مردی در خواب رؤیای فرشتهای را دید و آن فرشته به او گفت که باران میآید، سیل میآید و همه جا را فرا میگیرد، ولی تو نمیمیری. روز بعد باران شدیدی در گرفت و سیل عظیمی آمد و دستور دادند همه آن دهکده را تخلیه کنند. همه تخلیه کردند، حتی بازوی آن مرد را گرفتند و گفتند باید از این جا بروی. و آن مرد گفت نه، من خواب دیدم فرشتهای آمد و گفت باران میآید و سیل عظیمی میآید ولی تو نمیمیری. من به نشانهها اعتقاد دارم و بنابراین این جا میمانم. و روز بعد باران شدیدتر شد و سد استحکامش را از دست داد و خطر بزرگی برای این روستای کوچک به وجود آمد. آب تا طبقه اول بالا آمده بود. حتی با قایق به سراغ مرد رفتند و گفتند این سد به زودی میشکند و تو غرق میشوی، بیا برویم. و مرد گفت شما دارید ایمان مرا امتحان میکنید؟ من که به شما گفتم، فرشتهای را در خواب دیدم و به من گفت که سیل میآید، اما من نخواهم مرد. من اینجا میمانم تا ایمان خودم را ثابت کنم. تمام تلویزیونها و شبکههای خبری در آن جا جمع شده بودند. آب به سقف رسیده بود و مرد تنها آن جا مانده بود و همه میخواستند از مردی تصویر برداری کنند که به ایمان خودش پایبند بود. اما پلیس راضی نبود و حتی یک هلیکوپتر فرستاد و برای سومین بار سعی کردند او را نجات بدهند. اما آن مرد گفت: نه، فرشتهها راست میگویند، حق با فرشتههاست، شما اشتباه میکنید و من میمانم. نیم ساعت بعد، سد شکست و سیل وارد شهر شد و آن مرد را کشت. مرد به بهشت رفت ، چون مرد بسیارخوبی بود. دربانِ بهشت گفت: شما میتوانید وارد بشوید. مرد گفت: نه، نه، نه، من هیچ وقت وارد این جا نمیشوم. به خاطر این که مالک این محل یک دروغگوست. دربانِ گفت: او هیچ وقت دروغ نگفته، با این حال باز از او می پرسم. بعد از نیم ساعت برگشت و گفت: من با خدا صحبت کردم. او برای شما یک فرشته فرستاده بود تا نشانهای به تو بدهد که از آن سیل نجات مییابی. ولی خوب، در کنارش، سه گروه نجات هم برایت فرستاد، تو قبول نکردی.
پیام داستان: ببينيد در زندگیتان چه چيزهايي فراهم است، از فرصتهایتان استفاده کنید.
هدی صادقی :) کارشناس ارشد روان شناسی
کد مشاوره 2380
شمارۀ تماس 9092301919
پیام داستان: ببينيد در زندگیتان چه چيزهايي فراهم است، از فرصتهایتان استفاده کنید.
هدی صادقی :) کارشناس ارشد روان شناسی
کد مشاوره 2380
شمارۀ تماس 9092301919
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر