۱۳۸۹ تیر ۲, چهارشنبه

چرا ارتباط خوبی با دیگران ندارم؟

سؤال : مردی هستم 40 ساله ، متأهل ، دو دختر 11 و 8 ساله دارم و در یک شرکت خصوصی کار می کنم . اصولا آدم مضطرب و خجالتی هستم . نمی توانم حرفم را بزنم وبه همین دلیل در بسیاری از موقعیت ها حتی در محل کارم گرفتار می شوم . در این مورد کتاب خوانده ام و درچند کلاس روانشناسی هم شرکت کرده ام ؛ ولی نمی توانم خودم را درمان کنم . عصبی هستم و حرفهایم را در دلم جمع می کنم تا این که یک باره منفجر می شوم . قیافه ام همیشه گرفته است. نوع صحبت کردنم طوری است که موجب نارضایتی طرف مقابل می شود .
وقتی 10 ساله بودم مادرم را از دست دادم و خواهرهایم که از من بزرگتر بودند خیلی به من رسیدگی می کردند . رابطه ام با پدروبرادر بزرگترم بد نبود . به تدریج خواهرها و برادرم ازدواج کردند، پدرم فوت کرد و من تنها شدم . آنها به فکر زندگی خودشان بودند ولی من توقع داشتم که من را بیشترمورد حمایت عاطفی و مالی قرار دهند . کم کم حس کردم محبت آنها با منت همراه است وآن را به رخم می کشند . به همین جهت رابطه ام با آنها سرد شد . حالا با بیشترشان قهر هستم وبا هم ارتباط مختصری داریم . همیشه من منتظر هستم که روزی از طرف آنها این رابطه برقرار شود و به من توجه بیشتری کنند .
من با همسرم هم رابطۀ گرمی ندارم . از نظر جنسی مشکل داریم . اوایل ازدواج در این مورد بیشتر به فکر لذت خودم بودم و به خواسته های او توجهی نمی کردم . به تدریج اوهم به این رابطه بی علاقه شد . شب ها که از سر کار می آیم خسته هستم . من همسر و دخترهایم را دوست دارم ؛ ولی نمی توانم با آنها صمیمی بشوم . آنها حتی حاضر نیستند که روزهای تعطیل با من به پارک و گردش بیایند . من فکر می کردم بتوانم از این تکنیک هایی که در این کلاس ها یاد گرفته ام کمک بگیرم ، خود را تغییر بدهم وبرای بهبود زندگی زناشوییم استفاده کنم ؛ ولی متأسفانه نتوانستم . به نظر شما چه راه دیگری برای بهبود این روابط وجود دارد ؟
پاسخ : خیلی خوشحالم که شما متوجه مشکل خود شده و در پی تغییر خود و بهبود روابطتان با دیگران به ویژه همسر و فرزندانتان برآمده اید . شما اولین قدم را در این راه برداشته اید ؛ زیرا مسئولیت خود را در این روابط پذیرفته و قبول کرده اید که رفتار شما در به وجود آمدن فاصله بین شما و خانواده تان بسیار مؤثر بوده است .
نوع رفتار و رابطۀ شما با همسر و فرزندانتان جدا از رابطۀ شما با خواهرها و برادرتان نیست . از دست دادن مادرتان در سن پایین باعث شده که با تکیه به خواهرهایتان ، این کمبود را جبران کنید . معمولا کودکانی که مادر خود را زود از دست می دهند ، در ابتدا بیش از حد مورد توجه و محبت اطرافیان قرار می گیرند . گرچه محبت کردن در چنین موقعیتی ضروری به نظر می رسد ؛ ولی گاه به صورت حمایت افراطی ابراز می شود به طوری که مانع کسب توانایی های لازم برای رفع نیازهای شخصی و استقلال کودک می گردد . در چنین شرایطی کودک به فردی وابسته و متوقع تبدیل می شود که برای تشکیل زندگی مستقل دچار مشکل خواهد شد . به این ترتیب شما نیز در چنین موقعیتی قرار داشته اید . توقع داشتن کمک مالی و حمایت دایمی از طرف خواهرها وبرادرتان بیان گر این طرز فکر است . در عین حال که تشنۀ محبت آنها هستید ، هنوز توقع دارید ایشان در ایجاد این رابطه پیشقدم شوند . اگر در این کلاس ها به روابط دورۀ کودکی خود بیشتر توجه می کردید ، نتیجۀ بهتری می گرفتید و تغییر مورد انتظارتان زودتر ایجاد می شد . حالا هم دیر نشده ؛ زیرا می توانید آن مطالب را بار دیگر و با دیدی متفاوت مرور کنید و با توجه به آموخته های خود روی این روابط بیشتر کار کنید .
شما اشاره کردید که همسر و فرزندانتان حاضر به همراهی شما در گردش روزهای تعطیل نیستند . آیا شما رفتار خود را در این گونه موارد مورد توجه قرار داده اید ؟ با توجه به داشتن رفتارهای انفجاری ، ممکن است آنها را در چنین موقعیت هایی شرمنده کرده باشید و خاطرۀ خوبی از این گردش ها برای آنها باقی نگذاشته باشید ؟ برای ایجاد صمیمیت با همسر و دخترهایتان نیازی نیست که منتظر فرصت فوق العاده ای باشید . همان طور که می توان گوشی تلفن را برداشت و به برادر و خواهری که مدت هاست رابطه ای با آنها نداشته اید زنگ زد و با آنها احوالپرسی کرد وبدون توقعی اظهار محبت نمود . گفتن عبارت « دوستت دارم » حلال بسیاری از مشکلات زندگی ما و ذوب کنندۀ دیوارهای یخی بین ما و دیگران است .
اگر اعتماد به نفس خود را بالا ببرید ، راحت تر می توانید ابراز وجود کنید و به نحو بهتری احساسات خود را بیان کنید . دادن جواب های مناسب و به موقع ولی بدون خشم و بدون نیش و کنایه ، مانع جمع شدن خشم درونی و بروز رفتار های انفجاری می شود . با این کار می توانید روابط خود را با دیگران بهبود بخشید .
در مورد بهبود روابط جنسی شما با همسرتان نیز می توان گفت که چون خانمها برای برقراری رابطۀ جنسی خوب با همسرشان بایستی از رضایت احساسی مناسبی نسبت به او برخوردار باشند ؛ بنا براین با بهبود رفتار شما با ایشان و ایجاد صمیمیت بین شما ، این مشکل نیز حل خواهد شد . به طور کلی علاوه بر مطالعه و شرکت در کلاس مهارت های زندگی که کنترل خشم و استرس و خود آگاهی و برقراری رابطۀ درست و ..... را آموزش می دهند ، کمک گرفتن از یک مشاور روانشناسی ، بهبود روابط شما را تسریع خواهد کرد .
با آرزوی موفقیت
منصوره اربابی
مشاور روانشناسی و خانواده – کد 3160

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر