
بسیاری از دختران و زنان سوءاستفاده را تنها در مفهوم آزار جسمی و جنسی خلاصه کرده و سوءاستفاده عاطفی را نادیده می گیرند.
سوءاستفاده عاطفی هر رفتاری است که به قصد ایجاد کنترل طرف مقابل انجام می گیرد و همانند شستشوی مغزی به طور منظم، اعتماد به نفس و خودپنداره فرد را تخریب می سازد.
سوءاستفاده عاطفی چه بوسیله زخم زبان و تحقیر مداوم انجام گیرد و چه تحت عنوان «راهنمایی»، «آموزش» و «پند»، نتیجه اش همیشه یکسان است. سوءاستفاده عاطفی به ارزش شخصی فرد مقابل آسیب رسانده و زخمهایی ایجاد می کند که عمیق تر و مزمن تر از جراحت های بدنی است.
چگونه شستشوی مغزی اتفاق می افتد؟
فردی که قصد شستشوی مغزی دارد، طرف مقابل را در یک حالت ناآگاهی نگه می دارد. او دارایی دیگری را کنترل می کند، برای او برنامه ریزی می کند، پشت سر او بدگویی می کند و فرد را کم کم در یک قرنطینه نگاه می دارد و او را از ارتباطات صمیمانه قدیمی اش دور می کند.
فردی که قصد شستشوی مغزی را دارد، تلاش می کند دیگری را مجبور سازد مطابق میل او فکر کند و صحبت نماید، به عبارتی هرچه او می گوید، همان می شود.
سه الگوی عام رفتار سوءاستفاده گرانه عبارتنداز:
1- پرخاشگری: بدزبانی، متهم سازی، تهدید و سرزنش، دستور دادن، شکل های مستقیم سوءاستفاده پرخاشگرانه می باشند. شکل غیرمستقیم سوءاستفاده پرخاشگرانه می تواند با رفتار «یاری کردن» خلط شود. انتقاد، نصیحت، موشکافی و پرسش از دیگران در برخی موارد تلاشی در جهت کنترل یا خوارسازی است نه کمک. سوءاستفاده کننده وقتی می گوید «من این را بهتر از همه می دانم» در روابط هم سطح، نابرابری ایجاد می کند.
2- انکار: سوء استفاده کننده واقعیت را نمی پذیرد. برای مثال اگر سوءاستفاده شونده به او بگوید که رفتارت توهین آمیز بود، سوءاستفاده کننده مصرانه می گوید «من نمی دانم تو درباره چه صحبت می کنی». امتناع از برقراری رابطه و قهر کردن، شیوه دیگر انکار است که «اصلاح از طریق سکوت» خوانده می شود.
3- ناچیز شماری: در این شیوه سوءاستفاده کننده، حادثه را انکار نمی کند ولی تجربه عاطفی سوءاستفاده شونده را در قبال آن حادثه زیر سؤال می برد. عباراتی چون «تو بیش ازحد حساس هستی» یا «تو از کاه کوه می سازی» بیانگر این نکته است که عواطف و دریافت های سوءاستفاده شونده معیوبند.
افراد سوءاستفاده شده، اغلب گرفتار احساساتی چون ناتوانی، آزار، ترس و خشم هستند. نکته طنزآمیز این است که سوءاستفاده کننده ها هم گرفتار همین احساسات هستند و به سوی اشخاصی که خودشان را ناتوان دانسته و برای دیدگاههای خود ارزش قائل نمی شوند، جذب می گردند تا احساس امنیت و کنترل بیشتری کنند.
سوءاستفاده کننده ها معمولاً با دو شخصیت متفاوت توصیف می شوند. گاه فردی دوست داشتنی و مهربان، گاه فردی ظالم و خطرناک. بنابراین با چنین شخصیتی، توانایی عجیبی در اغفال و متقاعد ساختن دیگران دارند.
دختران عزیز! در روابط عاطفی دوسویه، هشیار باشید که حقوق پایه ای خود را مدنظر قرار دهید.
مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره
سوءاستفاده عاطفی چه بوسیله زخم زبان و تحقیر مداوم انجام گیرد و چه تحت عنوان «راهنمایی»، «آموزش» و «پند»، نتیجه اش همیشه یکسان است. سوءاستفاده عاطفی به ارزش شخصی فرد مقابل آسیب رسانده و زخمهایی ایجاد می کند که عمیق تر و مزمن تر از جراحت های بدنی است.
چگونه شستشوی مغزی اتفاق می افتد؟
فردی که قصد شستشوی مغزی دارد، طرف مقابل را در یک حالت ناآگاهی نگه می دارد. او دارایی دیگری را کنترل می کند، برای او برنامه ریزی می کند، پشت سر او بدگویی می کند و فرد را کم کم در یک قرنطینه نگاه می دارد و او را از ارتباطات صمیمانه قدیمی اش دور می کند.
فردی که قصد شستشوی مغزی را دارد، تلاش می کند دیگری را مجبور سازد مطابق میل او فکر کند و صحبت نماید، به عبارتی هرچه او می گوید، همان می شود.
سه الگوی عام رفتار سوءاستفاده گرانه عبارتنداز:
1- پرخاشگری: بدزبانی، متهم سازی، تهدید و سرزنش، دستور دادن، شکل های مستقیم سوءاستفاده پرخاشگرانه می باشند. شکل غیرمستقیم سوءاستفاده پرخاشگرانه می تواند با رفتار «یاری کردن» خلط شود. انتقاد، نصیحت، موشکافی و پرسش از دیگران در برخی موارد تلاشی در جهت کنترل یا خوارسازی است نه کمک. سوءاستفاده کننده وقتی می گوید «من این را بهتر از همه می دانم» در روابط هم سطح، نابرابری ایجاد می کند.
2- انکار: سوء استفاده کننده واقعیت را نمی پذیرد. برای مثال اگر سوءاستفاده شونده به او بگوید که رفتارت توهین آمیز بود، سوءاستفاده کننده مصرانه می گوید «من نمی دانم تو درباره چه صحبت می کنی». امتناع از برقراری رابطه و قهر کردن، شیوه دیگر انکار است که «اصلاح از طریق سکوت» خوانده می شود.
3- ناچیز شماری: در این شیوه سوءاستفاده کننده، حادثه را انکار نمی کند ولی تجربه عاطفی سوءاستفاده شونده را در قبال آن حادثه زیر سؤال می برد. عباراتی چون «تو بیش ازحد حساس هستی» یا «تو از کاه کوه می سازی» بیانگر این نکته است که عواطف و دریافت های سوءاستفاده شونده معیوبند.
افراد سوءاستفاده شده، اغلب گرفتار احساساتی چون ناتوانی، آزار، ترس و خشم هستند. نکته طنزآمیز این است که سوءاستفاده کننده ها هم گرفتار همین احساسات هستند و به سوی اشخاصی که خودشان را ناتوان دانسته و برای دیدگاههای خود ارزش قائل نمی شوند، جذب می گردند تا احساس امنیت و کنترل بیشتری کنند.
سوءاستفاده کننده ها معمولاً با دو شخصیت متفاوت توصیف می شوند. گاه فردی دوست داشتنی و مهربان، گاه فردی ظالم و خطرناک. بنابراین با چنین شخصیتی، توانایی عجیبی در اغفال و متقاعد ساختن دیگران دارند.
دختران عزیز! در روابط عاطفی دوسویه، هشیار باشید که حقوق پایه ای خود را مدنظر قرار دهید.
مریم جهانبخش
کارشناس ارشد مشاوره
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر