‏نمایش پست‌ها با برچسب بلوغ. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب بلوغ. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۰ فروردین ۱۷, چهارشنبه

قبل از بلوغ برای نوجوان تان بگویید ....















بلوغ علاوه بر تغییرات جسمانی، با تغییرات روانی در سه بعد هیجانی، خلقی و رفتاری همراه است. برای اغلب نوجوانان تجربه بلوغ، نگران کننده، مشکل ساز و خجالت آور است مگر اینکه پیش از بلوغ، آمادگی های لازم به آنها داده شده باشد. شما والدین عزیز و مربیان گرامی بهتر است یک تا دو سال قبل از بلوغ کامل نوجوان اقدامات زیر را برای آماده سازی تدریجی او فراهم آورید:

قبل از بلوغ، به روشهای مختلف به نوجوان اطمینان دهید که تغییرات ایجاد شده طبیعی است.

قبل از بلوغ، به او یادآوری کنید که این تغییرات در جهت تکامل فردی و قدمی به سوی اجتماعی شدن اوست. به همین دلیل وظایف فردی و اجتماعی جدیدی برای او منظور شده است.

قبل از بلوغ، خاطرنشان کنید که این تغییرات قطعاً شروع می شود. اما زمان دقیق و مشخصی ندارد بنابراین اگر دیرتر از دوستان او شروع شود، یک امر طبیعی است.

از اینکه این تغییرات در نوجوان شروع می شود به او تبریک بگویید و خاطرنشان کنید که دوره جدیدی در زندگی او آغاز شده است.

قبل از بلوغ، هنگامی که حس کنجکاوی فرزندتان در امور جنسی برانگیخته شده یا سؤالی مطرح می سازد، باید از این فرصت برای حل مشکلات آموزشی کودک و نوجوان استفاده کرد. در این صورت نوجوان می آموزد که کجا و در کدام موقعیت ها باید احساسات و هیجان های خود را بروز دهد.

مسئولیت آموزش مسائل جنسی از مهمترین موارد تربیتی است که اغلب نادیده گرفته شده و یا اینکه تمام نیازهای نوجوان را دربر نمی گیرد و منجر به سردرگمی آنها می شود. پژوهش ها نشان داده که بیشتر آموزش های دختران توسط مادران آنها انجام می شود و پسران در این مورد اطلاعات اندکی از پدران خود فرا گرفته اند. با این حال در بسیاری موارد مشاهده می شود که اغلب والدین، نیازهای فرزندان شان را در مورد آموزش های جنسی دست کم گرفته و آن را به فراموشی سپرده اند.


مریم جهانبخش

کارشناس ارشد مشاوره

۱۳۸۹ اسفند ۲۰, جمعه

بلوغ عاطفی یعنی چه؟

سلام دوستان
حتماً تاکنون اصطلاح بلوغ عاطفی را شنیده اید. بلوغ عاطفی چه ویژگی هایی را در ذهن شما تداعی می کند؟ آیا می دانید بلوغ عاطفی موجب بهبود روابط و پیشبرد اهداف زندگی تان می شود؟
بله! بلوغ عاطفی یکی از مراحل رشد هر فرد در زندگی است و در کنار رسیدن به بلوغ جسمی، فکری، اجتماعی و اقتصادی، گامی اساسی برای رسیدن به کامیابی و سعادت محسوب می شود.
بلوغ عاطفی یعنی توانایی فرد برای پذیرش دیگران و محیط پیرامونشان به همان شکلی که هستند.
بلوغ عاطفی به این معنا نیست که ما عواطف خود را پنهان یا سرکوب کنیم، ما می توانیم با روش های تمدد اعصاب مانند شل کردن عضلات، یوگا و روش های دیگری از این قبیل شدت آن را کم نماییم. ما با آگاهی از افکار و عقاید منفی و نادرست خود می توانیم افکارمان را کنترل کنیم و با جایگزینی افکار درست، مثبت و سازگار، روابط خود را بهبود بخشیم و احساس شاد بودن کنیم و بیشتر به اهدافمان برسیم.

شما حتماً در روابط اجتماعی خود با افرادی که بیقرار، عصبی، تحریک پذیر و بی منطق هستند برخورد کرده اید. آنها هر وقت در رسیدن به اهداف شان ناکام شوند، دیگران را مانع پیشرفت خود در زندگی قلمداد می کنند. مهمترین مشخصه فردی این گونه افراد نرسیدن به بلوغ عاطفی است.
اما فردی که به رشد عاطفی کامل رسیده باشد در زندگی اجتماعی و در تعامل با دیگران موفق است. خودخواه و خودمحور نیست و توانایی انطباق با شرایط و محیط پیرامونش را دارد.

بلوغ عاطفی مراحل متفاوتی دارد و در بزرگسالی به کمال می رسد. چون در اوان کودکی رشد جسمانی اهمیت دارد، اما اندک اندک رشد اخلاقی، رشد عاطفی، رشد احساسات با گذر زمان شکل گرفته و زمینه های سرشتی کودک نمایان می شود. پس از آن محیط زندگی، شیوه تربیتی و الگوهایی که در پیرامون وی وجود دارد، بیشترین نقش را در رسیدن فرد به بلوغ عاطفی ایفا می کند.
خانواده ها باید نسبت به مراحل بلوغ جسمی، اقتصادی، فکری، اجتماعی و عاطفی فرزندان حساسیت داشته باشند و توجه کنند که فرزند آنها در تمام این مراحل به کمک و آموزش نیاز دارد.
خانواده ها در مرحله اول باید اجازه دهند جوان استقلال کافی را به دست آورد و بتواند برای خود تصمیم گیری کند. هویت خود را بشناسد.
خانواده ها با توجه به تفاوت های فردی و محیط خانواده، باید برای شناسایی توانایی ها و رسیدن به بلوغ عاطفی و فکری فرزندان از مشاور کمک بگیرند.

3قدم به سمت بلوغ عاطفی

شما می توانید با به کار بردن نکات زیر بلوغ عاطفی خود را بهبود بخشید:
  1. خود را درک کنید و بپذیرید: از اشخاص بخواهید در مورد رفتار شما بازخورد ارایه دهند خود را همان گونه که آنها شما را می بینند، ببینید. واقعیت ها را پذیرفته و با آن کنار بیایید.
  2. خودخواه نباشید: اجتناب از خودخواهی را تمرین کنید و ببینید دیگران چه عکس العملی نشان می دهند. رفتار دیگران را در مقابل خودتان با زمانی که خودخواه نبودید مقایسه کنید. شما کدام رفتار را ترجیح می دهید؟ راه حل های برنده برنده را برای رویارویی با دیگران پیدا کنید.
  3. روابط اجتماعی خود را ارزیابی کنید: دوستان خود را ارزیابی کنید. به موقعیت هایی که بهترین و بدترین وضعیت را برای شما پدید می آورند، توجه کنید. خود را در معرض افراد و شرایطی قرار دهید که بهترین نتایج را برایتان به ارمغان می آورند. از این تفکر جادویی که هرچیزی بدون ذره ای تلاش شما اتفاق می افتد پرهیز کنید این یک روند فکری طبیعی در بچه هاست اما در بزرگسالان این یک روند فکری متناقض است. زندگی نه سیاه است و نه سفید بلکه خاکستری است. هیچ چیز در این دنیا کامل نیست. پس بهتر است مسئولیت اشتباهات خود را بپذیرید و برای بهتر شدن اقدام نمایید. بلوغ عاطفی مستلزم این است که خود را دوست بدارید و برای خود احترام قائل شوید. این توانایی را داشته باشید که انتقاد و مخالفت را با روی باز بپذیرید، بدون اینکه بیش از اندازه دلخور شوید.
مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره

۱۳۸۹ دی ۱۵, چهارشنبه

بلوغ دخترانه (مادران عزیز بخوانند)



«دوران بلوغ سخت ترین سال های زندگی ام بود. از خودم بدم می آمد. نمی توانستم با کسی درباره خودم حرف بزنم. از تغییراتی که هر روز در من ایجاد می شد، خجالت می کشیدم. دیگر دوست نداشتم با مادرم بیرون بروم.»

دختران ایرانی وقتی درباره دوران بلوغ شان حرف می زنند، ممکن است چنین احساسی داشته باشند. تغییرات دوران بلوغ، هم برای دختران و هم برای پسران اهمیت دارد. اما مسائل دختران به خاطر شرایط خاص فرهنگی حساسیت ویژه ای پیدا می کند.

بهتر است مادر یا زنی که مورد اعتماد دختر نوجوان است، با او درباره دوران بلوغ صحبت کند، چون ناآگاهی از پدیده های بلوغ، ممکن است او را در مواجهه با این موقعیت ها دچار اضطراب و نگرانی کند. آنها ممکن است احساس کنند که اتفاق ناخوشایندی برایشان افتاده و دچار نوعی بیماری شده اند. از نظر فرهنگی هم شاید نسبت به جنسیت خود دچار نارضایتی شده و از دختر بودن خود ناراحت شوند.

دختران نوجوان نیاز دارند که معنای این رخدادها را در بلوغ دریابند تا آماده باشند و بدانند که چطور باید با آن روبرو شوند.

دختران نوجوان به نشانه های بلوغ در خود توجه بیشتری کرده و به تطابق وضع ظاهری خود با نقش هایشان درخانواده و اجتماع می پردازند. و در صورتی که قبلاً عادت به کلیشه های پسرانه کرده باشند، در این زمینه دوگانگی جنسیتی را احساس خواهند کرد.

دختران نوجوان همه چیز را از نگاه خود می بینند و می گویند: «والدین مرا نمی فهمند»! به نظر نوجوان ها نمی شود به بزرگترها اعتماد کرد چون آنها اصلاً از دنیای نوجوان ها سر در نمی آورند.
پس اگر به دخترتان اعتماد دارید، این اعتماد و باور خود را با محبت به گوش نوجوان خود برسانید و به او بگویید که توافق نداشتنتان به دوری از هم منجر نمی شود. در این صورت با گوش دادن به حرف های همدیگر حل اختلاف آسان شده، گفتگو قطع نمی شود و صدای هیچ کدامتان بالا نمی رود.

دختران نوجوان گفتگوی بی پرده را دوست دارند و به دلیل سنشان پیام های مبهم را درک نمی کنند و ممکن است اشتباه تعبیر کنند. به همین دلیل است که طعنه و طنز، نوجوان را آزرده می کند.

دختران نوجوان دوست دارند حرف بزنند و احساس کنند که بر اساس حرف زدنشان دربارۀ آنها قضاوت نخواهد شد و مورد انتقاد قرار نمی گیرند.

مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره



۱۳۸۹ دی ۱۱, شنبه

دنیای روانی نوجوانان

برای درک دنیای روانی نوجوانان، توجه به دو نکته اساسی لازم است:
1- طرز فکر نوجوان نسبت به خود، همکلاسیها، هم بازیها، افراد بزرگتر، افراد کوچکتر، برادران، خواهران، پدر و مادر.
2- طرز فکر نوجوان راجع به کار، هدفهای آینده، آرزوها و امیالی که درسر می پروراند و طرح هایی که برای زندگی آینده خود پی ریزی می کند.

نوجوانان در مورد طرز فکر راجع به خود، معمولاً از وضع جسمانی و قیافه خود بسیار ناراضی هستند، فکر می کنند خیلی چاق یا لاغر، خیلی بلند یا کوتاه و در کل ساخت بدنشان را ناموزون و ناهماهنگ می دانند. این نارضایتی ها نماینده یک واقعیت اساسی است مبنی بر اینکه آنها مطمئن نیستند که آیا به صورت طبیعی رشد کرده و می کنند یا نه؟ . آیا اشخاص موفقی در جلب نظر جنس متفاوت خواهند بود یا خیر؟

نوجوان با این تصورات و تخیلات وارد دنیای جدیدی می شود که نه خودش و نه دنیای جدید او را درک نمی نمایند و به همین جهت در نوجوانان دو عقده مهم که شاید بتوان آن را ذاتی دانست پیدا می شود، یکی عقده حقارت و دیگری برتری جوئی.
زودرنجی، درون گرایی، تقلید، خودرأیی و خودنمایی، بحث و استدلال، مخالفت، احساساتی بودن، نگرانی، ترس و وحشت و... از خصوصیات این دوران هستند.

نوجوانان نسبت به گروهی از هم ردیفان خود وفادارند. انجمن های مخفی تشکیل می دهند که بزرگترها را به آنجا راهی نیست. زبان و اصطلاحات مخصوصی داشته و رفتارهای ویژه ای از خود نشان می دهند که همگی کوششی برای اثبات شخصیت خود و بدست آوردن استقلال است. این عکس العملها طبیعی و سالم هستند و اگر رفتارهای نوجوان سوء تعبیر گردد، بد تلقی شود و موجبات سرزنش و مؤاخذه را ایجاب کند به نابسامانیهای عاطفی منجر می شود.

برخی والدین امیال و آرزوهای نوجوان را در مقام یک شخصیت مستقل درک نمی کنند و با وجودی که ظاهراً از رشد کودک خود خوشحالند در باطن میل ندارند که تسلط خود را بر فرزندان از دست بدهند. شاید پدران و مادران تصور کنند که معاشرین فرزندان آنها از نظر رفتار و اخلاق منحرف هستند. این اختلاف سلیقه ها موجب مشاجرات بین پدر و مادر از یک طرف و فرزندان از طرف دیگر شده و سوء تفاهات موجود، مشکلات عدیده ای را برای نوجوان به بار می آورد.
باید قبول کرد که نوجوانان در عصری غیر از عصر والدین خود زندگی می کنند و این والدین هستند که باید در عصر فرزند خود زندگی کنند نه اینکه نوجوان را وادار سازند در عصر آنها زندگی کند.

شما والدین عزیز و معلمان دلسوز برای کمک به نوجوان در راه درک خویشتن و سازگاری با تغییرات محیطی بهتر است مسائل جسمی، روانی و بهداشتی را برای نوجوان توجیه نمایید. در مورد رشد و تجلیات طبیعی و غیرطبیعی نیز طوری به او بفهمانید که کم کم بزرگتر و کاملتر خواهد شد و به تدریج خود به قابلیتها و تواناییهایی که در پدر و مادر می بیند، دست خواهد یافت.

مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره




۱۳۸۹ آذر ۲۷, شنبه

بلوغ در یک نگاه

بلوغ یکی از مهمترین دوره های زندگیه که نوجوان از نظر جسمانی در حال رشد، از لحاظ عاطفی نارس، از نظر تجربه محدود و از لحاظ فرهنگ اجتماعی بسیار شکننده و تحت تأثیر هست.

در سن بلوغ، نوجوان به دلیل تمایلی که به گذراندن وقت با همسالان خودش داره، از فعالیت های خانوادگی دوری می کنه. اگر برای انجام کاری از آنها کمک بخواهید، ناراحت میشن و غرورشون جریحه دار میشه. و دعوت شما رو برای گردش وقتی قبول می کنند که دوستشون همراه شون باشه.

در سن بلوغ، نوجوان دوست داره مثل همسن و سالهای خودش لباس بپوشه و هویت خودشو از این طریق ابراز کنه پس هر لباسی که مد بشه، به سرعت در میان نوجوانان رواج پیدا می کنه.

در سن بلوغ، ارتباط نوجوان با والدین محدود میشه و نوجوان به سؤال های آنها خیلی کوتاه و فشرده پاسخ می ده و دیگه رازهاشو با پدر و مادر درمیون نمی گذاره. البته او هم حق داره برای خودش رازهایی داشته باشه. مجبور کردن نوجوان به حرف زدن دربارۀ مسائل خصوصی یه جورایی انکار استقلال اونو میرسونه.

در سن بلوغ، حساسیت و واکنش شدید نسبت به اختلافات کوچک و بزرگ زیاد میشه. نوجوان درباره عقاید و اثبات حرف خودش به دیگران آنچنان محکم صحبت می کنه و از آن ها دفاع می کنه که گویی وحی منزله.

« تقریباً برای همه بچه ها، بلوغ یک معنی دارد و آن این است که ما دیگر «بچه» نیستیم و می خواهند این حرف را امتحان کنند. باید قبول کنیم که این، حق طبیعی آنهاست و شرایط مناسبی برایشان فراهم سازیم. اگر اینگونه فکر کنیم و عمل نمائیم، مشکلات خیلی کمتر می شود و ناراحتی بوجود نمی آید ».
(آلفرد ادلر)

مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره



۱۳۸۹ آذر ۲۶, جمعه

دخترم به دوره بلوغ رسیده.....

اگر دختری به سن 9 تا 12 سال دارید، آمادگی تغییراتی را در زندگی خود و او داشته باشید.
آیا هنگام مراجعت از مدرسه دو یا سه سیب، تکه ای کیک و چندین لیوان شیر می خورد؟ و هنوز یک ساعت هم نگذشته اعلام می کند که باید فوراً غذا بخورد وگرنه از گرسنگی پس خواهد افتاد؟
آیا هر چند ماه یکبار لباس ها و کفش های بزرگتری برایش تهیه می کنید؟
آیا یک روز مثل دختر کوچولوی درمانده ای رفتار می کند و روز دیگر نقش بانوی رئیس جمهور را که سخت به خود اعتماد دارد، بازی می کند؟
اگر دختر شما دستخوش چنین حالاتی است به احتمال قوی وارد مراحل اولیه بلوغ شده است. البته او به شیوه خاص خود و مانند سایر مراحل رشد وارد این مرحله می شود. گرچه او به طریق خاص خود رشد می کند ولی بازهم در این سن و سال دستخوش تغییرات درونی و خواسته هایی است که اجتماع از او انتظار دارد. او کاملاً شبیه به خودش هست ولی عموماً فرقی با سایر دختران نوبالغ ندارد.

دختران دربلوغ، زود اهل محبت می شوند. آنها بیش از آن که دوست بدارند می خواهند دوست داشته شوند. دوستی های آنان از صمیمیت زیاد و میل شدید به فداکاری برخوردار است. آنها به علت احساسات نیرومند و آتشین و کمبود آگاهی، بیشتر باید به مراقبت از عواطفشان بپردازند.

دختران در بلوغ، عشق لطیف و خالصی دارند که ناشی از حس زیباشناسی و رقت عاطفی آنان می باشد.

دختران در بلوغ، به استقلال مالی توجه دارند. یکی از طرق ارضاء حس استقلال طلبی نوجوان، دادن استقلال مالی به اوست. هر خانواده ای با هر بودجه ای می تواند حتی مقدار کمی پول به عنوان پول توجیبی به نوجوان خود اختصاص دهد. دادن استقلال مالی، به او کمک می کند تا با مسائل اقتصادی آشنا شود. اگر پول بیشتری از شما می خواهد او را با بودجه و هزینه خانواده آشنا کنید وقتی نوجوان از توانایی مالی خانواده آگاه شود و بداند تا چه اندازه می تواند از آنان توقع داشته باشد کمتر دچار عقده حقارت و احساس کمبود خواهد شد.

دختران در بلوغ، مکالمات تلفنی بیش از حدی دارند که گاهی ممکن است ناشی از تنهایی و میل شدید به دوستی باشد. والدین نمی دانند که چرا آنها پرحرفی می کنند. در شرایط طبیعی نوجوان با این وسیله می خواهد تعلق خود را به گروه همسالانش نشان دهد و در زمینه مطالبی چون: لباس، ورزش، برنامه ها و غیره به مبادله اطلاعات با آنها بپردازد. برخورد درست والدین و تذکر این نکته که باید از این وسیله به جا و به موقع استفاده کرد در تعادل بخشیدن به رفتار نوجوان در این زمینه مؤثر خواهد بود.

دختران در بلوغ، اهمیت خاصی به مد، لباس و آرایش می دهند و می خواهند از دیگران یاد بگیرند و تقلید کنند. توجه بیش ازحد به ظاهر، باعث می شود که از یکدیگر لباس قرض بگیرند.
اصرار نداشته باشید که هر چه را که شما می پسندید، نوجوان هم بپسندد.
سعی کنید نظرتان را درمورد لباس او به زبان آرام مطرح کنید. او از این که والدین به سر و وضع و لباس پوشیدنش توجه کنند ناراحت نمی شود، بلکه از دخالت زیاد در کارهایش و کودک شمردنش آزرده خاطر خواهد شد.

و در آخر این که توجه شما به نیازها و مسائل نوجوان در این دوران زیبا و در عین حال پرآشوب به رشد و تعادل نوجوان در آینده کمکی مؤثر و سرنوشت ساز خواهد بود.

مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره



۱۳۸۹ آبان ۲۸, جمعه

بلوغ ... تولدی دیگر


«نمی دانم چه اتفاقی برای دخترم افتاده که به کلی عوض شده است. کم غذا می خورد، همیشه دوست دارد امرونهی کند. به جای اینکه درسهایش را بخواند، علاقمند به خواندن شعر و قصه است. گاهی مدتها پای تلفن می نشیند و با زبان عجیب و غریبی با دوستش صحبت می کند.»

«پسرم تا به حال هیچ مشکلی نداشته ولی نمی دانم چرا یک مرتبه عوض شده است. بیشتر اوقات بی حوصله است، مرتب بهانه می گیرد. از سردرد و بی اشتهایی شکایت می کند. با خواهر کوچکترش همیشه جروبحث دارد.»

بلوغ با ویژگیهایش احساس تولد دوباره ای را در نوجوان ایجاد می کند. چرا که درهرحال نوجوان با یک سری تغییرات در جسم و روان، زندگی نوینی را آغاز می کند. این تغییرات، بویژه تحولات سریع جسمانی، به قدری ناگهانی و غیرقابل کنترل است که هم نوجوان و هم اطرافیان او را شگفت زده می کند.

بلوغ دورۀ بیداری عواطف و احساسات جنسی نوجوان نسبت به جنس متفاوت است. چرا که فعالیت غدد تناسلی آغاز شده و نوجوان به خوبی می فهمد که نسبت به دوران قبلی زندگی خود تفاوت زیادی کرده است. (البته در اوایل بلوغ، بین دخترها و پسرها جدایی خاصی دیده می شود. در این زمان دخترها و پسرها، هریک عقیدهای خاص درباره جنس متفاوت خویش دارند.)

بسیاری از خانواده ها، از زود عصبانی شدن فرزند نوجوان خود خبر می دهند. مثلاً می گویند: «نمی توانم با دخترم کوچکترین حرفی بزنم. چون با جروبحث او مواجه می شوم» این درحالی است که نوجوان تمایل دارد که «خودش» باشد و کسی به او امرونهی نکند. او اکنون خود را «بزرگسال» قلمداد می کند. پس می اندیشد: «من با دیگر بزرگسالان فرقی ندارم و می توانم خود، فکر کنم و تصمیم بگیرم.» همین موضوع آغاز تضاد شدیدی بین او و والدین اوست.

به نظر می رسد که نوجوان می خواهد برای خود شخصیت والا و برتری بسازد و نمی خواهد هیچکس حتی پدر و مادر، او را یاری دهند. اما بهرحال شخصی را که برتر تصور می کند الگوی شخصیتی خویش قرار می دهد، این فرد چه کسی است؟ قهرمانان ادبی، هنری، سینمایی، سیاسی و... دراینجاست که بعد دیگری از تحول روانی این دوره مشاهده می شود: قهرمان گرایی. از ویژگی بارز این دوره حس ستایش و احترام به دیگران است و نوجوان نیز مایل است مورد احترام و ستایش قرار گیرد. نوجوان عاشق یک هنرپیشه سینما و یا یک قهرمان ورزشی می شود که شاید هرگز او را نبیند اما در تصور و خیال خویش، او قهرمان ایده آل نوجوان است.

نوجوان خود را متعلق به گروه خویش می داند. تمایل به زندگی گروهی در میان همسالان و یک حالت وفاداری نسبت به گروه، جالب توجه است. والدین خیلی خوب این حالت را بیان می کنند: «از خانه گریزان است و دست به سیاه و سفید نمی زند ولی در کارهای گروهی مدرسه، دانش آموز نمونه است.»

اگرچه نوجوان بیشتر وقت خود را با دوستان است ولی تمایل به گوشه گیری و انزوا هم دارد و می خواهد ساعتی چند در دنیای ایده ها و آرزوهای پرماجرا و جذاب خیال سیر کند. در این مورد والدین می گویند:
« گاهی ساعتها در اتاقش می ماند و بیرون نمی آید.»
«یک وقت در گوشه ای می نشیند و اگرچه کتابش را باز کرده ولی به یک نقطه خیره می ماند و گاهی هم لبخند می زند.»

بلوغ مرحله اندیشیدن و استدلال منطقی است. نوجوان می خواهد همه چیز را با مدرک و دلیل قانع کننده بپذیرد. کنجکاوی نوجوان به شدت تحریک شده و به حل مسائل تمایل دارد. او دیگر مایل نیست هر چیزی را بدون چون و چرا قبول کند. نوجوان از بحث و جدل لذت برده و با سرسختی از ایده های خود دفاع می کند.

بلوغ مرحله حادثه جویی است. نوجوان دائم درپی آزمایش های نوینی است تا خود را بروز دهد در این هنگام او به استقبال خطر می رود. و نوع دوستی و مسئولیت پذیری در وی انگیخته می شود.

و نکته پایانی...
دریچه قلب نوجوان به روی کسی باز می شود که به وی محبت کند. هرکس بتواند اعتماد نوجوان را به خود جلب کند، نوجوان سفره دلش را برای او می گشاید. بهتر است والدین با خوش خلقی و حوصله به حرفهای فرزندشان گوش دهند. بهترین موضع گیری در مقابل عصبانیت نوجوان نیز خونسردی و داشتن رفتاری معقول است. درغیراینصورت، بیشتر حس مقاومت در نوجوان بوجود می آید.

مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره





۱۳۸۹ آبان ۲۶, چهارشنبه

یأس در نوجوانی

یأس در نوجوان موجب بدبینی آنها به زندگی می شود. این حالت خواه ناخواه رغبت زندگی کردن را از افراد می گیرد. در این شرایط نوجوان ممکن است لبخندهای تصنعی بزند اما در باطن، فکر حرکات منفی در سرش جولان کند و در مقابل هر مسئله ای که مطرح شود آیۀ یأس بخواند. این چنین حالتی اغلب با افسردگی نیز توأم است.

نوجوان نه تنها به سرعت عصبانی می شود بلکه به سرعت در مقابل کوچکترین شکست و ناکامی دچار یأس می شود. برای مثال شکست در یک درس، این فکر را در ذهن نوجوان ایجاد می کند که او اساساً نمی تواند در آن درس موفق شود.

یأس در نوجوانی با کوچکترین نارسایی در رفتار اجتماعی بوجود می آید و نوجوان را از امیدواری به خود در این زمینه ها، دور می سازد و با خود فکر می کند که فردی ناتوان و بی کفایت است. این طرز فکر مدت ها رفتار نوجوان را تحت تأثیر قرار می دهد.

و اما برای شما والدین عزیز که همواره دلسوز و صبور هستید، در اینجا می خواهم برخی نکات را به عنوان راه حل یادآور شوم:

1- بهتر است شما پدر و مادر گرامی از مجادله و درگیری ها، حتی مختصر و لفظی در حضور فرزند خود جلوگیری کنید.

2- از تحقیر و سرزنش نوجوان و مقایسه او با دیگران جداً خودداری کنید. این خیلی مهم است که با توجه به تفاوت های فردی و مطابق با امکانات هر فرد، از او توقع داشته باشید.

3- به نگرانی های احتمالی نوجوان خود توجه کرده و در رفع این گونه نگرانی ها تلاش نمایید. این نگرانی ها می تواند حساسیت به اندام، سردرگمی انتخاب شغل آینده و مقایسه شرایط خود با دوستان را شامل شود.

4- عدم تمسخر نوجوان هم خیلی مهم است. چنانچه مخالف افکار نوجوان هستید نباید به طور صریح و مستقیم ابراز کنید یا به اصطلاح تو ذوقش نزنید.

5- حرفها و عقاید نوجوان را برای دیگران به عنوان یک موضوع بامزه و خنده دار بازگویی نکنید.

6- وظیفه شماست که به فرزندان خود بیاموزید که از مشکلات نباید گریخت و راه های مبارزه با مشکلات و شیوه حل مسئله را به فرزندان خود بیاموزید.

7- تلاش و فعالیت نوجوان را تشویق کنید نه نتیجه کارهایش را. نوجوان باید به این واقعیت پی ببرد که فعالیت او ارزشمند است و کوشش نماید که آن را استمرار بخشد.

به امید لحظاتی آرام برای شما
مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره


۱۳۸۹ آبان ۱۲, چهارشنبه

نوجوانان زود رنج بخوانند


سلام به همه نوجوانان عزیز. امیدوارم روزهای پرباری داشته باشید.
راستی شما آدم زود رنجی هستید؟ و با کمترین بی توجهی و یکسری برخورد هایی که با روحیاتتان سازگار نیست، آزرده خاطر می شید؟ اگر اینطوره، زیاد نگران مشکل خاصی نباشید چون زود رنجی و احساساتی بودن یکی از حالات روانی و انفعالی دورۀ نوجوانیه. همۀ آدمها خیلی وقتها این حالت رو تجربه کردند. آن چیزی که خطرناک بوده و جای نگرانی دارد، باقی ماندن این حالت است چون اگر زود رنجی را در آینده به صورت عادت با خودتان به همراه داشته باشید، در درازمدت باعث مشکلات زیادی مثل افسردگی، ناامیدی، اعتماد به نفس ضعیف و لذت نبردن از زندگی می شود.
علل زود رنجی نوجوان چیست؟
زود رنجی دلایل زیادی دارد اما من در اینجا به چند نکته اشاره می کنم.
1- شاید مهمترین درد نوجوان زود رنج این است که توقع خود را مثبت دانسته و انتظار دارد که اطرافیان به واقعیت روحی او احترام بگذارند. شما ممکن است انتظارات ایده آلی داشته باشید که با واقعیت همخوانی نداشته باشد برای مثال این انتظار که «همه باید به من احترام بگذارند» به همان اندازه که عالی و دوست داشتنی است، به همان اندازه دست نیافتنی و غیرواقع بینانه می باشد.
2- شما کشف می کنید که برای جلب موافقت دیگران و رسیدن به هدف، بحث و دعوا فایده ندارد، درحالی که زود رنجی سبب می شود والدینتان مراقب باشند شما را آزرده خاطر نکنند.
3- چون احساس استقلال می کنید و نمی خواهید تحت کنترل و نظارت والدین باشید و از طرف دیگر دوست دارید نظرتان در مسایل زندگی خانوادگی محترم شمرده شود، در صورت عدم توافق والدین، سخت از آنها می رنجید.
4- پژوهشگران به یکی از علل فیزیولوژیک زود رنجی و عصبانیت در نوجوانان پی برده اند. این حالت به علت افزایش موقتی فعالیت بخشی از سلول های عصبی در مغز رخ دهد. هنگامی که یک کودک به مرحله بلوغ می رسد، میزان ارتباطات عصبی در بخش خاصی از مغز موسوم به قشر پرده فرونتال افزایش می یابد. این بخش، در ارزیابی روابط اجتماعی و برنامه ریزی و کنترل رفتارهای اجتماعی نقش دارد و این تغییرات موجب می شود نوجوان در زمان مواجهه با حالات احساسی و روانی، دچار سردرگمی و در نتیجه زود رنج و خشمگین شود.
برای بهبود زود رنجی، چه روشهایی وجود دارد؟
1- علت زود رنجی خود را شناسایی و در جهت حل آن بکوشید:
زود رنجی شما حتماً دلیل و علتی دارد حتی اگر شما آن را نشناسید. پس با شناسایی علت آن، از موقعیتهای ناراحت کننده دوری نموده و یا از قبل تمرین کنید که در این موقعیت چگونه برخورد نمایید. به جای زود رنجی، خود کنترلی را در خود بالا برده و روحیه عزت نفس را در خویش تقویت نمایید. مهمترین عامل برای کنترل زود رنجی تصمیم قاطع و ارادۀ خودتان است اگر بخواهید، زود به نتیجه می رسید.
2- کاهش انتظارات از دیگران:
سعی کنید با تقویت اعتماد به نفس خود، بیشتر روی پای خود بایستید. درعین حال که از افراد بزرگتر در مورد مسایل زندگی و آینده مشورت می گیرید، سعی کنید کارهایتان را خودتان انجام دهید. داشتن روحیه خود باوری، بخشی از موفقیت شماست.
3- بینش مثبت داشتن نسبت به دیگران:
ممکن است علت رنجش شما این باشد که نسبت به طرف مقابل دید منفی داشته و فکر می کنید آنها مخالف شما هستند و دوستتان ندارند. شما برای این تصور چه دلیلی دارید؟ اگر این نگرش را تغییر داده و بپذیرید که اگر هم در مواردی به شما تذکر می دهند، از آن جهت است که شما برای آنها مهم هستید، هیچ گاه از دیگران نمی رنجید.(البته شاید در برخی موارد رفتار دیگران با شما ناخوشایند باشد، این تا حدودی مربوط به نقص روش برخورد آنهاست نه هدفشان).
4- توجه به پیامدهای منفی حالت رنجش از دیگران:
اگر زود رنجی تان کاهش نیابد، به مرور زمان تبدیل به یک صفت شخصیتی در شما عزیزان خواهد شد. هیچ گاه نمی توانید در زندگی خود موفق شوید و با دیگران ارتباط صمیمی و عاطفی برقرار کنید. پس تصمیم جدی بگیرید نسبت به دیگران نگرش مثبت داشته باشید. در مورد روش های مثبت نگری، در آینده نزدیک بیشتر صحبت خواهیم کرد.
شاد و سربلند باشید
مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۱, شنبه

بلوغ و نقش خانواده


امروز با دختر 15 ساله‌اي صحبت كردم،كه مدام گريه مي‌كرد و از احساس تنهايي خودش مي‌گفت.از اينكه نمي تونه با مادرش احساس نزديكي عاطفي داشته باشه و هر وقت كه مي‌خواد دردودل كنه با نصيحتهاي مادرش روبرو ميشه.به خاطر اين حس تنهايي در خانواده به همكلاسيها و يا دوستانش به طور افراطي وابسته مي‌شه و هروقت هم كه در اين رابطه‌ها جدايي اتفاق مي‌افته،ضربه روحي مي‌خوره.سن 15 سالگي سن حساسي محسوب ميشه(دوران بلوغ)،هم از نظر تغييرات هورموني و جسمي و هم از لحاظ روحي،رواني.نوجوان در اين سن با تعارضهايي هم در ظاهر و هم در ذهن خودروبرو مي‌شود ،كه بايد با اين تغييرات دست و پنجه نرم كند.بهترين حامي و دوست در اين زمان پدر و مادر مي‌باشند،البته به اين شرط كه همانند يك دوست رفتار كنند نه يك شخص كنترل‌كننده.والدين مي‌توانند با حمايت و استقلالي كه به فرزندشان مي‌دهند به او كمك كنند تا احساس تنهايي نكند و راحتتر اين دوران را پشت سر بگذارد،و در پايان اين دوران به هويت فردي و اجتماعي خود برسد.
مريم ناهيدي
كد مشاور: 2520