۱۳۸۹ مرداد ۱, جمعه

کودک آزاری جنسی

پرسش : سلام خانم ، من 35 ساله هستم و 5 سال قبل به علت مشکلاتی که با شوهرم داشتم از او جدا شدم و 2 سال بعد مجددا ازدواج کردم . یک دختر 11 ساله دارم که با ما زندگی می کند . پدر دخترم هم ازدواج کرده و هر چند یک ماه او را می بیند . رابطۀ همسر دومم با دخترم چندان جالب نیست . او اصولا آدم خشکی است و نمی تواند محبتش را نشان دهد . تقریبا کاری به کار ما ندارد ؛ ولی همیشه از او حساب می بریم و سعی می کنیم که او را عصبانی نکنیم . دخترم مدتی است که اخلاقش عوض شده ، افت تحصیلی پیدا کرده و مرتب گریه می کند ، آه می کشد و گاهی می گوید خدا مرا نمی بخشد . این اواخر حس می کنم که علائم بلوغ در او دارد ظاهر می شود ؛ این مساله روی اخلاقش هم اثر گذاشته است .
وقتی که 4-3 ساله بود یک بار او را با بچه های هم سنش دیدم که دکتر بازی (بازی های جنسی ) می کردند . همان موقع مچش را گرفتم . خیلی دعوایش کردم و یادم می آید که او را جلوی همبازی هایش کتک زدم تا یادش باشد که دیگر از این کارها نکند . تا مدتی به او می گفتم که خدا او را نمی بخشد و اگر این کار را تکرار کند در آتش جهنم خواهد سوخت . او دیگر راجع به این مسائل با من حرفی نزد و هیچ سؤالی نپرسید .
به طور اتفاقی ، چند روز پیش که او را به گردش برده بودم و در رابطۀ خوبی با هم بودیم ، ناگهان سر صحبت را باز کرد و تعریف کرد که چه طور چند ماه قبل که در پارکینگ منزل مشغول دو چرخه سواری بوده ، سرایدار ما که سالهاست با همسر و فرزندانش در این خانه زندگی می کند ، از خلوتی خانه استفاده کرده و او را به بهانه ای به اطاق خودشان برده است . ابتدا با رفتاری پدرانه او را جلب کرده و سپس نوازش ها و رفتار غیر معمولی از خود نشان داده و حتی تصاویر ناجوری به او نشان داده است . دخترم احتمالا در حین لذت بردن ، شوکه شده و با ناباوری او را ترک کرده است . این اتفاق روی او اثر خیلی بدی گذاشته و احساس گناه شدیدی در او ایجاد کرده است . از ترس این که او را دعوا کنم و یا این که خودش را مقصر بدانم به من نگفته است . من از این موضوع خیلی ناراحت شدم ، چون مشابه آن در کودکی برای خودم هم پیش آمده بود . من که ترسیده بودم برای پدرم تعریف کردم ولی او مرا دعوا کرد و تقصیر را گردن خودم انداخت و از من هیچ حمایتی نکرد . در این رابطه من لطمۀ زیادی خوردم ، به طوری که نمی توانستم به مرد ها اعتماد کنم . مشکلات با همسر اولم هم بی ارتباط با این موضوع نبود .
حالا من نمی توانم این مساله را با همسرم در میان بگذارم چون می ترسم خون به پا کند . از طرفی دیگر دخترم توقع دارد از او حمایت کنم و مرتب می پرسد که چه اقدامی کرده ام . به نظر شما چگونه می توانم بدون آن که آبروریزی شود این کار را انجام دهم ؟
پاسخ : سلام خانم عزیر . باید خوشحال باشید که دخترتان به شما اطمینان کرده و مسالۀ مهمی که او را مدت هاست می آزرده با شما در میان گذاشته است و از طرفی دیگر خدا را شکر کنید که در این رابطه به او آسیب جسمی نخورده است ، گرچه آسیب روانی ناشی از آن کمتر از آسیب جسمی نیست .
مشکلی که برای فرزند شما به وجود آمده یک کودک آزاری جنسی است که بسیار رواج دارد. این مشکل می تواند برای کودکان دیگر نیز به وجود آید و علت اصلی آن آموزش ندادن آنها برای شناخت و مقابله با چنین مواردی است . از کودکی باید به فرزندانمان خود بیاموزیم که مرز ها را بشناسند و به کسی اجازه ندهند به نقاطی از بدنشان که نقاط خصوصی آنهاست دست بزند یا ببیند و همچنین آنها را وادار کند که بدن آن افراد را لمس کنند و ببینند . اگر به کودکان خود این اطمینان را بدهیم که در چنین مواقعی از آنها حمایت می کنیم ، از تهدید های آنها نمی هراسند و با جرات بیشتری از خود دفاع می کنند . برخورد شما با او در سن 4 -3 سالگی موجب شده که در حال حاضر با برخورد با موردی مشابه ، چنین حس گناه شدیدی در او ایجاد شود و در عین حال جرات باز گویی آن را به دیگران نداشته باشد .
درصورت مشاهدۀ بازی های جنسی کودکان بهتر است که از بروز رفتارهای پرخاشگرانه بپرهیزیم و با یک تذکر ، جو بازی را عوض کنیم و بعد از آن به تنهایی با کودک صحبت کنیم و به او اجازه بدهیم سؤالات خود را بپرسد و پاسخ هایی در حد فهم او داشته باشیم .البته لزومی ندارد که یکباره و به طور مشروح همۀ مطالب را بگوییم . این نوع بازی ها خواه ناخواه برای همۀ کودکان در این سن پیش می آید و علت اصلی آن شناخت جنسی خود و دیگران می باشد که البته نباید به صورت عادت در بیاید .
دختر شما در ضمن آن که در شرف بلوغ قرار دارد و از کنجکاوی خاصی برای این مسائل برخوردار است و سوالات زیادی درذهنش دور می زند ، جرات بیان آنها را به مادرش ندارد . شما با نزدیک شدن به او و پاسخ گویی به موقع به سوالاتش می توانید کمکش کنید . از طرفی دیگر فرزند شما به محبت پدر نیاز دارد که نه از طرف پدر اصلی اش و نه از همسر شما دریافت می کند . در این مورد اگر پدرش را نمی توانید قانع کنید که به او توجه بیشتری داشته باشد ، بهتر است با همسرتان صحبت کنید و در بهبود رابطۀ آنها کوشش کنید . با گردش ها و تفریحات سه نفره و گاه سپردن بعضی از مسئولیت های دخترتان به همسرتان (مثل سرزدن به مدرسه و یا خرید لوازم التحریر و وسایل بازی با یکدیگر ) می توان آنها را بیشتر به هم نزدیک کرد . ضمنا برای این که چنین مساله ای برای سایر کودکان ساکن این ساختمان پیش نیاید باید اقدام جدی در مورد این سرایدار انجام داد و اگر همسرتان نمی تواند رفتاری کنترل شده داشته باشد ، می توا نید با در میان گذاشتن این موضوع به صورت سرپوشیده با همسایه ای که بیشتر با آن نزدیک هستید ، از او کمک بگیرید . شاید موارد مشابهی برای فرزندان دیگر همسایه ها هم پیش آمده ولی آنها هم به خاطر چنین ملاحظاتی برملا نکرده اند .
با ابراز محبت بیشتر به دخترتان و گذاشتن وقت کافی برای او و همچنین با بیان این که به او اطمینان دارید و او همچنان دختر پاک و نجیبی است و او مقصر نمی باشد ، می توانید از آسیب وارد شده به او ، بکاهید .
با آرزوی شادی و سلامتی برای همۀ کودکان دنیا
منصوره اربابی – کد 3160
مشاور کودک ، خانواده و مسائل جنسی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر