استرس شغلي يكي از مشكلات بسيار مهم و روزافزون محيط كار در جامعه امروز است و از نظر اقتصادي يكي از علل بازدارنده در بازار كار به شمار ميرود .
مشكلاتي كه اين مسئله براي فرد به وجود مي آورد شامل پيامدهاي رواني ، جسمي و رفتاري نظير غيبت از كار ، رها كردن شغل ، كاهش بهره وري ، افزايش ابتلا به بيماري هاي قلبي عروقي ، رفتارهاي ستيزه جويانه در برابر همكاران و اعضاي خانواده ميباشد.
برآورد دقيق ضرر و زيانهايي كه استرس شغلي به كار و كارفرما وارد ميكند دشوار ميباشد اما بديهي است كه اين موضوع بر روابط افراد با ديگران به ويژه با همكاران خود، و همچنين روابط خانوادگي و كيفيت زندگي آنها تاثيرات زيادي دارد.
مكانيسم هاي بروز استرس شغلي
ابهام در نقش
زماني كه اطلاعات كافي در مورد نقش فرد در محيط كارش در اختيار او قرار نگيرد و در نتيجه فرد نداند كه چه انتظاري از او براي انجام شغلش دارند ، مي تواند سبب بروز استرس شود.
تعارض در نقش
زماني كه فرد از دو سو در معرض انتظارات ، خواستها و فشارهاي متضاد قرار ميگيرد و نيز هنگامي كه از فرد شاغل خواسته ميشود فعاليتهاي گوناگوني را انجام دهد كه باهم ناسازگارند ، بروز ميكند.
افراط در نقش
سبكي كار : وقتي فرد مدت زمان زيادي براي انجام كار در اختيار داشته ولي كار اندكي داشته باشد و از طرفي انگيزه فكري براي انجام كارهاي تكراري نداشته باشد اين حالت ايجاد ميشود.
سنگيني كار: به دو صورت در افراد ايجاد استرس ميكند :
- هنگامي كه فرد براي انجام تمام وظايف محوله زمان كافي نداشته باشد.
- هنگامي كه فرد از مهارتهاي لازم براي ايفاي نقشش برخوردار نباشد.
تعارض و تضاد بين افراد
به معناي اختلاف كلي ، جزئي يا واقعي بين نقشها و هدف ها و علايق يك يا چند فرد يا گروه است . روابط ضعيف بين همكاران باعث بي اعتمادي ، ضعف حمايتي و بي علاقگي نسبت به گوش دادن به حرف ديگران و در نهايت بي توجهي به حل مسائلي كه براي سازمان و اداره پيش مي آيد ، ميگردد.
ارتباطات غير موثر
ارتباط به عنوان خوني است كه در رگهاي يك سازمان جريان دارد و نبود آن باعث بروز اختلال در كاركرد سازمان خواهد شد. بنابراين عدم ارتباط موثر مانند سوء تفاهمات ، احساسات جريحه دار شده و پيامدهايي كه به خوبي درك نميشود ريشه بسياري از مشكلات است.
- آگاهي افراد از عواملي كه به واكنش در برابر آنها و ايجاد تنش مي انجامد ، ميتواند آنها را از رويارو شدن با تنش مصون بدارد.
- يادداشت عوامل تنش زاي روزانه و مطالعه آنها فرد را قادر ميسازد كه تنش ها را شناسايي كرده و از آنها اجتناب نمايد
- كسب مهارتهايي كه شخص بتواند در زندگي عقيده ، احساس و انتظارات خود را بطور مستقيم نشان دهد(بيان خود)
- وقتي اشخاص بدانند در اجتماع چگونه رفتار كنند ، چگونه با موقعيت سازگار شوند و چگونه بحث ها را اداره كنند ، يا چطور حرف بزنند كه شنونده را تحت تاثير قرار دهند كمتر دچار تنش ميشوند(مهارتهاي ارتباطي)
- بسياري از افراد فكر ميكنند ديگران و رويدادهاي بيروني باعث احساس يا وضعيتي شده اند كه براي آنان ناخوشايند است ، لذا بازسازي شناختي به افراد كمك ميكند تا فرد با تغيير دادن باورها و شناختهاي خود بتواند با تنش مقابله كند(شناخت درماني)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر