۱۳۸۹ دی ۳۰, پنجشنبه

دعوای زن و شوهر !!!


مدت زیادی از زمان ازدواجشان می گذشت و طبق معمول زندگی فراز و نشیب های خاص خودش را داشت .

یک روز زن که از ساعت های زیاد کار شوهر عصبانی بود و همه چیز را از هم پاشیده می دید ، زبان به شکایت گشود و باعث نا امیدی شوهرش شد .

مرد پس از یک هفته سکوت همسرش ، با کاغذ و قلمی در دست به طرف او رفت و پیشنهاد کرد هر آنچه باعث آزارشان می شود را بنویسند و در مورد آن ها بحث و تبادل نظر کنند .

زن که گله های بسیاری داشت بدون این که سر خود را بلند کند ، شروع کرد به نوشتن .

مرد پس از نگاهی عمیق و طولانی به همسر ، نوشتن را آغار کرد .

یک ربع بعد با نگاهی به یکدیگر کاغذها را رد و بدل کردند .

مرد به زن عصبانی و کاغذ لبریز از شکایت خیره ماند ...

اما زن با دیدن کاغذ شوهر ، خجالت زده شد و به سرعت کاغذ خود را پاره کرد .

شوهرش در هر دو صفحه این جمله را تکرار کرده بود :

دوستت دارم عزیزم

فرناز زرساز

تماس : 2301919 - 909 کد مشاور : 2270

شاد و موفق باشید .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر