روانی و انفعالی دورۀ نوجوانیه. همۀ آدمها خیلی وقتها این حالت رو تجربه کردند. آن چیزی که خطرناک بوده و جای نگرانی دارد، باقی ماندن این حالت است چون اگر زود رنجی را در آینده به صورت عادت با خودتان به همراه داشته باشید، در درازمدت باعث مشکلات زیادی مثل افسردگی، ناامیدی، اعتماد به نفس ضعیف و لذت نبردن از زندگی می شود.
علل زود رنجی نوجوان چیست؟
زود رنجی دلایل زیادی دارد اما من در اینجا به چند نکته اشاره می کنم.
1- شاید مهمترین درد نوجوان زود رنج این است که توقع خود را مثبت دانسته و انتظار دارد که اطرافیان به واقعیت روحی او احترام بگذارند. شما ممکن است انتظارات ایده آلی داشته باشید که با واقعیت همخوانی نداشته باشد برای مثال این انتظار که «همه باید به من احترام بگذارند» به همان اندازه که عالی و دوست داشتنی است، به همان اندازه دست نیافتنی و غیرواقع بینانه می باشد.
2- شما کشف می کنید که برای جلب موافقت دیگران و رسیدن به هدف، بحث و دعوا فایده ندارد، درحالی که زود رنجی سبب می شود والدینتان مراقب باشند شما را آزرده خاطر نکنند.
3- چون احساس استقلال می کنید و نمی خواهید تحت کنترل و نظارت والدین باشید و از طرف دیگر دوست دارید نظرتان در مسایل زندگی خانوادگی محترم شمرده شود، در صورت عدم توافق والدین، سخت از آنها می رنجید.
4- پژوهشگران به یکی از علل فیزیولوژیک زود رنجی و عصبانیت در نوجوانان پی برده اند. این حالت به علت افزایش موقتی فعالیت بخشی از سلول های عصبی در مغز رخ دهد. هنگامی که یک کودک به مرحله بلوغ می رسد، میزان ارتباطات عصبی در بخش خاصی از مغز موسوم به قشر پرده فرونتال افزایش می یابد. این بخش، در ارزیابی روابط اجتماعی و برنامه ریزی و کنترل رفتارهای اجتماعی نقش دارد و این تغییرات موجب می شود نوجوان در زمان مواجهه با حالات احساسی و روانی، دچار سردرگمی و در نتیجه زود رنج و خشمگین شود.
برای بهبود زود رنجی، چه روشهایی وجود دارد؟
1- علت زود رنجی خود را شناسایی و در جهت حل آن بکوشید:
زود رنجی شما حتماً دلیل و علتی دارد حتی اگر شما آن را نشناسید. پس با شناسایی علت آن، از موقعیتهای ناراحت کننده دوری نموده و یا از قبل تمرین کنید که در این موقعیت چگونه برخورد نمایید. به جای زود رنجی، خود کنترلی را در خود بالا برده و روحیه عزت نفس را در خویش تقویت نمایید. مهمترین عامل برای کنترل زود رنجی تصمیم قاطع و ارادۀ خودتان است اگر بخواهید، زود به نتیجه می رسید.
2- کاهش انتظارات از دیگران:
سعی کنید با تقویت اعتماد به نفس خود، بیشتر روی پای خود بایستید. درعین حال که از افراد بزرگتر در مورد مسایل زندگی و آینده مشورت می گیرید، سعی کنید کارهایتان را خودتان انجام دهید. داشتن روحیه خود باوری، بخشی از موفقیت شماست.
3- بینش مثبت داشتن نسبت به دیگران:
ممکن است علت رنجش شما این باشد که نسبت به طرف مقابل دید منفی داشته و فکر می کنید آنها مخالف شما هستند و دوستتان ندارند. شما برای این تصور چه دلیلی دارید؟ اگر این نگرش را تغییر داده و بپذیرید که اگر هم در مواردی به شما تذکر می دهند، از آن جهت است که شما برای آنها مهم هستید، هیچ گاه از دیگران نمی رنجید.(البته شاید در برخی موارد رفتار دیگران با شما ناخوشایند باشد، این تا حدودی مربوط به نقص روش برخورد آنهاست نه هدفشان).
4- توجه به پیامدهای منفی حالت رنجش از دیگران:
اگر زود رنجی تان کاهش نیابد، به مرور زمان تبدیل به یک صفت شخصیتی در شما عزیزان خواهد شد. هیچ گاه نمی توانید در زندگی خود موفق شوید و با دیگران ارتباط صمیمی و عاطفی برقرار کنید. پس تصمیم جدی بگیرید نسبت به دیگران نگرش مثبت داشته باشید. در مورد روش های مثبت نگری، در آینده نزدیک بیشتر صحبت خواهیم کرد.
شاد و سربلند باشید
مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره

۱۳۸۹ مرداد ۳, یکشنبه

با نوجوان خود چگونه رفتار كنيم؟

سلام، امروز دوست عزيزي بنام مينا با من تماس گرفت، مينا خانم 40 ساله‌اي بود كه از همسرش جدا شده و يك پسر 15 ساله داشت. او كارمند است و براي بهتر كردن جو زندگيش تلاش مي‌كند.نگراني او در ارتباط با رفتار با پسر نوجوانش بود.و دوست داشت در مورد اينكه به صورت كلي،چگونه با پسرش رفتار كند تا روابط صميمانه‌اي با او داشته باشد بيشتر بداند، و از من خواست تا كمكش كنم. در دوران نوجواني والدين با بعد جديدي از شخصيت و رفتار فرزندانشان روبرو مي‌شوند و بسياري از آنها با ديدن اين تغييرات رفتاري همراه با لجبازي، متعجب شده و گاهي موضع‌گيري مي‌كنند. در اين زمان اگر افراد بعنوان والدين نوجوان، از اتفاقاتي كه در حال وقوع است و نحوه درست رفتار با فرزندشان مطلع باشند، به صورت مناسبتري برخورد مي‌نمايند كه باعث مي‌شود، هم آرامش جو خانه حفظ شود و هم رابطه مؤثري داشته باشند. اصولي را كه در سبك رفتاريتان به عنوان والدين بايد رعايت كنيد را، در جواب سؤال ميناي عزيز و همه دوستاني كه فرزندان نوجوان دارند بيان مي‌كنم.

از او سؤال کنيد ولي قضاوت نکنيد
اگر مي‌خواهيد سر حرف را با فرزند نوجوان خود باز کنيد و در مورد يکي از رفتارهاي خاص او صحبت کنيد، يک نکته مهم را به خاطر بسپاريد: «احترام گذاشتن به شخصيت نوجوان اولين قدم براي نتيجه دادن اين بحث است.» هميشه فرض را بر اين بگذاريد که فرزند شما دليلي منطقي براي انجام کارهاي خود داشته است. وقتي والدين ياد بگيرند براي توصيف رفتارهاي نوجوانان واژه‌هاي «غلط» و «احمقانه» را به کار نبرند، فرزندان هم راحت‌تر با پدر و مادر خود درد دل خواهند کرد. «پرنتلين پلوس» يکي از موسسات معروف در زمينه روان‌شناسي نوجوانان در آمريکاست. متخصصان اين موسسه به والدين پيشنهاد مي‌کنند: «طوري رفتار نکنيد که انگار شما همه بايدها و نبايدها را مي‌دانيد. براي اينکه فرزندتان اجازه مداخله در مشکلات شخصي‌اش را به شما بدهد، بهتر است به او بفهمانيد نگران او هستيد. مثلا بگوييد که امروز مثل هميشه نيستي، نمي‌دانم چه موضوعي پيش آمده اما براي هر نوع کمکي مي‌تواني روي من حساب کني.»
اگر فهميديد که او سيگار يا مخدر مصرف مي‌کند...روان‌شناسان معتقدند بهتر است اولين برخورد پدر و مادر با نوجوان سيگاري خود خيلي تند نباشد. والدين بايد خيلي آرام اما با صراحت کامل در مورد سوءمصرف مواد، نوشيدن مشروبات الکلي يا سيگار کشيدن، با فرزند خود صحبت کنند. نوجوان بايد بفهمد که مصرف اين مواد ريشه در مشکلات شخصيتي دارد و علامت بزرگ شدن يا مهم بودن نيست. حتي پدر و مادرهايي که خودشان سيگار مي‌کشند مي‌توانند با صداقت کامل در مورد اين قضيه با فرزند خود صحبت کنند. آنها بايد جنبه‌هاي مثبت و منفي مصرف چنين موادي را براي نوجوان خود توضيح بدهند. اگر چنين والديني با فرزند خود صادق نباشند و فقط به او بگويند اين کار را نکن، مسلما فرزند نوجوان آنها با خود فکر مي‌کند پدر يا مادرش اصلا حق اظهارنظر در اين مورد را ندارد.
براي جرّ و بحث با او دنبال بهانه نگرديداگر از صبح تا شب سر هر موضوع کوچک و بزرگي بحث و غرغر کنيد، پس از مدتي فرزند شما فقط صداي شما را مي‌شنود اما به هيچ يک از حرف‌هاي شما گوش نمي‌دهد. بهتر است از بحث کردن در مورد مسايلي مانند نحوه لباس پوشيدن يا چيزهايي مشابه آن خودداري کنيد. در واقع بايد جا را براي موضوع‌هاي مهم‌تري مثل سيگار يا روابط صحيح با جنس مخالف باز بگذاريد.
با عصبانيت او مقابله به مثل نکنيد

نوجوانان اغلب عصبانيت خود را بر سر نزديک‌ترين فرد خانواده خالي مي‌کنند. دليل اين امر تنفر آنها از اين فرد نيست بلکه به گفته روان‌شناسان نوجوانان وقتي خيلي سردرگم و عصبي مي‌شوند احساسات خود را در مقابل کسي بروز مي‌دهند که بيشترين اعتماد را به او دارند. در واقع وقتي فرزند نوجوان‌تان به شما مي‌گويد: «از تو متنفرم» معناي ديگري در پس اين حرف نهفته است. او در اين لحظه، غمگين، عصباني و سردرگم شده اما هيچ راهي براي ابراز هيجانات خود پيدا نکرده است.
بحث را با پرسش‌هاي منظوردار شروع نکنيد

گاهي نوجوانان به بعضي سوال‌ها جواب سربالا مي‌دهند. مثلا نوجواني را تصور کنيد که مبتلا به بيماري بي‌اشتهايي عصبي است. وقتي والدين او مي‌پرسند: «امروز ناهار چه خورده‌اي؟» يا مثلا مي‌گويند: «مي‌خواهي با اين کارها خودت را مريض کني؟»، مطمئنا نوجوان يا به شکلي عصبي و پرخاشگر با آنها برخورد مي‌کند يا جواب دروغ به آنها مي‌دهد. اگر مي‌خواهيد بحثي منطقي و نتيجه‌دار داشته باشيد، صحبت خود را با سوال‌هايي کلي شروع کنيد تا بحث کم‌کم پا بگيرد. مثلا بگوييد: «چه خبر؟، روزت را چطور گذراندي؟» همين سوال‌هاي ساده باعث مي‌شود فرزند شما کم‌کم شروع به حرف زدن کند و خيلي از مسايل خود را با شما درميان بگذارد.
تصميم را به عهده خودش بگذاريد

ضرب‌المثل معروف ماهي و ماهيگيري را به خاطر داريد؟ بهتر است به جاي اينکه سعي کنيد ماهي‌اي را که خود صيد کرده‌ايد به زور به فرزندتان بدهيد، ماهيگيري را به او بياموزيد. هنگام مواجهه با مشکلات کافي است استعدادها و توانايي‌هاي فرزند خود را به او يادآوري کنيد. در ضمن به او بگوييد که در هر شرايطي پشتيبان و ياور او خواهيد بود.

سعادتمند باشيد
مشاور روانشناسي: مريم ناهيدي
كد مشاور: 2520
منبع: هفته‌نامه سلامت

 

۱۳۸۹ تیر ۲۰, یکشنبه

ارتباط موفق با نوجوانان

پرسش:
مردی 48 ساله هستم و دارای 2 فرزند پسر می باشم. مدتی است که با پسر بزرگم که 19 سال سن دارد به مشکل برخورد کرده ام. و هرقدر که می خواهم به او نزدیک شوم و یا با او صحبت کنم هیچ توجهی نمی کند و این موضوع مرا نگران کرده است. لطفا مرا راهنمایی کنید.
پاسخ مشاور:
دوست عزیز ارتباط با نوجوانان بسیار مشکل است و باید خیلی محتاطانه عمل کرد زیرا آنها در دوران بحرانی قرار دارند. فرزندان زمانی به والدین خود اعتماد می کنند که به آنها اطمینان داشته باشند ولی برای ارثباط بهتر و موفق تر با فرزند خود رعایت نکات زیر ضروری است:
همان طوری رانندگی کن، زندگی کن و عشق بورز که دوست داری فرزندت در آینده رفتار کنند. تو بهترین الگوی فرزندانت هستی.
به زندگی خصوصی فرزندانت احترام بگذار.
به جای اینکه از فرزندت به خاطر اتاق نامرتبش انتقاد کنید بخاطر گوشه ای از اتاقش که مرتب است اورا تحسین کنید.
برای بیان منظورتان به فرزندتان می توانید از ضرب المثل ها و حکایت استفاده کنید.
در مورد چیزهای جزئی تر به فرزندتان حق انتخاب دهید و با آنها مشورت کنید.
مشخص کنید که چه ارزش هایی مثل صداقت و سخت کوش بودن، برای شما مهم ترین هستند بعد کاری را که مایلید فرزندتان انجام دهد خودتان انجام دهید.
هرگاه با فرزندتان صحبت می کنید سعی کنید بیشتر مثبت باشید تا منفی. او باید بفهمد که شما به زندگی خوشبین هستید و او هم باید باشد.
مطمئن ترین راه برای اینکه آیا والدین فرزند با اخلاقی را تربیت کرده اند یا نه، اینست که وقتی پدر و مادرش اطرافش نیستند چطور عمل می کند.

به امید روزهایی گرم تر و شادتر برای شما دوست عزیز

فاطمه یوزباشی کد مشاوره 3270

۱۳۸۹ تیر ۶, یکشنبه

نقش مشاوره روانشناسي در دوران نوجواني


سلام،من سارا هستم، خيلي از شرايط زندگيم خسته شدم،مي‌خواستم با شما صحبت كنم.

سلام سارا جان، چند سالته؟

من 16 سالمه

چه چيزي تو رو اينقدر اذيت مي‌كنه؟

پدر و مادر من خيلي متعصب هستند، يعني پدرم متعصب و مادرم هم مثل اون رفتار مي‌كنه.

منظورت از اينكه پدرت متعصب چيه؟

خيلي مذهبي و خشك، و اصلا اجازه نمي‌ده ما حرفمون رو بزنيم و يا اظهار‌نظر كنيم.

چند تا خواهر و برادر داري؟

يك خواهر بزرگتر دارم كه 22 سالشه و دانشجو كامپيوتر.كه مادر پدرم حتي نمي‌ذارن با خواهرم يكبار بيرون برم.من يك نوجوونم كه حق دارم حرف بزنم و نظر بدم، حق دارم كه با دوستام برم بيرون، ولي مادر و پدرم حتي نمي‌تونن قبول كنند كه من اين حرف رو بزنم. اگر بگم,هزارتا حرف و سركوفت مي‌شنوم.

خيلي سخت كه نمي‌توني باهاشون حرف بزني و ساده‌ترين خواسته‌هاتو بگي.

چند روز پيش آخرين امتحان من بود و خواستيم با 2تا از دوستام بريم بيرون كه خستگي بگيريم. من مي‌دونستم كه اگر به مامانم بگم اجازه نمي‌ده و من هم دوست داشتم برم. براي همين بدون اينكه بگم رفتم و مامانم فهميد و به دوستم زنگ زد و هرچي دلش خواست به دوستم و خانوادش گفت، با اينكه اونهارو مي‌شناختن و تأييد مي‌كردن.

و حتما تو هم خيلي پيش دوستت خجالت كشيدي؟

خيلي زياد، باور كنيد ديگه روم نمي‌شد بهش زنگ بزنم، و از طريق sms باهاش حرف زدم.

با خواهرت هم خشك رفتار مي‌كنن؟

بله، من و خواهرم اصلا اجازه نداريم كه لباسهايي كه دوست داريم بخريم، با اينكه من چادر مي‌پوشم پدرم نمي‌ذاره زير چادر هم مانتو روشن بپوشم.بخدا خسته شدم.

مي‌فهمم عزيزم، زمانيكه با ما مثل برده رفتار بشه و هيچ حقي براي ابراز عقيدمون نداشته باشيم دچار نوعي احساس ظلم مي‌شيم.متأسفانه بعضي از والدين انعطاف‌پذيري لازم رو براي تربيت فرزندانشون ندارند. تا بحال شده سعي كني با مامانت صحبت كني و از ناراحتيت بهش بگي؟

آره، ولي اون فقط ميگه نه و تمومش كن. فكر مي‌كنن من بچه‌ام و هيچي نمي‌فهمم. ولي از همه مردها و هرچيزي كه به من زور مي‌گه بدم مي‌ياد و دوست ندارم هيچوقت ازدواج كنم..............
سارا دل پري داشت و براي كوچكترين حقي بايد مي‌جنگيد.در آخر قرار شد مادر سارا با من تماس بگيره، البته اگه راضي بشه!!!


كاش والدين محترم ما بدانند و آگاه باشند كه سختگيري افراطي نتيجه‌اي جز ايجاد تنفر و عكس انتظارشان نخواهد داشت.به فرزندانتان و عقايدشان بعنوان انسانهايي مجزا و مستقل از خودتان نگاه كنيد و به ساختن مجسمه‌اي بدون اختيار از فرزندانتان دل خوش نكنيد.
با آرزوي تربيتي اصولمند و منعطف براي والدين عزيز
مشاور روانشناسي: مريم ناهيدي
كد مشاور: 2520

۱۳۸۹ خرداد ۱۴, جمعه

اعتیاد به رایانه


پرسش : سلام، من یک پسر 14 ساله دارم که تمام وقت خود را با کامپیوتر و به خصوص اینترنت می گذراند. به طوری که این قضیه حتی روی درسش تاثیر گذاشته . تقریبا می تونم بگم زندگی اش به کامپیوتر خلاصه شده و هنگامی که بهش اعتراض می کنیم توجه نمی کنه یا با پرخاشگری پاسخ می ده. البته باید بگم بچۀ با هوشیه و با توجه به سنش اطلاعات خوبی در این زمینه داره. من خیلی نگرانش هستم ، می خواستم راهنماییم کنید که از چه سنی باید به بچه اجازه داد که از اینترنت استفاده کند و مدت استفاده از آن چقدر است؟ چطور باید با این قضیه برخورد کنم؟
پاسخ : شکی نیست که فرزند شما باید با رایانه آشنا باشد. آموزش رایانه مثل یاد گرفتن زبان است و هر چه زودتر شروع شود بهتر است. البته توجه کنید که راههای زیادی برای سوء استفاد از کودکان نوجوانان از طریق رایانه و اینترنت وجود دارد. شما باید توجه کنید که فرزندتان چنان مجذوب و محسور رایانه نشود که فرصت معاشرت ، ورزش و مطالعه را از دست بدهد. صرف وقت برای رایانه باید محدود باشد زیرا دنیای رایانه ، طرف تاریک هم دارد. به طور کلی شما باید بر کار فرزندتان نظارت کنید و مدت زمانی را که صرف رایانه می کند محدود کنید و ملاحظه کنید برای حفظ تعادل ، به کارهای دیگر می پردازد یا خیر؟ اگر گوش نکرد باید استفاده از رایانه را ممنوع کنید. هنگام استفادۀ فرزندتان از اینترنت کم و بیش و دورادور ناظر فرزند نوجوان خود باشید ، حتی اگر به صورت یک نگاه اجمالی و زودگذر به صفحۀ آن باشد دانش خود را در این زمینه افزایش دهید و با فرزندتان از اینترنت صحبت کنید. از او بخواهید مطالبی را به شما آ موزش دهد حتی اگر بلد هستید و از این فرصت استفاده و اعتماد خود را به او در استفادۀ مسئولانه از اینترنت بیان کنید. اگر فرزندتان وارد اتاقهای گفتگو میشود سعی کنید به صورت غیر مستقیم نظارت کامل داشته باشید. سوگیریهای خود را کنار بگذارید و زمینه را مهیا کنید تا فرزندتان بتواند بدون ترس از تنبیه در این زمینه با شما صحبت کند. توجه داشته باشید کودکان زیر 12 سال حتماً باید در حظور بزرگترها از اینترنت استفاده کنند.
موفق و پیروز باشید.
هدی صادقی کد 2380