‏نمایش پست‌ها با برچسب افسردگی. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب افسردگی. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۰ فروردین ۲۹, دوشنبه

فاکتورهای خطرناک افسردگی در نوجوان

توجه و مداخله در افسردگی نوجوانان از اهمیت زیادی برخوردار است. برخی از وقایعی که موجب ضربه روحی در نوجوانان می شوند ممکن است عامل افسردگی باشند:


  • از دست دادن یکی از نزدیکان


  • جدایی والدین


  • مشکلات مربوط به درس و مدرسه


  • استرس مزمن (کمبود خواب، بیماری و ...)


  • گوشه گیری اجتماعی، احساس حقارت، بی ارزش بودن و مورد نیاز نبودن


  • عدم توجه به ظاهر خود


  • به زبان آوردن این که فرد می خواهد «همه چیز را تمام کند» یا این که «زیادی است و مزاحم دیگران»


  • شواهدی از داشتن نقشه برای خودکشی مثل نوشتن وصیت نامه، نامه های وداع، یا توجه به یک سلاح کشنده


  • خوشحالی ناگهانی پس از احساس نومیدی طولانی مدت (عدم بهبود افسردگی)

در صورتی که متوجه شدید حداقل سه مورد یا بیشتر از موارد فوق، بیش از دو هفته ادامه یافته است، احتمال ابتلا به افسردگی نوجوانی وجود دارد. توجه داشته باشید اگر نوجوانی که مبتلا به افسردگی است کمکی دریافت نکند ممکن است به عنوان یک راه فرار از این موقعیت، اقدام به خودکشی نماید.

مریم جهانبخش

کارشناس ارشد مشاوره

۱۳۸۹ اسفند ۲۵, چهارشنبه

فصل بهار و بهداشت روان

ما طولانی ترین شب سال را جشن می گیریم به این امید که کم کم شبها کوتاهتر و روزها بلندتر شوند. تحقیقات نشان داده اند بسیاری از افراد در شبهای طولانی زمستان، گرفتار نوعی افسردگی و بی حالی می شوند که به اصطلاح آن را «اختلال عاطفی فصلی» می نامیم. البته نه اینکه هر فردی که احساس غم را در زمستان تجربه می کند به این اختلال دچار شده است. اما اکثر افراد بخصوص زنان در شبهای طولانی و سرد زمستان حالتی از خستگی و غمگینی را تجربه می کنند. در این فصل فعالیتهای فیزیکی ما کاهش می یابد کسل و بی حوصله می شویم و میلی به شادی یا فعالیت نداریم، دائماً دوست داریم بخوابیم، حوصله نداریم به خودمان برسیم، علایق و سرگرمی هایمان را تعطیل می کنیم و یا کمتر به آن می پردازیم و تحریک پذیرتر از دیگر اوقات سال می شویم (جالب است بدانید که درصد سوءرفتار با کودکان در این فصل افزایش می یابد).

اما بهترین خبر اینکه با شروع بهار از شدت افسردگی، بی حوصلگی و کسلی ما کاسته می شود. اولین چیزی که با شروع نور و گرمای بهار در ما تغییر می کند سطح انرژی است. احساس خستگی کاسته شده و میل به فعالیت افزایش می یابد. رنگها روشن تر و شادتر به نظر می رسند و جهان از پژمردگی و بیرنگی بیرون می آید.

اما دلیل این تغییرات چیست؟
اجداد ما زمانی که هنوز آتش را کشف نکرده بودند به دلیل آنکه در تاریکی هیچ جایی را نمی دیدند، به محض شروع شب به خواب می رفتند و با اولین جرقه های خورشید از خواب برمی خاستند. بنابراین ساعت بیولوژیک آنان چنین تنظیم شد که هنگام تاریکی احساس خواب آلودگی و هنگام روشنایی احساس هشیاری کنند و این ساعت بیولوژیک، امروز به ما نیز رسیده است.
اطلاعات مربوط به روشنایی یا تاریکی جهان خارج، از طریق سیستم عصبی سمپاتیک به غده ای در مغز می رسد و این غده هورمونی بنام ملاتونین ترشح می کند. هر چقدر نور بیشتر باشد، ترشح ملاتونین کاهش می یابد و هر چه نور کمتر باشد ملاتونین بیشتری وارد خون می گردد. ملاتونین خود باعث افت دمای بدن می شود و وقتی دمای بدن افت می کند فرد خواب آلوده می گردد.
در هنگام بهار و تابستان ترشح ملاتونین به کمترین سطح خود می رسد. دمای بدن افزایش یافته و حرکت و فعالیت شروع می شود. به همین دلیل با طولانی تر شدن روزها انگار انرژی دوباره یافته ایم و ذهن و بدن ما آماده فعالیتهای گوناگون می گردد. حتی خانه تکانی نیز به این دلیل است که زندگی جدیدی شروع می شود.

عزیزان بهار آمده است بنابراین زندگی جدیدی را شروع کنید. چیزی را که مدتهای طولانی نیمه کاره رها کرده اید مجدداً شروع کنید.
زندگیتان را از روزمرگی درآورید و یک فعالیت خلاق انجام دهید. مثلاً انواع گلهای طبیعت اطراف خانه تان راکشف کنید یا با چوب و سنگ برای اطراف باغچه تان نرده بسازید.
بسیاری از ناراحتی های ما از ناآگاهی های ماست. به دنبال آگاهی های جدید در مورد تمام ابعاد زندگی خود باشید.

مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره

۱۳۸۹ اسفند ۱۳, جمعه

خودیاری و پیروز شدن در نبرد با افسردگی



اگر به بیماری افسردگی مبتلا هستی سعی کن کمک بگیری، از این که نیاز به درمان شدن داری شرمنده نباش. تا زمانی که راه حل درستی پیدا نکرده ای دست از تلاش برندار. به دنبال ملاقات با درمانگر باش و توصیه های او را خیلی خوب به کار ببند.
باور داشته باش بسیاری از نگرانی ها آنقدر مهم و باارزش نیستند که به خاطرشان دچار بیماری روانی شوی.

گام های ساده زیر به شما برای پیروز شدن در نبرد با افسردگی، کمک می کند:



از رختخواب بیرون بیا:

یکی از کارهای مهمی که می تونی انجام بدی، بیدار شدن در زمان مشخصی از صبح حتی در تعطیلات پایان هفته است. ترجیحاً ساعت 7صبح یا زودتر پیشنهاد میشه. داشتن نظم به کارکرد طبیعی بدن شما کمک کرده و درنتیجه احساسهای بهنجاری خواهید داشت.

نور:
نور به بهتر شدن کارکرد بدن می کنه. پس به محض بیدار شدن، خودت رو در معرض نور قرار بده، پرده ها رو کنار بزن تا نور بیشتری به درون خانه بتابه. از آن بهتر هرچه سریع تر از منزل خارج شو.

حرکت:
فعال باش، اکسیژن جذب کن. بیدار که شدی به مدت 5تا 10دقیقه در اتاق راه برو و در صورت امکان، دوچرخه سواری کن. ورزش ملایم به جریان خون کمک کرده و اکسیژن بیشتری به بدنت بویژه مغز می رسونه و هشیاری و سرزندگی رو در تو بهتر می کنه.

صبحانه:

صبحانه ات را با پروتئین (تخم مرغ، کره، بادام زمینی، آجیل، پنیر) شروع کن. بهتره برای متعادل کردن وعده های غذایی اصلی، یک عدد پرتقال یا سایر میوه های تازه و نیز حبوبات یا نان گندم، به رژیم غذایی خود اضافه کنی.

با کسی صحبت کن:
یکی از سریع ترین راه ها برای مبارزه با افسردگی ایجاد ارتباط با دیگرانه. مسأله رو برای خودت آسان بگیر و با کسی که دوستش داری در مورد موضوعی لذت بخش حرف بزن. خودتو مجبور کن به اطرافیان سلام کنی.

رفتارهای عادی ات را تغییر بده:

می تونی ترکیب جدیدی از لباس ها رو انتخاب کنی. به جای استفاده از وسایل نقلیه، پیاده روی کنی. در مکان دیگه ای غذا بخوری. باغبانی کنی.
شاید برای این کار در چند روز اول نیازمند به کمک هستی یعنی کسی به شما کمک کنه از رختخواب بیرون بیایی، در معرض نور قرار بگیری، صبحانه خوبی داشته باشی. یک راه خوب، بستن قرارداد با یک دوست و یا دوستانی است که می خواهند شاهد تغییر تو باشند. دوستانی که می خواهند تو را فعال و شاد ببینند و نه افسرده و دچار مشکل با اطراف.

وانمود کن خوشحال هستی:
لبخند بزن، راست بایست و قامت خمیده و افسرده وار به خود نگیر. تحقیقات نشان داده وانمود کردن به تجربه یک حالت عاطفی، واقعاً آن حالت را در ما ایجاد می کند.
بنابراین بخند: به خودت، به دیگران طوری که باعث ناراحتی آنها نشود. حتی به درختان، سگها، گربه ها. کوشش اضافی در شکست غم کمک کننده است. لباس های روشن و شاد بپوش و وانمود کن شاد هستی بعداً خود را خوشحال خواهی یافت.

ورزش:
ورزش راهی بزرگ برای شکست افسردگیه. پیاده روی کن، دوچرخه سواری کن، به شنا برو، به خودت اجازه بده لذت رو در زندگی تجربه کنی.
شعر و آواز خواندن هم می تونه مفید باشه این کار رو انجام بده.

(هر انسانی اگر دوست تو نیست، دشمن تو هم نیست، اینان همه معلمان تو هستند)

مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره

۱۳۸۹ بهمن ۳, یکشنبه

دختران ایرانی چرا ؟

افسردگی از رایج ترین و نیز جدی ترین اختلالات مرتبط با سلامت جسم است که جوانان امروز ما بخصوص دختران با آن دست به گریبان هستند. به همین دلیل افسردگی را بیماری قرن می نامند.

افسردگی در دختران و زنان، دوبرابر بیشتر از مردان است. بررسی های انجام شده در کشور نشانگر آن است که از هر چهار زن ایرانی، یک نفر در مرحله ای از زندگی خود، افسردگی را تجربه می کند اما در جامعه ما تنها یک پنجم از زنانی که از افسردگی رنج می برند، برای درمان به روانپزشک مراجعه می کنند.

افسردگی یکی از مهمترین عوامل اقدام به خودکشی در جوانان محسوب می شود و این درحالیست که خودکشی در دختران نوجوان و جوان در چند سال اخیر با رشد فزاینده ای روبرو است.

تحقیقات نشان می دهد که دردهای روانی عاطفی با افسردگی رابطه نزدیکی دارند بطوری که اگر درد خفیف باشد، میزان افسردگی نیز خفیف است ولی اگر درد شدید باشد میزان افسردگی نیز شدید خواهد بود.

افسردگی جوانان در واقع به شرایط نامساعد اجتماعی و خانوادگی برمی گردد. از سویی، هر روحیه ای که فرد داشته باشد خانواده او هم همان روحیه را دارد و بالعکس چنانچه خانواده بدبین باشد و بر سر فرزندان خود سرکوفت بزند یا منت بگذارد، امکان بروز افسردگی در میان اعضا، بخصوص فرزندان بیشتر دیده می شود. همچنین اگر خانواده نتواند با مسئله افسردگی و اضطراب، منطقی رفتار کند و در جهت رفع آن اقدام نکند، ممکن است نوجوان به رفتارهای خطرزا از جمله اعتیاد و.... گرایش یابد.

براساس تحقیقات انجام شده، نسبت دختران افسرده به پسران دو به یک است که این میزان، افسردگی متوسط تا شدید را شامل شده و نشان دهنده افزایش سریع شروع این بحران در دختران نوجوان است.

افسردگی در دختران به عواملی همچون آغاز بلوغ زودرس، پیامدهای زیستی و روان شناختی، نگرانی از تصویر بدن خود در دوران نوجوانی و افسردگی ناشی از سوء استفاده جنسی مربوط می باشد.

مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره


۱۳۸۹ دی ۲۹, چهارشنبه

اختلال عاطفی فصلی


با سلام خدمت همه دوستان

اختلال عاطفی فصلی نوعی از افسردگی است که فقط در مواقع معینی از سال روی می دهد.
اگر در پاییز و زمستان نیروی شما رو به کاهش بگذارد، احتمال دارد که به اختلال عاطفی فصلی دچار شده باشید. در طول ماههای این دو فصل، ممکن است به شدت احساس خستگی کنید و بیش از حد معمول به خواب نیاز داشته باشید. اشتهای شما افزایش یافته و مواد غذایی قندی را با ولع می خورید، ممکن است وزنتان 4/5 تا 9 کیلوگرم افزایش یابد. تمرکز داشتن برای شما سخت می شود یا نمی توانید به کارهای عادی خود بپردازید. غمگینی و اضطراب بر شما مسلط خواهد شد و ممکن است از دوستان و اعضای خانواده خود دوری بجویید.

اختلال عاطفی فصلی در کودکان، می تواند به صورت نشانه های تحریک پذیری، مشکلات تحصیلی و مشکل بیرون آمدن از بستر در زمستان بروز کند.

اختلال عاطفی فصلی معمولاً 5 ماه طول می کشد. با آمدن بهار، احساس می کنید که همان آدم سابق هستید. انرژی شما افزایش می یابد، اضافه وزنی که در زمستان به دست آورده بودید از دست می دهید، و خلق شما به حالت سابق برمی گردد یا ممکن است اندکی بیشتر از حد معمول احساس شادی و نشاط کنید. بعضی هنرمندان، که به اختلال عاطفی فصلی مبتلا هستند، متوجه می شوند که در فصل بهار خلاقیت آنها بیشتر از هر زمان دیگر است.

برخی علت های پیشنهادی برای این بیماری عبارتند از سطوح پایین هورمون سروتونین، نوسان هورمون ملاتونین و آهنگ شبانه روزی غیرعادی.

درمان
معالجه اختلال عاطفی فصلی معمولاً با نوردرمانی آغاز می شود که فرد هر روز مدتی در معرض نور روشن قرار می گیرد. همچنین تغییر سبک زندگی در طول ماههای زمستان توصیه می شود.

گرفتگی و اندوه در تابستان

اختلال عاطفی فصلی در بعضی افراد، معکوس تجربه می شود. یعنی در تابستان احساس افسردگی می کنند و در زمستان حالت عادی یا احساس شادمانی غیرعادی دارند.
اگر به افسردگی تابستانی مبتلا هستید، احتمالاً در طول تابستان، اشتها و نیز مقداری از وزنتان را از دست خواهید داد، مشکلات خواب پیدا کرده و مضطرب و پریشان خواهید شد. با فرا رسیدن زمستان، عادی بودن یا شادی و نشاط غیرمعمول را احساس می کنید.
برای درمان افسردگی تابستانی، مسافرت به مناطق خنک تر در تابستان کمک کننده است.

مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره




۱۳۸۹ دی ۲۵, شنبه

نشانه های افسردگی ات را بشناس!

افسردگی چگونه احساسی است؟
احساس افسردگی بسیار قوی تر و ناخوشایندتر از دوره های کوتاه غمگینی می باشد. کلید اصلی افسردگی غمگینی و عدم لذت است.

افسردگی انسان را از زندگی عادی و طبیعی خود باز می دارد. از جمله علایم بالینی افسردگی می توان به احساس یأس و ناامیدی، گناه و شکست، نگرانی بی حد در برخی مواقع، اختلال در خواب و اشتها، نداشتن میل جنسی، کند شدن روند فکر و حرکات، افکار مکرر مربوط به مرگ و خودکشی اشاره کرد.

تحقیقات نشان می دهد حتی اشکال خفیف افسردگی می تواند زنگ خطر ابتلا به بیماری های روحی و روانی شدید باشد. خطر ابتلا به افسردگی شدید در کسانی که از علایم افسردگی با شدت متوسط رنج می برند تا شش برابر بیشتر است.
دانشمندان علوم رفتاری بر این باورند که افسردگی خفیف تنها نیمه آشکار کوه یخ است. کسانی که گاهی اوقات و نه همیشه حداقل دو هفته از علایم افسردگی مانند غمگینی، بی توجهی، اختلال خواب و تغییر اشتها رنج می برند به افسردگی خفیف مبتلا هستند.

حال اگر علایم مذکور برایتان آشنا هستند، برای معالجه خود، با درمانگر مشورت کنید.
می توان به وسیله اتکا به نفس و ایجاد زمینه های کار و تغییر محیط و فراهم آوردن موفقیت هایی هرچند کوچک، با این بیماری مقابله کرد و به درمان قطعی رسید.

(افسردگی ضعف نیست بلکه افسردگی انسان را ضعیف می کند.)

مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره


۱۳۸۹ آذر ۴, پنجشنبه

اهمیت دریافت نوازش، برای رفع افسردگی


آیا می دانستید، فقدان نوازش نقش بسیار مهمی در ایجاد افسردگی دارد؟

در تحلیل رفتار، اعمالی را که با به رسمیت شناختن افراد مرتبط شود،«نوازش» می نامیم. باید بدانید وقتی به کسی نوازش مثبت می دهیم، برای مثال، تعریف، تشویق، توجه، عشق و کمک، به او اشتیاق زندگی بخشیده ایم. هنگامی که به فردی نوازش منفی می دهیم، او را به داشتن احساسات بد دعوت کرده ایم.
وقتی یک روز صبح به دوستی «سلام» می کنید، در واقع هستی را به او هدیه کرده اید. چرا که وجود او را محترم شمرده اید. اگر بگویید: «سلام، سارا !» به او توجه بیشتری نشان داده اید و اگر علاوه بر این، اندکی با او گفتگو کنید و از مشکلاتش باخبر شوید و یا به او بگویید که چقدر برای شما آدم مهمی است، احساسی را به او هدیه داده اید که از نظر روان شناسی جنبه درمانی دارد.
فقدان نوازش در زندگی موجب می شود که افراد بیشتر وقت خود را صرف جبران این کمبود نمایند. آنها نیاز به کسب نوازش مثبت دارند ولی گاهی به سبب نداشتن آن، نوازش منفی را ترجیح می دهند ! چرا که داشتن نوازش منفی، باز هم بهتر از هیچ است. اگر فردی صدمه جسمی ببیند اطرافیان از او مراقبت کرده و توجه بیشتری به او ابراز می کنند ولی متأسفانه در مورد صدمات روحی و روانی افراد، دقت بسیار کمی وجود دارد. در نتیجه وقتی آدمها دچار محرومیت از نوازش می شوند، در فعالیت های خود دچار رکود شده و به دنیای پیرامون خود با دیدی مفی و خصمانه می نگرند.
به نظر مردم تقاضای توجه و عشق امر خنده داری است. وقتی در کارگاه های آموزشی، می پرسیم« چگونه می شود از فرد دیگری تقاضای توجه کرد؟» همه می خندند. ما عادت کرده ایم نیازهای خود را پنهان کنیم؛ به طوری که حتی فکر این که بخواهیم توجه و عشق کسی را قبول کنیم، باعث احساس ناراحتی و خجالت ما می شود. در صورتیکه ما به عنوان یک انسان، نیازمند شناخته شدن، توجه و حمایت هستیم.
امیدوارم هرگز اهمیت نوازش را برای خود، دوستان و افرادی که دوستشان دارید، ناچیز نشمارید. نوازش زندگی بخش است. نیازهای نوازشی ما به عنوان یک انسان بزرگسال، بسیار پیچیده تر و گسترده تر از نوزادان است، ما نیازمند شناخت، توجه، درک و حمایت هستیم تا از طریق آن احساس کنیم: «من خوب هستم.» معمولاً افرادی که از افسردگی رنج می برند، با دریافت عشق و نوازش به بهبود قابل توجهی دست می یابند.
آرزومند بهترینها برای شما
مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره

۱۳۸۹ آذر ۲, سه‌شنبه

چگونه به فرد مبتلا به افسردگی کمک کنیم؟

همه انسان ها گاهی احساس غمگینی می کنند، اما این احساس معمولاً گذرا است و با گذشت یک یا دو روز برطرف می شود. اما همانطورکه می دانید افسردگی در شکل ناهنجار خود هم در زندگی روزمره فرد و هم برای اطرافیان او ایجاد ناراحتی و رنج می کند. یقین دارم بسیاری از شما اگر یکی از عزیزانتان دچار چنین مشکلی شدند، هر کاری که از دستتان برآید می خواهید درحقش انجام دهید. به همین دلیل در اینجا به روش هایی اشاره می کنم و امیدوارم کمک کننده باشد.

1- با درک وضعیت فرد افسرده، صبوری و تشویق او، حمایت عاطفی لازم را به عمل آورید.

2- با او سر صحبت را باز کنید و به دقت به سخنانش گوش دهید.

3- هرگز احساسات او را دست کم نگیرید، اما واقعیت ها را به او نشان دهید و به او امید بدهید.

4- از او دعوت کنید تا زمانی را با شما بگذراند. اگر دعوت شما را رد کرد باز هم از او دعوت کنید، اما بیش ازحد پافشاری نکنید.

5- به او یادآوری کنید که با ادامۀ درمان و با گذشت زمان، علائم افسردگی کاهش خواهند یافت.

6- در صورت لزوم برای او وقت بگیرید و او را برای مراجعه به متخصص همراهی کنید. پس از مراجعه، او را تشویق کنید که به روند درمانی خود ادامه دهد.

7- درصورتی که بعد از شش تا هشت هفته علائم بهبود مشاهده نشد، او را تشویق کنید که به متخصص دیگری مراجعه کند.

8- اگر از خودکشی سخن می گوید هرگز پشت گوش نیاندازید، موضوع را به درمانگر او اطلاع دهید.

مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره

۱۳۸۹ آبان ۱۸, سه‌شنبه

درباره افسردگی کودکان چه می دانید؟

آیا تا به حال آرزو کرده اید که به دوران کودکی برگردید؟ دورانی که در آن از استرس و نگرانی خبری نبود نه وظیفه ای که به دوش گرفته باشیم ونه مخارجی که برای آن کار کنیم... اما واقعیت این است که دوران کودکی بدون استرس نمی شود. کودکان هم با مشکلات بزرگی مثل طلاق والدین، فقر، مشکلات آموزشی و... دست و پنجه نرم می کنند که از توان روحی و روانی آنها خارج است.

یک کودک افسرده همانند فرد بزرگسال نمی تواند احساسات خود را به طور کامل ابراز کند و از افسردگی خود نزد والدین شکایت کند. کودکان در دنیایی که توسط بزرگ ترها کنترل می شود زندگی می کنند بنابراین به سرعت احساس ناامنی، ضعف و ناخشنودی می کنند.

علائم افسردگی در کودک می تواند به صورت علائم احساسی، شناختی، فیزیکی و رفتاری خود را نشان دهد. و این والدین هستند که باید به ریشه یابی و شناسایی آن بپردازند.

علائم احساسی عبارتند از احساس غم شدید، احساس ناامیدی و بی پناهی، گریه بی دلیل، از دست دادن علایق همیشگی، کسالت و خمودگی دائمی، اضطراب و ترس، آشفتگی و بی قراری می باشد.

علائم شناختی شامل افکار مربوط به شکست، دقت و تمرکز پایین، ناتوانی در انجام وظایف و تکالیف، احساس بی ارزشی و گناه، تحریک پذیری و افکار مرتبط با خودکشی است.

علائم فیزیکی افسردگی در کودکان شامل کاهش یا افزایش اشتها، اختلالات خواب از جمله دیر به خواب رفتن و دیر از خواب بیدار شدن، بیداری های شبانه مکرر یا خوابیدن بیش از حد و بالاخره خستگی،بی حوصلگی و کم تحرکی است.

از جمله علائم رفتاری افسردگی در کودکان باید به کناره گیری از جمع،
عدم فعالیت در بازی های گروهی، احساس وابستگی به یک فرد یا شیئ برای کسب آرامش، بی قراری در جمع و دست زدن به رفتارهای خطرناک و در نهایت خودآزاری اشاره کرد.

چه باید کرد؟

بهتر است برای شناسایی دلایل افسردگی، خود را جای کودک بگذارید و دنیا را از دریچه چشم او تماشا کنید استرس های کودکان باید جدی گرفته شود مثلاً کودکی که اسباب بازی مورد علاقه اش را گم کرده و ناراحت است، شاید دچار افسردگی شود. والدین ممکن است تصور کنند با خرید یک اسباب بازی دیگر، ناراحتی او برطرف شده است در حالی که وابستگی شدید کودک به آن اسباب بازی خاص از دید والدین مخفی مانده و آنها دلیل پرخاشگری و دلخوری ناگهانی او را نمی فهمند.
همچنین کودکان به سرعت با محیط زندگی و اطرافیان خود رابطه عاطفی برقرار می کنند. و قطع ناگهانی مثل اسباب کشی و تغییر محل سکونت می تواند منجر به افسردگی در آنها شود.
از سوی دیگر یک پدر و مادر افسرده قطعاً افسردگی را به کودک خود منتقل می کنند هم از بابت سابقه ژنتیکی و هم محیط ناشاد و ناسالم زندگی این زمینه را فراهم می کند. بنابراین باید تلاش کنید محیط زندگی را طوری بسازید که زمینه افسردگی در آن فراهم نباشد.
فرزندتان را تشویق کنید تا ازروش های مفید نظیر صحبت کردن از احساسهایش، انجام تمرین های بدنی، ترسیم احساسهایش، نوشتن خاطرات روزانه اش و بازی با اسباب بازی برای کنار آمدن با احساسهایش استفاده کند.
آرزومند اوقاتی خوش برای شما
مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره

۱۳۸۹ آبان ۹, یکشنبه

آسمان دل من ابری است


افسردگی فصلی یک نوع دوره ای از افسردگی است که معمولاَ در پائیز وزمستان تجربه می شود وعلت آن نور ناکافی است. اگر پاسخ شما به دو یا بیشتر از دو مورد از موارد زیر بله باشد، شاید شما نیز یکی از بسیار افرادی باشید که گرفتار افسردگی فصلی می باشد:
1- آیا به هنگام تغییر فصول از بهار/ تابستان به پائیز/ زمستان، تغییرات عاطفی قابل پیش بینی داشته اید؟
2- آیا متوجه شده اید که در طی زمستان وپائیز نیرویی کمتر از معمول دارید؟
3- آیا در طی زمستان و پائیز بیشتر خوابیده و هنوز به هنگام بیداری احساس خستگی می کنید؟
4- آیا تغییرات خلقی را تجربه کرده اید؟ و به هنگام زمستان و پائیز، احساس اضطراب، تحریک پذیری، غمگینی ویا افسردگی را بیشتر احساس می کنید؟
5- آیا در طی زمستان وپائیز فعالیت های ثمربخش و خلاقانه شما کاهش می یابد؟
6- آیا در طی زمستان وپائیز دریافته اید که کنترلتان بر اشتها و وزنتان کمتر شده است؟
7- آیا به هنگام زمستان وپائیز مشکلات حافظه ای و تمرکزی بیشتری پیدا می کنید؟
8- آیا به هنگام زمستان و پائیز دریافته اید که نسبت به شرایط عادی کمتر به بیرون می روید و فعالیت اجتماعی تان کاهش می یابد؟
9- آیا به هنگام زمستان و پائیز مقابله با فشار را مشکل می یابید؟
10- آیا به هنگام زمستان و پائیز احساس اشتیاقتان نسبت به آینده کاهش یافته و از زندگی تان کمتر لذت می برید؟

شیوع الگوی فصلی نوع زمستان با توجه به اقلیم، سن و جنسیت متفاوت است. میزان شیوع در اقلیم های مرتفع (نواحی کوهستانی) بیشتر است. سن نیز یک پیش بینی کننده قوی افسردگی فصلی است. افراد جوان در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به دوره های افسردگی در زمستان قرار دارند.

تفاوت افسردگی فصلی با «دل گرفتگی زمستانی» چیست؟
دل گرفتگی ناشی از زمستان معمولاَ با افزایش فعالیت جسمانی و افزایش مقدار نور در محیط کار و زندگی برطرف می شود. اما مبتلایان به افسردگی فصلی به درمان بیشتری نیازمندند، بویژه درمان از طریق ضدافسردگی ها و نوردرمانی.

پیشنهادهایی برای مقابله با افسردگی فصلی:
1- نشانه های خود را با پزشک و یا مشاور بهداشت روانی خود مورد بحث قرار دهید.
2- در فصل زمستان تا آنجا که ممکن است از نور استفاده کنید و در ساعات روز از مکانهای تاریک اجتناب نمایید.
3- وقتی دما مناسب است اجازه دهید تا نور طبیعی از درها و پنجره های باز بتابد. سعی کنید شاخ وبرگها را از جلوی پنجره دور کنید، دیوارها را با رنگهای روشن نقاشی کنید، از لامپهای روشن تر استفاده نمائید، پرده های ضخیم را بردارید.
4- سعی کنید به طور کوتاه ولی مکرر در طول روز جلوی پنجره جنوبی که نورگیر است، بنشینید. و از نور طبیعی آفتاب استفاده کنید.
5- چرخه خواب و بیداری منظمی داشته باشید. آنهایی که در موقع مشخصی در صبحها بیدار شده و در موقع مشخصی نیز می خوابند، در طول روز هشیارتر بوده وکمتر احساس خستگی می کنند.
6- فعالیت های اجتماعی و بیرون رفتن های خود را در طی فصل زمستان در طول روز یا اوایل عصر انجام دهید.
7- نسبت به دمای بیرون هشیار بوده و از لباسهایی استفاده کنید که گرما را حفظ کنند. افراد دارای اختلال عاطفی فصلی به هوای سرد شدید حساسیت دارند.
8- با مدیریت زمان خردمندانه، نیروی خود را حفظ کرده و از فشار خودداری و یا آن را به حداقل برسانید.زندگی را ساده بگیرید!
9- به برق اتاق خوابتان زمان سنج خودکار متصل کنید و زمان روشن شدن آن را روی یک ونیم ساعت قبل از بیدار شدنتان تنظیم کنید، بعضی از این افراد می گویند که روش استفاده از نور به صورت مذکور اثرات ضدافسردگی داشته و در بیدارشدن راحت به آنها کمک می کند.
10- در صورت امکان، تغییرات عمده زندگی خود را تا بهار یا تابستان به تعویق بیندازید وتعطیلات زمستانی خود را در نواحی گرم و آفتابی بگذرانید.
مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره

۱۳۸۹ آبان ۷, جمعه

فنون تمرکز برای رفع افسردگی

سلام به همه دوستان وهمراهان خوبم
آیا می دانستید ایجاد آرامش درافراد افسرده،بخشی از درمان بیماری است؟
البته خیلی ازاین عزیزان فکر می کنند که با استراحت در جلوی تلویزیون به آرامش می رسند درصورتی که این طور نیست. برای رسیدن به آرامش نیاز به روشهای تمرکزی دارید که شامل موارد زیر است:

1- شنیدن موسیقی ملایم: موسیقی ملایم با تأثیرگذاری روی سیستم اعصاب مرکزی باعث شل شدن عضلات ورفع اسپاسم می شود.

2- صرف وقت در یک حمام گرم: به خصوص اگر حمام وان داشته باشد،لحظات آرامش بخشی را می توان درآن به سر برد. بهتر است این زمان بین نیم تا یک ساعت باشد.

3- تمرکز فکر با تصورات هدایت شده: راههای متعددی برای تمرکز وجود دارد.بعضی از این راهها آموختنی هستند وبرخی سرشتی. روش کلی آن به این صورت است که سعی کنید در یک فضای آرام، فکر خود را آزاد وفقط به یک موضوع معطوف کنید. سعی کنید به آهستگی تک تک عضلات بدن خود را به ترتیب از نوک انگشتان پا تا سر،ابتدا منقبض وسپس شل کنید.

4- تمرین تنفس: سعی کنید حداقل 20 دقیقه در روز نفس عمیق بکشید.به هیچ چیزی فکر نکنید وتمرکز فقط روی نفس های خودتان باشد. آهسته نفس را از راه بینی فرو برید،چند ثانیه آن را نگه دارید وسپس از راه بینی یا دهان خارج کنید. بر اساس نیاز این کار را چندین بارانجام دهید.

5- ماساژدرمانی: این روش هم به تمرکز فکر وجسم کمک می کند.البته کسی که ماساژ می دهد باید کار آزموده باشد و دقت کنید خود را در اختیار هر ماساژوری قرار ندهید.افراد ناشی ممکن است آسیب های عصبی-عضلانی جبران ناپذیری به بدن وارد کنند.


هر کدام از این روشها ویژگی خود را دارد وبهتر است با امتحان کردن روشهای مختلف، مؤثرترین روش را برای خود پیدا کنید.برخی از کلاسهای یوگا بهره می برند وبرخی با تمرکز فکر وتنفس به هدف خود می رسند.

نکته مهم پایانی این که برای رسیدن به آرامش وقت صرف کنید نه اینکه این روش ها را برای زمان فراغت خود بگذارید،چون هرگز این زمان را نخواهید یافت.حتماَ ساعت هایی از هفته را برای این کار اختصاص دهید این ساعت ها را روی سررسید کاری خود علامت بزنید تا برای آن ساعت برنامه ای نریزید.شما می توانید حتی در محل کار برخی از این روش ها را انجام دهید مثلاَ چند دقیقه استراحت برای قدم زدن در راهروی خلوت اداره بسیار مؤثر است.

دوستان گرامی! امیدوارم به هیچ عنوان تمرکز وآرامش را با تنبلی، یکی ندانید.همگی ما زمان هایی را برای خود نیاز داریم.آرامش یکی از نیازهای مهم زندگی مانند خوردن،خوابیدن و نفس کشیدن است. پس سعی کنید برای ایجاد زندگی بهتر آرامش خود را به دست آورید.

هر روز برای همان روز زندگی کنید. «ویلیام اوسلر»
مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره

۱۳۸۹ آبان ۲, یکشنبه

باورهای اشتباه رایج درباره افسردگی




بیشتر افرادی که دچار افسردگی هستند،با درمان مناسب وبه موقع بهبود می یابند اما مشکل اینجاست که بسیاری از این افراد هرگز مشکل خود را نمی پذیرند و از نیروهای متخصص کمک نمی گیرند.متأسفانه وقتی افسردگی درمان نمی شود،وخیمتر شده وزندگی شغلی،تحصیلی وخانوادگی فرد را مختل می کند.
برای آن که بتوانید در صورت افسرده بودن،از درمان به موقع ومناسب بهره مند شوید،لازم می دانم شما را با چند باور اشتباه رایج درباره افسردگی وواقعیت های مربوط به آن آشنا کنم.
باوراشتباه: افسردگی یک مسئله طبی (پزشکی) واقعی نیست.
واقعیت: افسردگی می تواند هم علایم عاطفی وعلایم فیزیکی رابه صورت توأم داشته باشد.این اختلال به واسطه تأثیراتی که در زندگی فرد می گذارد،با بیماری هایی چون دیابت ونارسایی قلبی تفاوتی ندارد.بی تردید عوامل ژنتیک و بیولوژیک در بروز و پیشرفت این بیماری تأثیر دارند.
باوراشتباه: افسردگی چیزی است که افراد قوی با تفکرمثبت می توانند آن راپشت سربگذارند.
واقعیت: افسردگی چیزی نیست که بتوانید از آن فرارکنید بلکه موقعیتی است که به سبب تغییر و تحولات بیوشیمی مغز در کنار دیگر عوامل(ژنتیک،محیط) ایجاد شده است.هیچ کس افسردگی را انتخاب نمی کند.افسردگی علامت ضعف یا تنبلی نیست بلکه گاه حاصل تغییرات ساختار عملکرد مغز به دلیل عوامل محیطی و بیولوژیکی است.واقعیت این است که هر فردی ممکن است دچار افسردگی شود،اگرچه برخی افراد با شخصیت های انعطاف پذیر،احتمال کمتری برای ابتلا دارند.
باوراشتباه:افسردگی فقط زمانی پیش می آید که اتفاق بدی درزندگی رخ دهد،مثل قطع ارتباط،مرگ فرد مورد علاقه،شکست در امتحان ومانند آن.
واقعیت: افسردگی فراترازافکارغمگین وناراحت کننده درباره موضوعی خاص است وگاه ناگهانی ظاهرمی شود حتی وقتی اوضاع و شرایط زندگی خوب است.افسردگی انواع مختلفی دارد که نوعی از آن به شرایط خاص فرد وابسته است ولی انواع دیگر آن ممکن است بدون دلیل بیرونی خاصی بروز پیدا کند.
باوراشتباه: افسردگی خود به خود برطرف می شود.
واقعیت: اگرچه ممکن است در مواردی بعضی افراد بتوانند بدون درمان از افسردگی رهایی یابند،این موضوع عمومیت ندارد.درمان نکردن،باعث می شود که افسردگی هفته ها،ماه ها وحتی سال ها ادامه پیدا کند.به علاوه افسردگی درمان نشده ممکن است به افکار خودکشی و اقدام به خودکشی بیانجامد،درحالی که اغلب افراد با درمان بهتر شده اند.
باوراشتباه: داروهای ضد افسردگی شخصیت شما را تغییر می دهند.
واقعیت: داروهای ضد افسردگی به این منظور طراحی شده اند که فقط مواد شیمیایی عامل افسردگی را تغییر دهند نه شخصیت فرد را.بیشترمصرف کننده گان داروهای افسردگی ازاینکه دوباره به شخصیت اصلی خود بازگشته اند خوشحالند وشخصیت متفاوتی پیدا نکردند.بهترین کاراین است که درباره تأثیرات ضدافسردگی ها با پزشک خود مشورت کنید.
باوراشتباه: صحبت کردن درباره افسردگی،فقط آن را بدتر می کند.
واقعیت: البته قابل درک است که چرا افراد ازصحبت کردن درباره افسردگی خود نگران می شوند.درواقع باید بدانید تنها ماندن با افکار،خطرناک تر ازمواجه شدن با آن است.متأسفانه بسیاری افراد دچاراختلالات روانی،درجامعه برچسب می خورند وازاین رو مایل به صحبت کردن درباره مشکلات خود یا خواهان دریافت کمک حرفه ای نیستند.بنابراین بهترین کمک به فرد افسرده این است که شنونده ای حمایتگرباشید،قضاوت نکنید واو را برای دریافت کمک تخصصی تشویق کنید زیرا در بسیاری موارد شما قادر به کمک قطعی نیستید.تشخیص نهایی افسردگی ونوع آن درحیطه تخصص روانشناس بالینی وروانپزشک است وصرف داشتن چند علامت به معنای افسردگی نیست.
(یادت باشد که افسردگی یک مشکل جدی اما درمان پذیراست)
مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره

۱۳۸۹ مهر ۲۸, چهارشنبه

عوامل شعله ور شدن افسردگي


به ياد داشته باشيد كه بسياري از مردم كلمه "افسردگي" را براي توصيف احساس اندوه و دلتنگي به كار مي برند. احساساتي گذرا كه بعد از چند ساعت يا چند روز رفع مي شود و در حين تجربه آنها قادر به انجام فعاليت هاي معمولي خود مي باشند. به همين دليل به كرات مي شنويد كه افراد بخصوص جوانان و دانشجويان به هم مي گويند : حالم خوب نيست يه جورايي دپرسم 
ولي لازم است بدانيد بيماري طبي افسردگي با احساس گذراي اندوه تفاوت دارد. در اختلال افسردگي ، احساس غمي كه تجربه مي شود بسيار عميق تر و از نظر مدت طولاني تر است و ممكن است روي كار و زندگي اجتماعي و خانوادگيشان تاثير منفي بگذارد.

چه عواملي موجب شعله ور شدن افسردگي مي شوند؟
در مغز افراد افسرده يك تغيير بيوشيميايي رخ مي دهد ، اما شواهدي نيز وجود دارد كه اگر بستگان درجه اول او از افسردگي رنج مي برند ، وي در معرض خطر بيش تري براي ابتلا به افسردگي است. آغاز افسردگي در برخي بيماران با يك حادثه استرس آور مي باشد مثل جدايي يا طلاق، مرگ عزيزان، بي كار شدن، تغيير منزل، مهاجرت، تولد كودك، يائسگي، و ...اما در برخي بيماران نيز حادثه مشخصي رخ نداده است.
مهم اين است كه فرد بيمار متوجه باشد : افسردگي يك اختلال طبي مثل فشارخون ، ديابت يا آرتريت است و نياز به درمان طبي دارد. اين اختلال در هر سني مي تواند بروز كند و با كمك درمان هاي طبي مي توان بر آن غلبه كرد.
شاد شاد باشيد
دكتر امير سخاوتي 

۱۳۸۹ مهر ۲۰, سه‌شنبه

شرح حال يك دختر افسرده


تلفن زنگ خورد و صداي زني كه به زحمت ميشد فهميد از اون طرف گفت سلام آقاي دكتر
سلام جانم ، حالتون چطوره ؟ چه كمكي مي تونم به شما بكنم؟
خوب نيستم. اصلا خوب نيستم
مي تونم اسمتون رو بدونم؟ ناهيد 
ناهيد چند سالته؟ 27 سال
ازدواج كردي ؟ نه
كار و بارت چيه ؟ درس مي خوني ، كار مي كني؟ هيچي در واقع بيكارم
چقدر درس خوندي ؟ فوق ديپلم حسابداري هستم
مشكل اصليت چيه كه باعث شده به من زنگ بزني؟ خستم
از چه چيز خسته اي؟ از همه چيز
جز اين مشكل ديگري نداري ؟ چرا درد دارم
كجات درد مي كنه برام توضيح بده ؟ همه جاي بدنم
گفتي كه اين روزها بيكار هستي مي توني به من بگي بيشتر به چي فكر مي كني ؟ به مردن
خوب در طول روز از چه كاري بيشتر لذت مي بري و اونو انجام مي دي؟ از خوابيدن و گريه كردن

گفتگوي كوتاهي كه خوانديد بخشي از صحبتهاي من با خانم ناهيد بود كه چند روز قبل صورت گرفته بود. همانطور كه مي بيند پاسخهاي ناهيد بسيار كوتاه و خلاصه و از روي بي حوصلگي است و مفاهيم منتقل شده از بين انها حاكي از يك اختلال خلقي احتمالي مي باشد( بيماري افسردگي )
در بررسي بيشتر متوجه شدم كه ناهيد علاوه بر مشكلاتي كه بيان كرد يعني خلق پائين و فقدان علاقه ، علائم بسيار ديگري نيز دارد:
  • اختلال خواب ؛ به شكل پرخوابي تا نيمه هاي روز و سير نشدن از خواب
  • لرزش در دستها
  • خستگي مفرط و نداشتن انرژي حتي براي كارهاي ساده منزل
  • تپش قلب
  • ضعف تمركز و پراكندگي حواس در انجام كارها
  • گيجي و منگي
  • اختلال در اشتها ؛ به شكل كاهش مفرط اشتها طوري كه روزانه يك وعده كامل نمي خورد و ظرف يك ماه گذشته 5 كيلو وزن كم كرده است
  • خشكي دهان
  • افكار خودكشي ولي بدون اقدام يا وجود نقشه اي براي انجام ان
بدون شك ناهيد مبتلا به اختلال افسردگي به همراه اختلال اضطرابي است چون علائم خشكي دهان ، گيجي ، تپش قلب و لرزش دستها به طور مشخص مربوط به اضطراب همراه افسردگي است. ولي از انجائيكه علائم توهم و هذيان را نداشت و سابقه اي از سوء مصرف مواد عنوان نكرد و نيز سابقه حالتهاي سرخوشي زياد مثل پرحرفي يا روابط جنسي متعدد را نداشت بنابراين به ساير بيماريها مثل مانيا يا اختلالات سايكوتيك ( جنون ) فكر نكردم.
در هر صورت او را به يك روانپزشك هدايت كردم و ازش خواستم حتما داروهاي تجويزي را بخورد و نحوه درمان و طول مدت انرا به همراه علت بيماريش توضيح دادم. قرار شد بعد از 3 هفته با من تماس بگيرد تا خبر بهتر شدن حالش را بگويد.
اميدوارم ناهيد به شرايط خود آگاه شده باشد و با پيگيري درمانش بزودي به جمع افراد سالم و شاد و فعال جامعه ما بازگردد.
همه برايش دعا كنيد
دكتر امير سخاوتي MPH & MD

۱۳۸۹ مهر ۱۷, شنبه

افسردگی زنان در بارداری و قاعدگی


یکی از شایعترین اختلالاتی که همه زنان بخوبی با مشکلات جسمی و عاطفی آن اشنا هستند اختلال پیش از قاعدگی است . بزرگ شدن شکم ، حساس شدن پستانها ، سردرد ، اضطراب ، تحریک پذیری و کج خلقی بعنوان علائم سندرم قبل از قاعدگی (PMS) شناخته می شوند. در اکثر زنان این علائم خفیف و کوتاه مدت هستند اما درصد کوچکی از زنان چنان علائم شدیدی را تجربه می کنند که کار و زندگی و روابط آنها را فلج می کند.
در این حالت سندرم قبل از قاعدگی به اختلالی تبدیل می شود که آنرا اختلال کج خلقی پیش از قاعدگی (PMDD) می نامند و این اختلال که نوعی افسردگی است ، اصولا نیاز به درمان دارد.
هرچند ارتباط دقیق بین سندرم قبل از قاعدگی و افسردگی هنوز برای علم شناخته شده نیست اما به نظر می رسد تغییرات دوره ای در هورمونهای استروژن ، پروژسترون و دیگر هورمونها سبب بروز اختلال در مواد شیمیایی مغزمی شوند ؛ نظیر سروتونین که در تنظیم خلق نقش موثری دارد.
یکی دیگر از موقعیتهایی که زنان ، افسردگی را تجربه می کنند موقعیت بارداری است.
تغییرات هورمونی شدید و گسترده ای که در دوران بارداری رخ می دهد مسبب بروز افسردگی شناخته می شود. لیکن عوامل دیگری هم هستند که در زمان بارداری و حتی در زمان تصمیم برای باردار شدن می توانند در ایجاد افسردگی نقش داشته باشند:
  • تغییر در کار یا سبک زندگی
  • مشکلات در روابط
  • سابقه بروز افسردگی و افسردگی بعد از زایمان
  • افت حمایت اجتماعی
  • داشتن احساسات متناقض در زمینه بارداری
  • سقط خودبخودی
  • نازایی
  • حاملگی ناخواسته
  • توقف مصرف داروهای ضد افسردگی
افسردگی در زنان هنوز ادامه دارد...
دکتر امیر سخاوتی MPH

۱۳۸۹ مهر ۱۵, پنجشنبه

بيماري رواني ، زنگ خطر صاحبان مشاغل


بيماري رواني كارايي ، كاريابي و حفظ شغل را در فرد كاهش مي دهد

دربسياري از كشورهاي پيشرفته دنيا 35 تا 45 درصد غيبت از محل كار به دليل مشكلات بهداشت رواني است. به طور متوسط تعداد روزهاي از دست رفته كاري كه به بيماريهاي رواني نسبت داده مي شود 6 روز در ماه در هر 100 كارگر و تعداد روزهاي كم كاري 31 روز در ماه در 100 كارگر است.
در ايالات متحده 1.8 تا 3.6 درصد از كارگران از افسردگي اساسي رنج مي برند و شاغلين با افسردگي در مقايسه با افراد بدون افسردگي 2 برابر بيشتر احتمال ناتواني در كار دارند.
گزارش سازمان تامين اجتماعي كشورمان نشان مي دهد كه 32% موارد از كارافتادگي مربوط به كميسيون اعصاب و روان مي باشد. و نتايج بررسي مراجعين كميسيون اعصاب و روان سازمان تامين اجتماعي شهر تهران حاكي از ان است كه اختلال هاي رواني مسوول 56.9% از كارافتادگي ها و 83.5% استراحت پزشكي ها مي باشند.

سلامت روان كارگران و كارمندان را جدي بگيريم


۱۳۸۹ مهر ۱۲, دوشنبه

افسردگي در تعطيلات



براي بعضي از افراد تعطيلات لذت بخش ترين زمان در طول سال است و براي برخي ديگر تعطيلات يك دوره و برهه سخت و عذاب آور مي باشد.
براي اكثر افراد ايده آل گرا افسردگي تعطيلات holiday depression و يا بطور كلي افسردگي يك مسئله پيچيده و دشوار مي باشد.هر چند ممكن است دشوار بنظر برسد ولي بايد به خودتان قول بدهيد كه افكار و نگرش مثبت را هر طوري كه شده كسب كنيد . همچنين اگر در طول تعطيلات احساس افسردگي كرديد ، مي توانيد يك يا چند تا از دستورات زير را انجام دهيد. مطمئن هستم كه احساس بهتري خواهيد داشت .
  • بهترين كاري را كه مي توانيد انجام دهيد ، انجام دهيد
  • سعي كنيد گفتگوي دروني مثبت داشته باشيد و اگر به اين امر موفق شديد به خودتان هديه بدهيد يا به قول معروف از خودتان تشكر كنيد
  • حقيقت خود را باور كنيد يعني هم خوبيهايتان را و هم اشتباهاتتان را
  • بپذيريد كه زندگي هيچوقت كامل نيست . اشتباه و ناراحتي در زندگي بوجود مي آيد و اين يك امر كاملا طبيعي است كه شما برخي اوقات احساس عصبانيت و غمگيني داشته باشيد. اما از ديگران كمك بگيريد تا بتوانيد اين احساسات منفي و اين زمانهاي سخت را در زندگي خود مديريت كنيد.
 افسردگي سبب مي شود كه شما به شيوه اي منفي فكر كنيد ولي شما نبايد از اميدواري و تلاش منصرف شويد. مي توانيد همين امروز ؛ بله همين امروز كه تعطيل است ؛ احساسات ، افكار و مسائل مربوط به افسردگي تعطيلات خود را با ما درميان بگذاريد.
شاد و تندرست باشد
صداي سلامت تعطيلات

۱۳۸۹ مهر ۱۱, یکشنبه

افسردگي در زنان ، درك تفاوت دو جنس





براي يك زن مسائل مهمي وجود دارد كه بايد بطور مداوم آنها را مديريت كند مواردي نظير خانواده ، كار ، انطباق با سيكل قاعدگي ، بارداري و يائسگي اما موضوع مهم تري كه هميشه شما را بعنوان يك زن به چالش خواهد كشيد افسردگي است .
تقريبا يك نفر از هر هشت زن در دوره اي از زندگي به افسردگي مبتلا مي شود و اين شانس در زنان در هر دوره از زندگي 2 برابر مردان است . افسردگي در هر سني مي تواند بروز كند اما شايعترين سن بروز افسردگي در زنان 25 تا 44 سالگي است .
عوامل متعددي سبب افزايش احتمال بروز افسردگي در زنان مي شود. برخي تغييرات خلقي و يا احساسات پژمردگي با تغييرات طبيعي هورمونها بروز مي كند ولي تغيير هورموني به تنهايي سبب ايجاد افسردگي نمي شود. عوامل بيولوژيك ديگري بجز هورمونها ، ژنتيك و يك سري تجارب زندگي نيز در اين امر دخالت دارند.
در اينجا در مورد بروز افسردگي در دوران بلوغ در دختران نكاتي بيان مي شود و ساير شرايط بروز افسردگي در زنان در زمان ديگري مطرح خواهد شد.
بلافاصله پس از ورود دختران و پسران به دوره بلوغ ميزان بروز افسردگي در دختران بيش از پسران مي شود و اين اختلاف بين دو جنس تا زمان يائسگي زنان ادامه خواهد يافت.همچنين از انجائيكه سن بلوغ در دختران كمتر از پسران است اين جنس افسردگي را از سنين پائينتري تجربه مي كند. بنظر مي رسد تغييرات هورموني زيادي كه در دوران بلوغ رخ مي دهد احتمالاسبب بخشي از افزايش شانس ابتلا به افسردگي در زنان مي باشد.هر چند تغييرات خلقي ناگهاني كه در ارتباط با تغييرات هورموني دوران بلوغ هست ( سيكل قاعدگي ) طبيعي و نرمال محسوب مي شود و اين تغييرات به تنهايي مسبب افسردگي نيست.
از سوي ديگر بلوغ با شرايط و فاكتورهاي ديگري نيز همراه مي شود كه آنها نيز به نوبت خود در ايجاد افسردگي نقش دارند . عمده اين شرايط شامل :
  • درگيري با والدين
  • افزايش فشار براي پيشرفت در تحصيل ، ورزش و ساير مسائل زندگي
  • دغدغه هاي شديد پيرامون جنسيت و هويت
برگرفته از سايت mayoclinic

۱۳۸۹ مهر ۱۰, شنبه

شخصیت افسرده داریم یا مبتلا به اختلال خلقی هستیم؟


افراد دارای شخصیت افسرده با صفات همیشگی در طول عمر که در طیف افسردگی قرار می گیرند مشخص می شوند (شخصیت به عنوان یک برچسب تشخیص کلی برای رفتار قابل مشاهده و تجارب درونی قابل بیان ذهنی مورد استفاده قرار گرفته است). شخصیت افسرده به تازگی در مبحث شخصیت در DSM-IV-TR طبقه بندی شده است، اما شخصیت ملانکولیک را روان پزشکان اروپایی نظیر ارنست کرچمر در اوایل قرن بیستم ، توصیف کردند. شخصیت افسرده را می توان بخشی از یک طیف اختلالات عاطفی تصور کرد که در آن اختلال افسرده خویی و اختلال افسردگی اساسی انواع شدیدتر آن هستند.
سبب شناسی:
به طور کلی نقش عوامل ارثی در این شخصیت به اثبات رسیده و طبق نظریه های زیست شناختی به محور هیپوتالامیک – هیپوفیز – آدرنال مربوط می گردد. این در حالی است که نظریه های شناختی به احساس فقدان در اوایل زندگی، ضعف ایفای نقش پدری و مادری و همچنین وجدان تنبیه گر و احساس فوق العادۀ گناه اشاره دارند.
تشخیص و ویژگیهای بالینی:
این افراد از شادی طبیعی زندگی سهم اندکی برده اند ، تنها، غمگین و خود ملالتگر هستند. مستعد ابراز احساس پشیمانی و نا امیدی هستند. غالباّ احساس مسؤلیت می کنند. به آسانی ، هر چند نه در حضور دیگران ، اشک می ریزند. میل به تردید و احتیاط احساس ناامنی ذاتی آنها را فاش می کند.
به طور کلی می توان آنها را آرام، درون گرا، غمگین، بعضاً بدبین، نکته بین و منتقد نفس، شکاک، اهل انتقاد از دیگران و راضی نشدنی، باوجدان، مسـؤل و اصلاح گر اجتماعی، خود نظم بخش، اندیشه ورز، تسلیم نگرانی و دل مشغول رویدادهای منفی توصیف کرد.
افراد دارای شخصیت افسرده از ناشادی مزمن شاکی هستند. یافتن چیزی شاد کننده، امید بخش یا خوشبین کننده در زندگی برای آنها دشوار است. احتمال دارد کارشان ، خودشان و روابطشان را با دیگران تحقیر کنند. از خود انتقاد می کنند و کندی روانی حرکتی غالباً نشان دهندۀ خلق پایین آنهاست.
شخصیت افسرده می تواند زمینه های خود شیفتگی مشهود ، جامعه گریزی (انزواطلبی) و گاهاً شخصیت وسواسی هم داشته باشد. نمونۀ بارز این شخصیت در تاریخ کافکا است.
درمان:
اگر این سبک شخصیتی شکل افراطی پیدا کند و در کارکرد عادی فرد مشکل ایجاد کند نیاز به درمان دارد. روان درمانی روش انتخابی برای شخصیت افسرده است و این افراد به روان درمانی بینش گرا پاسخ می دهند چون واقعیت سنجی آنها خوب است، می توانند نسبت به عوامل روان پویشی بیماری خود وقوف پیدا کرده و اثرات آنها را در روابط بین فردی خود تشخیص دهند. شناخت درمانی به فرد کمک می کند تظاهرات شناختی بدبینی خود را درک کند. سایر درمانهای مفید عبارتند از گروه درمانی ، درمان روابط بین فردی و بعضی از این افراد به روشهای خودیاری پاسخ می دهند.
برگرفته از خلاصه روان پزشکی کاپلان
موفق و پیروزباشید.
صادقی
شمارۀ تماس 9092301919 کد 2380

۱۳۸۹ مهر ۹, جمعه

سوگواری هم بخشی از زندگی است


پرسش:سلام . مردی 30 ساله هستم و لیسانس مدیریت دارم و در اداره ای مشغول به کارم . برادر 20 ساله ای دارم که خدمت سربازی می کند . مدت ها پیش با دختر 18 ساله ای آشنا شد .آنها همدیگر را خیلی دوست داشتند و حتی برادرم به فکر ازدواج با او بود.ولی برادرم به علت اینکه هنوز سربازی نرفته بود و آمادگی ازدواج هم نداشت ,ارتباط خود را قطع کرد .درضمن دختر هم گفته بود که اگر به خواستگاری او نیاید ازدواج خواهد کرد .
چندین ماه بعد او با فردی که به خواستگاری او آمده بود نامزد کرد .ولی هر چند گاه یکبار به برادرم زنگ می زد و می گفت که نامزدش را دوست ندارد و فقط به خاطر لج کردن به این خواستگار جواب مثبت داده است . به هرحال حدود 3 هفته پیش که خانواده پسر همراه با دختر و مادرش برای مسافرتی به شمال رفته بودند ، متأسفانه در حادثه ای مرگبار دختر در این تصادف می میرد . برادر من از لحظه ای که این خبر را شنیده ، بسیار ناراحت وافسرده است .او خودش را مقصر می داند . در خودش فرو رفته و با کسی حرف نمی زند .فقط می گوید که اگر این رابطه را به هم نزده بود ، این اتفاق نمی افتاد . چکار می توانم برای او بکنم ؟

َ
پاسخ : سوگ فرایندی طبیعی و ضروری برای از دست دادن است ، که بیشتر افراد در دوران زندگی خود آن را تجربه می کنند . گاهی اوقات فرد تحت تأثیر این سوگ ، ممکنست این فرآیند را با مشکل طی کند . افراد برای اینکه بتوانند سوگ خود راحل و فصل کنند و به آرامش دوباره برسند و فعالیت عادی خود را از سر بگیرند ، نیازمند کمک و حمایت بیشتری هستند .
سوگ علایم عاطفی مختلفی مانند : خشم ، احساس گناه ، غم و کرختی و یا علایم جسمانی و شناختی و رفتاری دارد . دارای مراحلی چون : انکار ، خشم ، افسردگی و پذیرش است و فرد باید این مراحل را طی کند و یا مسایل این دوره را حل و فصل کند . مدت و شدت این مراحل در هر فرد متفاوت است و بین 6 تا 12 ماه طول می کشد .ولی اگر فرد به افسردگی ناشی ازآن مبتلا شود ، علایم برطرف نمی شود و حتی ممکنست بیشتر تشدید شود و فرد مستعد ابتلاء به بیماری های جسمانی شود.و حتی افکار خودکشی هم به ذهنش برسد و یا آنرا عملی کند .
برادر شما در حال گذراندن این مراحل است .اینکه با او منطقی صحبت کنید بسیار مهم است و صحبت درباره حتمی بودن مرگ و یا اینکه او مقصر نبوده ، دراین مرحله به او کمک نمی کند .ولی همدلی و حمایت شما به او کمک بیشتری می کند و اینکه درباره سوگش بیشتر حرف بزند و شما هم صبورانه و همدلانه به او گوش دهید .
مساله ای که باید به آن توجه کنید اینست که در صورت شدت این مراحل ، برادرتان باید از یک مشاوره سوگ استفاده کند . مشاور به او کمک خواهد کرد تا دریابد که به هنگام مرگ عزیزان , همیشه یک احساس غیر واقع بینانه درباره مرگ وجود دارد .بنابر این ضروری است که مرگی که اتفاق افتاده ، تأیید و فرد به صحبت کردن درباره آن تشویق شود ، تا سرانجام فرد درکی واقع بینانه از مرگ به دست آورد .
نام مشاور : هایده ناصحی نژاد
کد مشاور : 3120