۱۳۹۰ اردیبهشت ۹, جمعه

خدایا شکر


روزی مردی خواب عجیبی دید ! دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آنها نگاه می کند . هنگام ورود ، دستۀ بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند را باز می کنند و داخل جعبه می گذارند .

مرد از فرشته پرسید : شما چه کار می کنید ؟ فرشته در حالیکه داشت نامه ای را باز می کرد ، گفت : اینجا بخش دریافت است و ما دعاها و درخواست های مردم از خداوند را ، تحویل می گیریم .

مرد کمی جلوتر رفت ، باز تعدادی از فرشتگان را دید که کاغذهایی را داخل پاکت می گذارند و آنها را توسط پیک هایی به زمین می فرستند .

مرد پرسید : شماها چه کار می کنید ؟ یکی از فرشتگان با عجله گفت : اینجا بخش ارسال است ، ما الطاف و رحمت های خداوند را برای بندگان به زمین می فرستیم .

مرد کمی جلوتر رفت و یک فرشته را دید که بیکار نشسته است .
مرد با تعجب پرسید : شما چرا بیکارید ؟
فرشته جواب داد : اینجا بخش تصدیق جواب است . مردمی که دعاهایشان مستجاب شده ، باید جواب بفرستند ولی فقط عدۀ کمی جواب می دهند .
مرد از فرشته پرسید : مردم چگونه می توانند جواب بفرستند ؟
فرشته پاسخ داد : بسیار ساده ، فقط کافیست بگویند :

(( خدایا شکر ))

عشق و سپاسگزاری می تواند اعجاز کند و دریاها را از هم بشکافاند و کوهها را حرکت دهد و بیماری ها را شفا دهد .

دکتر جان دمارتینی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر