‏نمایش پست‌ها با برچسب خانواده. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب خانواده. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۰ فروردین ۳۱, چهارشنبه

رفتار با فرد مبتلا به اسکیزوفرنیا در شرایط بحرانی






بیماری اسکیزوفرنیا ماهیت عودکننده دارد. در هر حمله عود بیماری، علائم متعددی ازجمله توهم و یا هذیان بروز می کنند. همراه با این علائم، تغییر رفتار به صورت های گوناگون در بیمار به وجود می آید مثلاً ممکن است فرد بیقرار شده و رفتاری توأم با پرخاشگری پیدا کند.



شناخت علائم هشداردهنده پیش از عود بیماری به خانواده کمک می کند تا زودتر و به بهترین شیوه، خود را برای مقابله و کنار آمدن با شرایط بحرانی آماده نمایند. وجود آمادگی قبلی سبب کاهش فشار روانی بر مراقب و اعضاء خانواده می شود.

استفاده از روشهای زیر به شما کمک می کند تا از بدتر شدن وضعیت جلوگیری کنید:

- تا جایی که می توانید آرام باشید.

- تحریک های خارجی را به حداقل برسانید برای مثال تلویزیون و رادیو را خاموش نمائید.

- شمرده شمرده و آرام صحبت کنید و سعی کنید به او دستور ندهید.

- خودتان بنشینید و سعی کنید بیمار را تشویق به نشستن و صحبت کردن نمائید. به صورت نشسته با بیمار صحبت کنید.

- بالای سر یا پشت سر بیمار قرار نگیرید و فاصله خودتان را با او حفظ کنید.

- تا حد امکان وسایل تیز و برنده و یا اشیایی را که به راحتی قابل پرتاب شدن هستند از دسترس او دور نگه دارید.

- از او بخواهید که در مورد حالات روحی خودش مانند ترس و نگرانی صحبت کند. در این حالت سعی نکنید که او را مجاب یا متقاعد نمائید که اشتباه می کند.

- از درگوشی صحبت کردن یا پچ پچ کردن با دیگران در مقابل بیمار خودداری کنید.

- از بیان جملاتی مثل «چرا مثل بچه ها رفتار می کنی» «اصلاً این گونه که تو می گویی نیست» «این چه کاری است که می کنی» اجتناب کنید.

- مسیر حرکت یا خروج بیمار را از منزل سد نکنید.

- او را تشویق کنید که با شما یا فردی که رابطه خوبی با او دارد به بیمارستان برود.

- از آدرس و تلفن خدمات اورژانس یا مراکز روانپزشکی که دارای اورژانس هستند مطلع باشید.

- بدانید که در این مواقع از چه کسانی اعم از دوست، اقوام یا همسایگان می توانید تقاضای کمک نمائید.

- حتی الامکان تلفن پزشک معالج بیمار یا مددکار اجتماعی بیمارستان روانپزشکی را در دست داشته باشید.

سخن پایانی اینکه خونسردی خود را حفظ کنید و بدانید که شما قبلاً نیز با چنین موقعیت هایی روبرو شده اید و قادر بودید وضعیت بحرانی را کنترل نمائید.

مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره

۱۳۹۰ فروردین ۲۷, شنبه

سلامت روان و بیماری های مزمن

بیماری های روانی مانند بیماری های جسمی کشنده نیستند و درنتیجه مبتلایان به این نوع بیماری ها روی هم انباشته می شوند. اگر از بیماری اطلاع نداشته باشید درمان به موقع انجام نمی شود که همین امر باعث مزمن شدن بیماری می گردد.

اختلالات ذهنی، رفتاری و عصب شناختی در همه کشورهای جهان شایع است و به مشکلات شدید و دائمی و هزینه های فراوان اقتصادی و اجتماعی منجر می شود. ترکیب مشکلات ذهنی، روانی و جسمی اغلب به برچسب زدن و تبعیض می انجامد. بنابراین باید درباره این بیماری ها آموزش های لازم ارائه شود و زمینه استفادۀ صحیح از خدمات بهداشتی و بهداشت روانی برای همه افراد، به ویژه افراد دچار فقر اقتصادی، به درستی فراهم گردد.

از این رو مشاوره تلفنی و اینترنتی یکی از شیوه های مداخلاتی جدید است که با پاسخگویی به موقع و صحیح، اطلاعات شما را در مورد وضع بهداشتی تان بالا برده و با آموزش مستمر به پیشگیری از عوارض و عود بیماری می انجامد.

تحقیقات نشان می دهد که بسیاری از افراد تا پیش از این که یکی از افراد خانواده شان گرفتار بیماری روانی شود، هیچ اطلاعاتی در این باره ندارند. این بیماری ها فشار زیادی به بیماران و نزدیکان آنها وارد می کند اکثر بیماری های روانی، مزمن شده و آنها سال ها درگیر این نکته اند که چگونه از عهده بیماری خود برآیند و زندگی راحتی داشته باشند. شرایط بحرانی و دشوار مراقبت از بیماران مزمن سبب آسیب پذیری اعضای خانواده می شود و ممکن است همین اعضا، بیماران بعدی در خانواده باشند که به مراقبت نیازمند گردند.

سرویس های مشاوره تلفنی صدای سلامت با اطلاع کافی از روش های پیشگیری و درمان و تشخیص زودرس اختلالات روانی، سلامت روان افراد خانواده و بیمار را تأمین می کنند. شاید لازم باشد خانواده بیمار تغییراتی را در شیوه زندگی خود ایجاد کنند تا ضمن مراقبت بیمار، از سلامت جسمی و روانی خود نیز محافظت نمایند.

همچنین بسیاری از رنج های روحی به خاطر کسالت مغز است مغز نیز مثل سایر اعضای بدن دچار خستگی و کسالت شده که عوارض آن بر روی رفتار و خلق افراد بروز می یابد. و هر نوع اختلال عصبی-روانی دلیل بر بیماری حاد روانی نیست. درمان بیماری های عصبی-روانی مستلزم یک کار تیمی و گروهی بوده و هر خانواده متناسب با شرایط و وضعیت روانی اش می تواند از خدمات مشاوره، روانشناسی و روانپزشکی صدای سلامت بهره بگیرد.

سلامت روان و بیماری های مزمن نیاز به مراقبت های ادغام یافته و مستمر دارند

مریم جهانبخش

کارشناس ارشد مشاوره

۱۳۸۹ اسفند ۲۰, جمعه

بلوغ عاطفی یعنی چه؟

سلام دوستان
حتماً تاکنون اصطلاح بلوغ عاطفی را شنیده اید. بلوغ عاطفی چه ویژگی هایی را در ذهن شما تداعی می کند؟ آیا می دانید بلوغ عاطفی موجب بهبود روابط و پیشبرد اهداف زندگی تان می شود؟
بله! بلوغ عاطفی یکی از مراحل رشد هر فرد در زندگی است و در کنار رسیدن به بلوغ جسمی، فکری، اجتماعی و اقتصادی، گامی اساسی برای رسیدن به کامیابی و سعادت محسوب می شود.
بلوغ عاطفی یعنی توانایی فرد برای پذیرش دیگران و محیط پیرامونشان به همان شکلی که هستند.
بلوغ عاطفی به این معنا نیست که ما عواطف خود را پنهان یا سرکوب کنیم، ما می توانیم با روش های تمدد اعصاب مانند شل کردن عضلات، یوگا و روش های دیگری از این قبیل شدت آن را کم نماییم. ما با آگاهی از افکار و عقاید منفی و نادرست خود می توانیم افکارمان را کنترل کنیم و با جایگزینی افکار درست، مثبت و سازگار، روابط خود را بهبود بخشیم و احساس شاد بودن کنیم و بیشتر به اهدافمان برسیم.

شما حتماً در روابط اجتماعی خود با افرادی که بیقرار، عصبی، تحریک پذیر و بی منطق هستند برخورد کرده اید. آنها هر وقت در رسیدن به اهداف شان ناکام شوند، دیگران را مانع پیشرفت خود در زندگی قلمداد می کنند. مهمترین مشخصه فردی این گونه افراد نرسیدن به بلوغ عاطفی است.
اما فردی که به رشد عاطفی کامل رسیده باشد در زندگی اجتماعی و در تعامل با دیگران موفق است. خودخواه و خودمحور نیست و توانایی انطباق با شرایط و محیط پیرامونش را دارد.

بلوغ عاطفی مراحل متفاوتی دارد و در بزرگسالی به کمال می رسد. چون در اوان کودکی رشد جسمانی اهمیت دارد، اما اندک اندک رشد اخلاقی، رشد عاطفی، رشد احساسات با گذر زمان شکل گرفته و زمینه های سرشتی کودک نمایان می شود. پس از آن محیط زندگی، شیوه تربیتی و الگوهایی که در پیرامون وی وجود دارد، بیشترین نقش را در رسیدن فرد به بلوغ عاطفی ایفا می کند.
خانواده ها باید نسبت به مراحل بلوغ جسمی، اقتصادی، فکری، اجتماعی و عاطفی فرزندان حساسیت داشته باشند و توجه کنند که فرزند آنها در تمام این مراحل به کمک و آموزش نیاز دارد.
خانواده ها در مرحله اول باید اجازه دهند جوان استقلال کافی را به دست آورد و بتواند برای خود تصمیم گیری کند. هویت خود را بشناسد.
خانواده ها با توجه به تفاوت های فردی و محیط خانواده، باید برای شناسایی توانایی ها و رسیدن به بلوغ عاطفی و فکری فرزندان از مشاور کمک بگیرند.

3قدم به سمت بلوغ عاطفی

شما می توانید با به کار بردن نکات زیر بلوغ عاطفی خود را بهبود بخشید:
  1. خود را درک کنید و بپذیرید: از اشخاص بخواهید در مورد رفتار شما بازخورد ارایه دهند خود را همان گونه که آنها شما را می بینند، ببینید. واقعیت ها را پذیرفته و با آن کنار بیایید.
  2. خودخواه نباشید: اجتناب از خودخواهی را تمرین کنید و ببینید دیگران چه عکس العملی نشان می دهند. رفتار دیگران را در مقابل خودتان با زمانی که خودخواه نبودید مقایسه کنید. شما کدام رفتار را ترجیح می دهید؟ راه حل های برنده برنده را برای رویارویی با دیگران پیدا کنید.
  3. روابط اجتماعی خود را ارزیابی کنید: دوستان خود را ارزیابی کنید. به موقعیت هایی که بهترین و بدترین وضعیت را برای شما پدید می آورند، توجه کنید. خود را در معرض افراد و شرایطی قرار دهید که بهترین نتایج را برایتان به ارمغان می آورند. از این تفکر جادویی که هرچیزی بدون ذره ای تلاش شما اتفاق می افتد پرهیز کنید این یک روند فکری طبیعی در بچه هاست اما در بزرگسالان این یک روند فکری متناقض است. زندگی نه سیاه است و نه سفید بلکه خاکستری است. هیچ چیز در این دنیا کامل نیست. پس بهتر است مسئولیت اشتباهات خود را بپذیرید و برای بهتر شدن اقدام نمایید. بلوغ عاطفی مستلزم این است که خود را دوست بدارید و برای خود احترام قائل شوید. این توانایی را داشته باشید که انتقاد و مخالفت را با روی باز بپذیرید، بدون اینکه بیش از اندازه دلخور شوید.
مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره

۱۳۸۹ اسفند ۱۰, سه‌شنبه

10ویژگی خانواده موفق و بالنده

- اولین و مهمترین ویژگی خانواده موفق این است که می دانند که همه چیز را نمی دانند و می فهمند که داشتن مشکلات، نابهنجار نیست بلکه عدم حل و فصل آن ها به روش های منطقی، نابهنجار است.

- در خانواده موفق، پشتیبانی متقابل وجود دارد؛ هیچ یک از زن و شوهر «خود» یا «من» دیگری را تهدید نمی کنند و از بودن باهم احساس آرامش می کنند.

- اعضای خانواده با هیچ کس (داخل یا خارج از خانه) مقایسه نمی شوند اگر هم مقایسه ای باشد، فقط مقایسه هر فرد با خود یا گذشته اش خواهد بود. تبعیض در این خانواده ها جایگاهی ندارد.

- خانواده محل ارزیابی مشکلات و کمبودها و اقدام در جهت رفع آنهاست.

- عشق اعضای خانواده از نوع بودن است نه از نوع داشتن. دوری یکدیگر را به بهای خشنودی و رشد طرف مقابلشان تحمل می کنند و به خاطر خودخواهی هایشان مانع پیشرفت و موفقیت یکدیگر نمی شوند.

- در خانواده موفق، والدین ضمن حمایت عاطفی و روانی از فرزندان خود به موازات رشدشان استقلال عمل بیشتری به آنها می دهند.

- خانواده موفق اهل توضیح اند. در صورتی که رفتار هایی انجام دهند که احتمال ذهن خوانی دیگران با خطوط منفی نسبت به آنها وجود دارد، توضیح می دهند.

- اعضای خانواده می دانند که زنجیروار به یکدیگر متصل اند و ناراحتی ها و شادی های آنها مانند ویروس به یکدیگر سرایت می کند. پس به محض مشاهده ناراحتی در یکی از اعضا، نقش خود و دیگران را در ایجاد آن جستجو می کنند.

- کفه ترازو در این خانواده ها بیشتر به سمت تحسین و تشویق سنگینی می کند و این خانواده ها بیشتر مثبت اندیش و اهل تحسین اند.

- خانواده موفق اکثر مواقع شاد و بانشاط اند و به دنبال بهانه هایی برای خندیدن و خنداندن دیگران هستند.

با آرزوی سلامتی و شادکامی
مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره

۱۳۸۹ اسفند ۹, دوشنبه

آیا داشتن تمایل جنسی نسبت به کسی به معنای دوست داشتن و عشق نسبت به اوست؟

افشین یکی از مراجعین من، به تازگی با خانمی که 2ماه پیش از همسرش جدا شده آشنا شده ، این خانم 3 سال از افشین 29 ساله بزرگتره ، افشین زمانی که با من تماس گرفت مشاوره می خواست تا چطور با پدر و مادرش صحبت کنه که این وصلتو بپذیرن، ازش خواستم علت این انتخابو توضیح بده، جالب اینجا بود ، جواب می داد: "این خانم بی نظیره" اما نمی تونست واژۀ بی نظیر رو توضیح بده، ازش خواستم قبل از اینکه این موضوع با خانواده مطرح بشه 24 ساعت فکر کنه و خصوصیات خوب و بد این خانمو بنویسه، جالب تر این بود ، بعد از این مدت فقط یک جملۀ مثبت دربارۀ این خانم نوشته بود و اون اینکه فوق العاده زیبا و جذابه! و خودش اذعان کرد: "من تمام شب رو بیدار بودم و تا حالا انقدر عمیق به موضوع نگاه نکرده بودم و متوجه نشده بودم جذابیت فیزیکی اون، انقدر منو تحت تاثیر قرار داده ...."
بعضی به غلط چنین تصور می کنن که چون نسبت به مرد یا زنی تمایل جنسی بالایی دارن ، عاشق اون هستن। توجه داشته باشیم که عشق و هوس رو اشتباه نگیریم। این افراد گمان می کنن با شروع رابطۀ جنسی و تجربۀ لذت، عشق ومحبت نیز همراه می شه। در حالی که در بسیاری از موارد چنین نیست। بعضی اوقات افراد با تشدید و تنوع رابطۀ جنسی به دنبال حلقۀ گم شدۀ عشق هستن। بسیاری از ازدواجها با تمرکز اولیه بر روابط جنسی و هوس بنا می شن و نتیجه رابطۀ زناشویی ناقصه، در حالی که برای تقویت رابطۀ زناشویی نیاز جدی به دوستی و توجه طرفینه। چه بسیار مشکلاتی که از این فرض و بنیان غلط در روابط زناشویی سرچشمه می گیره.
موفق و پیروز باشید!
هدی صادقی :) کارشناس ارشد روان شناسی
زمینه های فعالیت : مشاورۀ فردی ، خانواده و ازدواج
شمارۀ تماس 9092301919 کد 2380

۱۳۸۹ اسفند ۸, یکشنبه

آزار دهنده اما شاید معمولی

زوج های عزیز سلام
هم اکنون قصد دارم از زندگی هایی که رو به سردی می رود، بنویسم. در این بحث نکات زیادی قابل طرح است که من در اینجا فقط به 3مسأله اشاره می کنم.

زبانی از جنس سکوت
بعضی زوج ها وقتی باهم تنها می شوند جز سکوت کار دیگری بلد نیستند، برای همین هم ترجیح می دهند که اوقات فراغتشان را با بقیه بگذرانند.
اگر هم بچه داشته باشند آن قدر مشغول بچه ها می شوند که یادشان می رود آخرین باری که دو نفری شام خورده اند، کی بوده و یا از آخرین باری که کنار هم نشسته و با دلی خوش باهم گپ زده اند چه قدر گذشته است.
اما یادمان باشد که این مورد خیلی مهم است؛ علامتی مهم که نشان می دهد در روابط ما مشکلی وجود دارد.
پژوهش ها نشان داده زمانی که همسران باهم فعالیت لذت بخش و تفریحی ندارند، مسائل و استرس های بین آنها حل نشده باقی می ماند. از طرفی در طولانی مدت فاصله بین آنها بیشتر شده و خود می تواند مسائل و مشکلات را تشدید کند.
مشاوره خانواده در دو مسیر می تواند شما را یاری دهد: یکی اینکه آیا مشکل خاصی وجود دارد که تا به امروز نتوانسته اید فعالیت مشترک لذت بخشی داشته باشید. و دیگر اینکه چطور می توانید قدم های اول را برای برنامه ریزی در این زمینه بردارید.

صدایی که شنیده نمی شود!
تجربه مشترک عذاب آوری بین بسیاری از خانم ها و آقایان وجود دارد که همسرشان قدر زحمات او را نمی داند. شاید با خود فکر کنید که شما نیز چنین برداشتی دارید اما خوب جز تحمل چه راه دیگری وجود دارد آن هم در شرایطی که هر بار خواستید از دلخوری که در این زمینه دارید، صحبت کنید، کار به جاهای باریک کشیده شده است
جالب است بدانید در بسیاری از موارد، همسران راه اینکه قدرشناسی خود را نشان بدهند، بلد نیستند همانطور که در زمان دلخوری نیز قادر نیستند آن را به درستی نشان دهند و جهتی سازنده و منطقی به شکایت خود بدهند.
عدم آشنایی با مهارت های ارتباطی یکی از منابع اصلی بروز چنین وضعیتی است، زمانی که همسران از بیان درست منظور و البته احساسات خود، ناتوان هستند. خوب است بدانیم یکی از عوامل مؤثر در افسردگی زوج ها و دلسردی آنها از ازدواج شان و البته خیانت همسران، همین مسأله است.

اختلافات خانوادگی
شاید برای بسیاری از افراد این مسأله عادی و پیش و پاافتاده به نظر برسد اینکه زوج ها در ارتباط با خانواده همسرشان مشکل داشته و اختلافاتی در این بین وجود داشته باشد.
این مسأله هرقدر هم معمولی به نظر برسد بازهم منبع مهمی از اختلافات است. تجربه نشان داده که این موضوع معمولی باعث اختلافات بسیاری میان همسران بوده و مانع مهمی بر سر ارتباطی لذت بخش است و البته مواردی که این مسأله معمولی باعث طلاق می شود نیز کم نیست.

شاید با ناامیدی با خود فکر کنید که خانواده همسر شما درست نخواهد شد! البته قطعاً قرار نیست آنها درست شوند بلکه در درجه اول تقویت شخصیت و رشد عاطفی شما همسران است که راه را بر اظهارنظر کردن بی جای اطرافیان می بندد و در مرحله بعد، این تقویت احساس «ما بودن» است که باعث بهبود رابطه با همسر و کاهش فشار از جانب اطرافیان می شود.

مسلماً هر فردی می تواند برای تغییر تلاش کند و خود را به یک فرد سالم نزدیک کند، اما این کار با مشورت یک مشاور خانواده با سهولت بیشتری انجام می شود. آنها از راه های گوناگونی به رشد خانواده ها کمک می کنند.
مشاوره خانواده به ویژه در جامعه ما که فرهنگ خانواده محور دارند و فرایند گذار را تجربه می کند که در آن نقش ها در حال دگرگونی هستند باید جدی گرفته شود.

مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره


۱۳۸۹ اسفند ۲, دوشنبه

طلاق ها چه جوری هستند؟

طلاق ها را می توان به ३ دسته تقسیم کرد:
طلاق های به جا و به موقع
طلاق های کارشناسی نشده و پیش از موعد
طلاق های با تأخیر زیاد

طلاق های به جا و به موقع: به این صورت است که همسران با توانایی ها و مهارت های لازم در زندگی مشترک آشنا نبوده و نمی توانند به تفاهم برسند آنها ابتدا راهکارهای لازم را امتحان می کنند، سپس فرصت را از دست نداده و اقدام به جدا شده از هم می نمایند
ویژگی اصلی این گونه طلاق ها، مطمئن شدن از آسیب زا بودن ادامه زندگی و همچنین استفاده از نظر کارشناسان است
فایده این گونه طلاق ها نیز این است که زوج ها زمان را از دست نداده و می توانند از فرصت موجود بهره ببرند، برای آینده خویش اقدامات مفیدی انجام دهند و از آسیب های بیشتر پیشگیری می کنند
طلاق های کارشناسی نشده و پیش از موعد: زوج های جوان بدون داشتن آشنایی و آگاهی لازم، پس از مدت کوتاهی تصمیم می گیرند از هم جدا شوند و مشورت و نظرخواهی چندانی انجام نمی دهند مشکل عمده این نوع طلاق ها آن است که جدایی به واسطه امور نه چندان مهم و اساسی صورت گرفته درحالی که با تغییراتی جزئی و مشاوره می توانست برطرف گردد
طلاق های با تأخیر زیاد: معمولا در میان زوج هایی رخ می دهد که حدود یکی دو دهه از زندگی مشترک را پشت سر گذاشته اند ویژگی اصلی این نوع طلاق ها، گذراندن سال های متوالی و بی ثمر از یک زندگی مشترک نه چندان موفق می باشد
در این طلاق ها ممکن است یکی از طرفین از همان اوایل زندگی متوجه نواقص و ناهنجاری های همسر شود ولی به دلایل مختلف سعی خویش را بر ساختن و بهبود رفتار طرف مقابل می گذارد اما همسران به طور معمول قادر به ساختن و بهبود رفتار شریک زندگی شان نیستند مگر اینکه خود شخص به درجه ای از آگاهی و انگیزش برسد و بخواهد تغییراتی را در خویش آغاز نماید
نکته دیگریکه در این طلاق ها ملاحظه می شود، از دست رفتن اعتماد به نفس همسری است که در دوره ای بلندمدت با همسری ناسازگار درگیر بوده و نیروی فکری و ذهنی اش را صرف زندگی پرمشکل و اضطراب آفرین نموده است چنین فردی توان ابراز وجود و تصمیم گیری درست را نخواهد داشت بنابراین به دلیل از دست رفتن اعتماد به نفس، تصمیم به طلاق با تأخیر روی می دهد
در طلاق های با تأخیر زیاد، وجود فرزندانی ملاحظه می شود که همسران را محتاط نموده تا به خاطر فرزندان از طلاق خودداری نمایند ولی با گذشت زمان و تغییر نیافتن وضعیت، طلاق روی می دهد
در مواردی نیز نداشتن حمایت های عاطفی و اقتصادی از سوی خانواده مانع تصمیم گیری مناسب درارتباط با زندگی شان می شود روی هم رفته طلاق هایی که با تأخیر بسیار انجام می شود، مشکلات و زیان های قابل توجهی را به همراه خواهد داشت
مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره

۱۳۸۹ بهمن ۳۰, شنبه

تعاملات منفی زناشویی منجر به مشکلات جسمانی می شود

داشتن یک ارتباط خوب، یک همسر قابل اعتماد و تفاهم در یک ازدواج می تواند موجب ارتقاء سلامت جسمانی فرد شود

در یک مطالعه جهت بررسی نقش کیفیت زندگی زناشویی در سلامت جسمانی، نشان داده شد که افزایش تبادلات منفی نسبت به تبادلات مثبت، به سلامت جسمانی همسران صدمه وارد می کند و این صدمه برای اشخاصی که به مدت طولانی ازدواج کرده و بیش از پنجاه سال سن دارند، جدی تر است.
دکتر جامیلا بوکوالا از کالج لافایت در پژوهش خود پنج بعد مربوط به کیفیت زندگی زناشویی را در افرادی که برای بار اول ازدواج کرده بودند مورد بررسی قرار داد این پنج بعد عبارت بودند از:
عدم توافق- رفتارهای مثبت همسر- رفتارهای منفی همسر- کیفیت کلی روابط - ارتباطات زناشویی
او در کنار این پنج بعد به بررسی چهار عامل مربوط به سلامت جسمانی پرداخت که عبارت بودند از:
نشانه های جسمانی- مشکلات مزمن جسمی- ناتوانی جسمانی و سلامتی ادراک شده
بوک والا در پژوهش خود عواملی مانند موقعیت اجتماعی، اقتصادی، تعلیم و تربیت، زمینه خانوادگی و نشانه هایی که ناشی از افسردگی هستند را تحت کنترل قرار داد
نتایج نشان داد که بروز مستمر رفتارهای منفی، سلامت جسمانی را تحت تأثیر قرار داده و حتی رفتارهایی را که مثبت هستند، تحت الشعاع قرار می دهد مهم ترین این رفتارهای منفی عبارت بودند از: تقاضاها و انتظارات افراطی، بحث و جدل و انتقاد دائمی، غیرقابل اعتماد شدن و تحریک مداوم همسر خود
بنابراین همانند سایر عوامل استرس زای روانشناختی، بروز همیشگی و مستمر رفتارهای منفی همسران نیز تأثیرات طولانی مدت و فزاینده ای را بر روی سلامت جسمانی افراد می گذارد
همسران عزیز! این الگوهای رفتاری منفی، از طریق مداخلات مناسب قابل تغییر و اصلاح است
زناشویی درمانی، علمی است که به کاهش یا حذف تبادلات انتقادگونه و یا انتظارات افراطی افراد می پردازد و از گسترش هیجانات منفی بین همسران جلوگیری می کند
زناشویی درمانی، استرس ها و آشفتگی های زناشویی را کاهش داده و امکان حمایت از زوج ها را در مقابل مشکلات ناشی از رفتارهای منفی بر روی سلامت جسمانی فراهم می آورد
مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره

۱۳۸۹ بهمن ۲۷, چهارشنبه

طلاق عاطفی

طلاق عاطفی مجموعه ای از شرایط و تعامل های میان همسران است که به وسیله مشکلات، آسیب ها، ناملایمات و طی مسیرهای نادرست از مواجهه با همسر، ایجاد می گردد به عبارتی طلاق عاطفی مرحله ای از آسیب های شدیدتر و عمیق تر میان همسران است
بهتر است همسران با این گونه نشانه ها آشنایی بیش تری داشته باشند تا درصورت ابتلا، با اقدام های پیشگیرانه، مانع از ایجاد وضعیت بحرانی گردند مراحل چهار گانه طلاق عاطفی بدین قرار است:
مرحله اول: همسران سالم
مرحله دوم: همسران دچار مشکل
مرحله سوم: همسران آسیب خورده
مرحله چهارم: همسران دچار طلاق عاطفی
مشاوره خانواده در تمامی این مراحل می تواند مفید باشد چون در مشاوره خانوادگی تمام مسائل و مشکلات خانواده قابل طرح هستند
عمده ترین ویژگی های طلاق عاطفی به شرح زیر است:
- مشکلات عمده و اساسی همسران دچار طلاق عاطفی حل نمی گردد
- در طلاق عاطفی، همسران، درگیری های بیش از اندازه، فرساینده و آزاردهنده و پایان نشدنی باهم دارند
- همسران دچار طلاق عاطفی، حضورشان برای یکدیگر آزاردهنده است
- در طلاق عاطفی، ارتباط برقرار کردن میان همسران با دشواری های بسیار توأم است
- ارتباط عاطفی و جنسی میان آن ها به سردی گرائیده و یا از بین رفته است
- همسران دچار طلاق عاطفی، بازخوردهای منفی و نیش دار و کنایه های آزاردهنده به یکدیگر وارد می نمایند
- در طلاق عاطفی، دشمنی و کینه توزی از سوی یکی یا هردو آن ها ملاحظه می شود
- چنین همسرانی به طور معمول طرف مقابل را مسبب تمام مشکلات می دانند
- همسران دچار طلاق عاطفی به این نکته آگاهند که زندگی مشترک شان حاصل چندانی را به همراه نخواهد داشت
- آن ها بنا به مصلحت و گاهی از روی ناچاری، زندگی بی حاصل شان را تحمل می کنند
مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره

۱۳۸۹ بهمن ۲۶, سه‌شنبه

مشاوره خانواده در زندگی امروز

آیا می دانید سیستم عاطفی خانواده به وسیله الگوهای ارتباطی تداوم می یابد؟ به عبارت دیگر اعضای خانواده از منابع خارج از خانواده، ارتباط درون خانواده را مورد تعبیر و تفسیر قرار می دهند. ارتباطات غیرکلامی، شیوه های صحبت کردن و انتخاب عبارات، موجب تقویت هویت متمایز خانواده شده و تأثیر دیگران را در خانواده کاهش می دهد.
امروزه علیرغم رشد سریع تکنولوژی، ارتباطات خانوادگی روزبه روز به سمت گسستگی و سرد شدن پیش می رود.
در زندگی امروز، آدمها تمایل برای حرکت به سمت رفاه بیشتر و استفاده از امکانات گسترده تر دارند و هر لحظه ممکن است بر ابعاد دغدغه های زندگی افزوده شود. یکی از روش ها برای درمان استرس هایی که درنتیجه مشکلات ریز و درشت گریبان خانواده ها را می گیرد، مراجعه به کارشناسانی است که در زمینه خدمات مشاوره تخصص دارند.
مشاور خانواده، فردی متخصص، آگاه به مسائل و مشکلات و همچنین قابل اعتماد است که به ارائه راهکارهای مناسب برای سازگاری افراد با شرایط خانواده و آموزش مدیریت خانواده می پردازد.
مشاوره خانواده موجب می شود که افراد خانواده به این درجه از آگاهی و رشد اجتماعی برسند که بخواهند با یک مسئله که پیش از این، آن را شخصی می دانستند و به صورت شخصی حل و فصل می کردند، به صورت تخصصی تر برخورد کنند و آن را به دست متخصصان بسپارند.
در مشاوره خانواده، افراد آن قدر اعتماد به نفس در خود سراغ دارند که بخواهند مسائل شخصی شان را با فردی خارج از حلقه دوستی درمیان بگذارند و آگاهانه خود را به نقد و داوری بکشانند.
مشاوره خانوادگی و مصاحبه مشاور با اعضای خانواده باعث کاهش مقاومتها و موانعی می شود که بر سر راه رشد طبیعی اعضای خانواده قرار دارد، وقتی اعضای خانواده با مسیر رشد افراد آشنا شدند و نحوۀ برخورد صحیح را فرا گرفتند، دانسته های خود را به کار برده و خانواده ای پربارتر خواهند داشت.
مشاوره خانواده این امکان را می دهد که خانواده ها با توصیه های مشاور تصمیمات بهتری بگیرند و بر ترس ها، نگرانی ها و ناامیدی های خود غلبه کنند و زندگی شادتری را ادامه دهند.
مشاوره خانواده، فقط مخصوص افراد بیمار و حل مشکلات روزمره نیست بلکه شما می توانید با هدف بهبود کیفیت زندگی، برای مشاوره خانوادگی اقدام نمایید.
مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره

۱۳۸۹ بهمن ۲۲, جمعه

طلاق سرزمین ناشناخته ای برای کودکان

عدم اطمینان، عامل نگرانی اکثر بچه ها بعد از طلاق است. بچه ها با از دست دادن یکی از والدینشان همواره دچار نگرانی و اضطراب از دست دادن والدی که در کنارش حضور دارند هستند که این امر حتی گاه به بیماری جسمی نیز منجر می شود. یکی از راهکارهایی که امروزه برای از بین بردن اضطراب و نگرانی بچه های طلاق توصیه می شود برنامه ریزی کلاسهای فوق العاده هدفمند برای آنان است. کلاسهای هنری به ویژه موسیقی بسیار توصیه می شود زیرا باعث تخلیۀ انرژی های منفی شده و نوعی احساس آسودگی و آرامش به کودک می دهد. داشتن برنامۀ زمان بندی فعالیتهای روزمره از دیگر راهکارهای رفع احساس اضطراب و نگرانی است. مثلاً با مشورت و توافق با او ساعات خواب ، مطالعه ، ورزش و ... را مشخص کنید. این امر باعث بوجود آمدن حس امنیت ، آرامش و... می شود و به آنها کمک می کند که چگونه به طور ناخودآگاه به اضطرابشان غلبه کنند. بسته به سن کودک ، دلایل طلاق و عدم امکان ادامه دادن رابطه را برایش توضیح دهید.به این چند راهکار برای چگونه صحبت کردن در مورد طلاق توجه کنید:
1.پیش از طلاق برای صحبت کردن راجع به طلاق ، جدایی و تغییرات زندگی با فرزندتان برنامه ریزی کنید.
2.بهتر است صحبت کردن تدریجی دربارۀ طلاق در حضورهمسرتان باشد.
3.هیچ وقت هنگام صحبت کردن راجع به مشکلاتی که منجر به جدایی تان شده نسبت به همسرتان بی احترامی نکنید.
4.در رابطه با تغییر و تحولات زندگی بعد از جدایی ، اطلاعاتی به فرزندتان بدهید. اگر تغییری در مدرسه و فعالیتهای او پیش آمد آن را عنوان کنید. البته از ذکر جزییات خودداری کنید زیرا همین امر باعث ایجاد اضطراب و ترس از ورود به سرزمین ناشناخته ها می شود(درمورد فرزندان بزرگتر مطمئناً شما مجبور به بیان اطلاعات بیشتر خواهید شد زیرا ذهن پرسشگر آنها را نمی توانید بدون پاسخ بگذارید ولی تا حد امکان در مرحلۀ اول از بیان تغییراتی که منجر به اضطراب در آنها می شود خودداری کنید.)
موفق و پیروز باشید!
+برای اطلاعات بیشتر مراجه شود به: http://hodasadeghi.blogspot.com/

هدی صادقی :) کارشناس ارشد روان شناسی
شمارۀ تماس 9092301919
کد مشاوره 2380

۱۳۸۹ بهمن ۲۰, چهارشنبه

باهم، ولی دور از هم ...

«توی یک خانه ایم، زیر یک سقف زندگی می کنیم، یک هوا را نفس می کشیم ولی باهم غریبه ایم. آنقدر غریبه که سلام و خداحافظی بین ما رد و بدل نمی شود. شاید بیشتر بخاطر بچه هایم صبر کردم تا وقتی که سروسامان گرفتند مردم نگویند بچه طلاق است.»

اما سال هاست که آنها ازهم طلاق گرفته اند بدون اینکه پله های دادگاه را بالا و پایین رفته باشند. سال هاست که او زن خانه و آن یکی پدر بچه هاست. نه خودشان که هیچ کس آنها را جزء آمار طلاق نمی شمارد. اما وقتی هیچ رابطه احساسی و عاطفی عمیقی بین زن و مرد نباشد و سر هر کدام برود توی لاک تنهایی خودشان، آن وقت به اصطلاح روان شناسی امروز آنها دچار طلاق پنهان یا خاموش شده اند بدون اینکه متوجه باشند.

طلاق پنهان در زندگی آنهایی رخ می دهد که بدون هماهنگی عاطفی، بدون وجود عشق، و بدون شناخت نیازهای خود و طرف مقابل ازدواج کرده باشند.
امروزه ازدواجی را کامل می دانند که در آن هر سه بعد روانشناختی، زیست شناختی و جامعه شناختی وجود داشته باشد.

تشکیل زندگی قبل از شاخت کافی و لازم، آرمان های موردنظر در زندگی را به چالش می برد.
تشکیل زندگی قبل از شناخت کافی و لازم، علاوه بر ایجاد فاصله، زمینه را برای بروز اختلافات دیگر در زندگی فراهم می کند.
تشکیل زندگی قبل از شناخت کافی و لازم، با ایجاد تعارض و فشارهای روانی در هر دو طرف، بدبینی و عدم سازش غیررسمی را تقویت می کند.

ازدواج در اصل، انگیزه باهم بودن و نیمه پنهان را پیدا کردن، باهم عجین شدن و از من ما ساختن می باشد. این اصل 90 درصد در زندگی زناشویی نقش دارد. در کنار هم قرار گرفتن، ماهیت های خاص خود را دارد و انگیزه های ظاهری و برونی فقط 8 درصد در موفقیت زندگی نقش دارد.

باید شش دانگ حواسمان به این طلاق های پنهانی باشد. همین طلاقی که امروز از هر 4 ازدواج یکی از آنها دچارش می شود! و بدون آنکه زن ها را مطلقه کند افسرده می کند، می تواند پدر و مادر ها را پرخاشگر و عصبی کند و فرزندان را بدون آنکه فرزند طلاق شوند، سرکش و متمایل به گروه مواد مخدر کند.

مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره


۱۳۸۹ بهمن ۱۸, دوشنبه

صفات شخصیتی مهم برای ازدواج

ازدواج و تعهد به رشد شخصی
شما و نامزدتان متعهد می شوید که برای همسر بهتر بودن، همواره بیاموزید و مایل باشید به اشکال مختلف کمک و راهنمایی دریافت کنید.
شما و نامزدتان باید از نقاط کور دوران کودکی خود، و به این موضوع که چگونه کوله باری از احساسات را با خود به رابطه آورده اید، آگاه باشید.

ازدواج و باز بودن روحی و احساسی
شما و نامزدتان باید آمادگی یک رابطه صمیمی را داشته باشید، باید بتوانید احساسات خود را به صورت کلامی با یکدیگر درمیان بگذارید.

ازدواج و صداقت
شما و نامزدتان باید با خود و با دیگران صادق باشید. هنگامی که نامزدتان یه طور دائم و همیشگی با شما صادق است، طبیعتاً به او اعتماد خواهید کرد.

ازدواج و پختگی و مسئولیت پذیری
شما و نامزدتان باید مسئول باشید تا برای رابطه ای بزرگسالانه و تمام عیار آمادگی پیدا کنید.

ازدواج و اعتماد به نفس بالا
شما و نامزدتان هرقدر خوتان را بیشتر دوست بدارید، کمتر اجازه خواهید داد تا با شما بدرفتاری شود. پس اعتماد به نفس خود را با عمل کردن، اثبات کنید.
کسی که اعتماد به نفسش پایین است برای رسیدن به احساس خوب، عشق می ورزد. در حالی که یک شخص با اعتماد به نفس بالا چون احساس خوبی دارد، عشق می ورزد.

ازدواج و نگرش مثبت به زندگی

شما و نامزدتان همواره برای یافتن راه حل، تمرکز می کنید
شما و نامزدتان موانع را به فرصت ها و سختی ها را به درسهایی سازنده بدل می کنید
شما و نامزدتان خوش بین بوده و به توانایی های خود در بهبود اوضاع اعتماد دارید.

مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره


۱۳۸۹ بهمن ۱۵, جمعه

مشاوره طلاق

همانطور که میزان چشمگیری از ازدواج ها، کارشناسی نشده و بدون مشاوره انجام می شود، درصد قابل توجهی از طلاق ها نیز کارشناسی نشده و از روی اضطرار و ناچاری انجام می شود و همسران آگاهی و آمادگی لازم را برای مواجهه با آن ندارند.

همه ما می دانیم که این تصمیم یک شبه صورت نمی گیرد بلکه اقدام به طلاق از مدتها قبل قکر و ذهن همسران را به خود مشغول کرده و بارها و بارها امور مرتبط با آن در ذهن شان مرور شده است. این امر نه تنها پیش از طلاق، بلکه پس از جدایی نیز بارها افکاری به سراغ فرد می آید که آیا طلاق مناسب ترین کاری بود که می توانست انجام شود؟

در هر طلاق، یک رابطه مشکل دار و آسیب خورده وجود دارد که چنین رابطه ای نتوانسته جواب گوی نیاز های طرفین باشد. مشکلاتی که همسران باهم دارند، اگرچه ظاهری بسیار ساده دارد ولی رسیدگی و برطرف نمودن آن کاری بسیار تخصصی است.

مشاوره طلاق، علمی است که در آن شرایط و عوامل متنوع موجود، مورد سنجش قرار می گیرد. و موقعیت های پس از طلاق برای همسر و فرزندان بررسی می شود.

طلاق مانند ازدواج، به امکانات، تسهیلات و حمایت هایی نیاز دارد. بسیاری از پیامدهای بعد از طلاق برای همسران ناشناخته است. بنابراین مشاوره طلاق به آنها کمک می کند تا از تخصص فردی که به عوامل مشکل آفرین طلاق تسلط کامل دارد، بهره بگیرند.

اقدام به طلاق نیاز به شناخت، آگاهی همه جانبه و اعتماد به نفس دارد. درصورت نداشتن آمادگی عاطفی لازم، همسران با دشواری هایی مواجه می شوند. زیرا پس از طلاق حرف و حدیث هایی از دوستان و آشنایان مطرح می شود که فرد لازم است توانایی برخورد با این گونه نگرش ها را داشته باشد. البته حمایت های بی طرفانه و منطقی خانواده نیز نقش مهمی در ایجاد اعتماد به نفس فرد طلاق گرفته دارد.

طلاق یک نگرش ناکارآمد مقصرمحور را در فرد بوجود می آورد بدین صورت که در این میان چه کسی مقصر بوده.
مشاوره طلاق، نگرش عملکرد محور را جایگزین آن می کند بدین صورت که کدام رفتار و عملکرد اشتباه در میان همسران، آنها را از مسیر سلامت و تعادل خارج و به سمت نارضایتی سوق داد.

یکی از مهم ترین جنبه های مشاوره طلاق، در درجه اول شناخت مشکلات و نارسایی های موجود و راهکارهای مرتبط با آن می باشد. زیرا تجربه ثابت کرده که گاه با ایجاد تغییراتی، دشواری های موجود برطرف شده است.
اما گاهی حتی پس از ایجاد تغییرات، دگرگونی های لازم در همسران صورت نمی گیرد که در چنین وضعیتی، رویکرد طلاق برای یکی یا هر دو طرف مشخص شده و یک رابطه ناسالم و مشکل آفرین به پایان عمر خود می رسد.

مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره


۱۳۸۹ بهمن ۱۳, چهارشنبه

مشاوره خانوادگی را چقدر جدی می گیرید؟

سلامی به گرمی واژه خانواده
همگی شما اعتقاد دارید که برای ناراحتیهای جسمانی باید هرچه زودتر به پزشک متخصص مراجعه کنید.
اعتقاد دارید که درباره مسائل و اختلافهای حقوقی از یک وکیل دعاوی کمک بگیرید. ....
در مورد مشکلات خانوادگی چطور؟ آیا فکر می کنید همواره به تنهایی می توانید از عهده مشکلات شخصی، ازدواج و خانوادگی برآیید؟ یا گاهی نیازمند کمک حرفه ای هستید!؟
خانواده یک سیستم عاطفی-اجتماعی است. در شرایط پیچیده و استرس آور زندگی، افراد نیازمند دریافت اطلاعات مناسب در زمینه های مختلف هستند که مشاوره خانواده می تواند به راهنمایی، اطلاع رسانی و حل مسائل خانوادگی مبادرت ورزد.
مشاوره خانواده به یک دیدگاه سیستمی اشاره دارد که می گوید هریک از اعضای خانواده بر دیگری تأثیر دارد و زمانی می توان به رفع یک مشکل رسید که از نیروی تک تک اعضا استفاده کرده و عوامل تنش زا را برطرف ساخت.
مشاوره خانواده به جای اینکه بگوید فرد در چه اشتباهی است، کار خود را با این سؤال آغاز می کند که کجای سیستم غلط است و چه چیزهایی در سیستم باید اصلاح شود.
مشاوره خانواده در زمینه تربیت مناسب فرزندان اطلاعات فراوانی در اختیار خانواده قرار می دهد. و در صورت بروز مشکل در تربیت کودک و نوجوان، با توجه به اینکه چه چیزهایی در سیستم رفتار منفی را حفظ می کند، راهکارهای مناسبی در قالب سیستم خانواده ارائه می دهد.
مشاوره خانواده برای آن دسته از خانواده هایی که یک عضو از لحاظ روانی اختلالاتی مثل اسکیزوفرنی، افسردگی یا عقب ماندگی ذهنی و ... دارد، آموزش های لازم را ارائه می کند.
مشاوره خانواده روابط موجود بین اعضای خانواده را از جنبه های جسمی، روانی و اجتماعی دقیقاً بررسی کرده و درصورت خدشه دار بودن روابط، به درمان و آموزش خانواده می پردازد تا شکل مناسبی به روابط خود بدهند.
مشاوره خانواده می تواند به همسران، هم در طول زندگی مشترک و هم در مواقع اقدام به طلاق و هم در مواقع پیشگیری از آسیب های پس از طلاق، مسیرهای سازنده و کم آسیب تری در اختیار خانواده قرار دهد.
مشاوره خانواده به سیستمهای خانوادگی که با مشکلات و اختلافات حادتری روبرو هستند مثل اختلاف مربوط به خانواده های همسران و دخالت آنها، کمک فراوانی می کند.
نقش مشاوره خانواده در سازگاری و حل انواع مشکلات خانوادگی، زناشویی، تحصیلی، شغلی و حتی مشکلات شخصیتی در قالب راهبردهای پیشگیری یا درمان مطرح است. این می تواند به فرایند رشد و تکامل خانوادگی کمک کند.

مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره

رابطه در یک ازدواج موفق چگونه است؟

پژوهشگران نشان داده اند که وقتی زوج ها ارتباط سازنده و خوبی باهم دارند، فشارخون آن ها پایین است. و رضایت مندی از ازدواج افزایش پیدا می کند.

در بحث روابط میان زوج ها در یک ازدواج موفق، باید بگویم که رابطه خوب، آسان بدست نمی آید. بلکه به تلاش تان بستگی دارد. آنچه در شکل گیری ازدواجی شاد و ارضاکننده نقش دارد، این نیست که شما دو نفر چقدر باهم سازگار هستید، بلکه این عامل مهم است که چگونه با ناسازگاری های تان برخورد می کنید.

در یک ازدواج موفق، شیوه برخورد شما با تعارض های زناشویی، مستلزم تعهد برای تمرین کردن و به کار بستن مداوم مهارت هایی است که هم اکنون به مواردی اشاره می کنم:
- ارتباط شما در یک ازدواج موفق به گونه ای است که درباره شخصیت همسر خود تعمیم نمی دهید مثل: «تو بی ملاحظه هستی.»، در عوض بر رفتار او تأکید می کنید: «من می خواهم بیشتر به من کمک کنی و سر وقت بیایی.»

- ارتباط شما در یک ازدواج موفق به گونه ای است که از زمان بندی درست استفاده می کنید یعنی درست پس از آنکه همسر شما رفتاری کرد به او پاسخ می دهید. اما اگر فرصت پاسخ فوری را از دست دادید، بهتر است صبر کنید تا فرصت مشابه و مناسب دیگری پیش آید و بازخورد مثبت یا منفی خود را ارائه دهید.

- در یک ازدواج موفق، جملات مطلق مثل «همیشه» یا «هرگز» را به کار نمی برید، در عوض سعی می کنید با نگرش مثبت بگویید: «گاهی تمیز و مرتب هستی، من مایلم بیشتر اوقات چنین باشی.»

- در یک ازدواج موفق، شما سازنده هستید. وقتی به همسر خود می گویید که از چه چیزهایی خوشتان نمی آید، با او درباره چیزهایی هم که دوست دارید، سخن می گویید.

مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره

۱۳۸۹ بهمن ۱۲, سه‌شنبه

اسطوره های جنسی زنان




1.چنانچه همسر یک زن به منظور فعالیت جنسی به وی نزدیک شود باید همیشه در آن شرکت کند.

2.یک زن نباید در فعالیت جنسی پیش قدم باشد.

3.اگر زن به ارگاسم نرسد اهمیتی ندارد، چرا که در تولید مثل اصولاً به آن نیازی نیست.

4.یک زن به عنوان پذیرنده ای فعال باید همیشه قادر به آمیزش باشد.

5.یک زن نباید از همسرش انتظار داشته باشد که صبر کند تا قبل از نزدیکی او به حد کافی برانگیخته شود.

6.زنان آبرومند نباید به میزان زیادی لذت و برانگیختگی جنسی را نشان دهند.

7.زنان آبرومند نیازهای جنسی و رجحان های خود را به همسرشان فاش نمی کنند.

8.زنان آبرومند نباید استمناء کنند.

9.زنان آبرومند نباید ضمن فعالیت جنسی با همسر خود از تخیلات استفاده کنند.

10.زنان آبرومند هرگز نباید تخیلات جنسی داشته باشند.
منبع: مراجعه به پست قبلی من

موفق و پیروز باشد! آدم و هوا

هدی صادقی :) کارشناس ارشد و مشاور خانواده
کد مشاوره 2380
شمارۀ تماس 9092301919

۱۳۸۹ بهمن ۱۱, دوشنبه

انواع مشاوره ازدواج


وقتی دختر و پسری تصمیم به ازدواج می گیرند، در حقیقت خود را درگیر ارتباطات تنگاتنگ خانوادگی و اجتماعی می کنند چون تا قبل از ازدواج به صورت منفرد زندگی کرده و آگاهی کمی از مسایل و ارتباطات دونفره دارند.

فرایند مشاوره ازدواج، اصطلاحی کلی است که زمینه های مختلف را شامل می شود: مشاوره ازدواج با به کار گیری دانش پزشکی و ژنتیک، روان شناسی، جامعه شناسی، مسایل جنسی و خانوادگی سعی در شناخت دو طرف داشته و به تخمین میزان سازگاری آنها در آینده می پردازد.

همراهان خوبم! با دقت در روند ازدواج، متوجه می شوید که هریک از مراحل ازدواج به مشاوره مخصوص آن مرحله نیاز دارد:

1- مشاوره قبل از ازدواج:
مشاوره ازدواج در این مرحلۀ مهم و حساس، کمک برای انتخاب زوج مناسب است. این مرحله جنبه پیشگیری داشته و در صورت تصمیم گیری مناسب، منجر به تأمین بهداشت روانی خانواده می شود.

2- مشاوره درحین ازدواج:
مشاوره ازدواج در این مرحله با هدف شناخت همسران از یکدیگر و اطلاعات درباره روان شناسی زن و مرد، چگونگی رفتار آنها با یکدیگر هنگام بروز اختلاف نظرها و ... صورت می گیرد.

3- مشاوره بعد از ازدواج:

مشاوره ازدواج در مرحله شروع زندگی مشترک، به عمیق شدن روابط زوج ها می پردازد. مشاوره ازدواج در این مرحله، به مشکلات زناشویی رسیدگی می کند. مشاوره ازدواج در این مرحله، به مسائل کمرنگ شدن روابط عاشقانه زوج ها نیز می پردازد. همچنین اگر زن و مرد قادر به حل پاره ای از تعارضات و اختلافات نباشند، مشاوره ازدواج برای آنان جهت جلوگیری از فروپاشی زندگی مشترک مفید خواهد بود.

مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره

۱۳۸۹ بهمن ۱۰, یکشنبه

مشاوره ازدواج؛ سنگ بنای زندگی

در زندگی نقاط تعیین کننده ای وجود دارد که سرنوشت ساز است و یکی از مهمترین آن، ازدواج می باشد:
دختری همزمان با چند خواستگار مواجه است که شرایط مشابه دارند.
پسری از بین دختران زیادی می خواهد به انتخاب بپردازد.
در مشاوره ازدواج یک فرد بی غرض به عنوان مشاور و متخصص، به شما راهکارهای مناسبی ارائه می دهد تا با اطمینان خاطر تصمیم بگیرید.

تجربه نشان داده، آن دسته از آشنایی های قبل از ازدواج که تنها به گفت و گوهای کوتاه دختر و پسر در چند جلسه اکتفا می شود، به موفقیت قابل توجهی دست نیافته اند.

خیلی از افراد تصور می کنند که تنها در صورت وجود نقص یا مشکل باید به مشاور مراجعه کنند. درصورتی که مشاوره برای پیشگیری ضروری است.

مشاوره ازدواج افراد را با اغلب مشکلات بعد از ازدواج آشنا می کند.

در فرایند مشاوره ازدواج، کارشناسان، مسائل گوناگون زندگی را برای شما باز می کنند و در مورد ویژگی و تفاوت های زن و مرد و اینکه تا چه اندازه این تفاوت ها در زندگی می تواند مشکل ساز باشد و تا چه اندازه می تواند هماهنگی ایجاد کند صحبت می کنند و شما را به شناخت نسبتاً کامل و درستی از یکدیگر می رسانند تا بتوانید توقعات خود را از هم تنظیم کنید، چرا که توقعات تنظیم نشده است که باعث اختلاف در زندگی می شود.

مشاوره ازدواج به دختران و پسرانی که در آستانه ازدواج، مشکلاتی را مطرح می کنند یاری می دهد و اگر این کمک به موقع صورت نگیرد، چه بسا مشکلات حاد و مزمن شده و در پاره ای موارد به اختلال شخصیت و ناراحتی های روانی یا گرفتاری های دیگری منجر می گردد.

در مشاوره ازدواج با استفاده از یافته های علمی، کلیه عوامل مؤثر در ازدواج مورد توجه بوده و هیچ موردی نادیده گرفته نمی شود.

بهترین روش مشاوره ازدواج این است که دختر و پسر به اتفاق هم برای کسب آگاهی و آموزش به مراکز مشاوره مراجعه کنند.

(ازدواج مهمترین معامله ای است که یک فرد در زندگی خود انجام می دهد و در جامعه ای مثل جامعه ما که گسستن این معامله درحد یک تابو است، مشاوره ازدواج قبل از انجام این معامله ضروری می باشد.)

مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره

۱۳۸۹ بهمن ۷, پنجشنبه

هفت ویژگی ازدواج مختل

با سلام خدمت همه دوستان

پژوهش های انجام شده درباره ازدواج تا به امروز هفت الگوی مستمر را در ازدواج های مختل شده، کشف کرده اند که هم اکنون توجه تان را به آنها جلب می کنم:

1- در ازدواج مختل، ارتباط عاطفی منفی میان زوج ها به چشم می خورد.

2- در ازدواج مختل، نسبت کمتر مثبت گرایی به منفی گرایی در زوج ها مشاهده می شود که این می تواند به رویگردانی زوج ها از یکدیگر منجر شود به عنوان مثال در تعامل های روزمره و عادی، یکی از زوج ها می خواهد مطلبی بگوید درحالی که دیگری عجله دارد، نمونه ای از پاسخ رویگردانی این است که «من حالا وقت شنیدن این موضوع را ندارم.» در حالی که می توانست بگوید: «اگرچه عجله دارم ولی موضوع را برایم تعریف کنید.» این یک پاسخ روی آوری است.
در ازدواج مختل، میزان بیشتر پاسخ رویگردانی، به علت وجود لحظه هایی است که «هیجان و علاقه یک طرفه» نامیده می شود. در این لحظات، به هیجان و علاقۀ یکی از زوجین، توسط دیگری پاسخ داده نمی شود. و نیز لحظاتی از «بی قراری یک طرفه» وجود دارد که در آن به خشم و برانگیختگی یکی از زوجین توسط دیگری توجه نمی شود.

3- در ازدواج مختل، انتقاد کردن، دفاعی عمل کردن، توهین و تحقیر و روابط را به بن بست کشاندن در زوج ها مشاهده می شود.

4- در ازدواج مختل، الگوهای رفتاری نیازمند در زنان و کناره گیری بیشتر در مردان مشاهده می شود. اگرچه این الگو تاحدی در ازدواج های موفق نیز وجود دارد.

5- در ازدواج مختل، ارائه اسنادها و روایت های منفی پایدار راجع به شریک زندگی، در زوج ها مشاهده می شود.

6- در ازدواج مختل، برانگیختگی فیزیولوژیک بیشتر، در زوج ها مشاهده می شود.

7- در ازدواج مختل، جریان عاطفی مثبت میان زوج ها کمتر دیده می شود.
به یادتان می آورم که تحسین و تمجید، پادزهری برای توهین و تحقیر است. تسکین دادن و آرامش بخشیدن فیزیولوژیک به دیگری با کمک انواع عواطف مثبت مانند ابراز علاقه، تایید کردن، اعتبار بخشیدن، همدلی و شوخی، طی تعامل های روزمرۀ توأم با استرس، در ایجاد جریان عاطفی مثبت نقش دارد.
سیستم تحسین و تمجید هم بر شناخت و هم بر رفتار تأثیر می گذارد.
در آموزش های قبل از ازدواج، شناخت از جریان احساسات مثبت و منفی می تواند موفقیت زوج ها را رقم بزند.

مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره