۱۳۸۹ خرداد ۱۴, جمعه

بلوغ فکری


من 26 سالمه 3 ساله با یک آقایی دوست هستم که هم سن خودمه، ولی دیگه خسته شدم می خواستم کمکم کنید.
خسته شدم رو برام توضیح میدی! یعنی میخوای رابطه تموم بشه؟
نمی دونم، خیلی دلم میخواد باهاش ازدواج کنم ولی خیلی مرددم. شما بگید چی درسته؟
تا حالا راجع به ازدواج با هم صحبت کردید ؟
بارها و بارها من قضیه رو مطرح کردم ولی هر بار قضیه رو شوخی میگیره، خیلی سردرگمم کرده. فکر جدایی تنمو میلرزونه. خیلی دوستش دارم. ولی خیلی هم ازش می ترسم.
چی باعث ترست شده؟
خوب اول آشنایی همه چی خوب بود همش ابراز علاقه ، همش عشق، اما نمی دونم یک دفعه چی شد همه چی کم کم عوض شد همش شد ایراد گرفتنو مسخره کردن و توهین، این اواخر این رفتارش به جمع هم رسیده. خیلی داغون شدم ، حتی حس میکنم اعتماد به نفسمو از دست دادم. حتی به خاطر رفتارهای ایشون بعضی وقتها فکر می کنم شاید واقعا من ایرادی دارم.
واکنشت به این رفتارها چی بوده؟
بارها اعتراض کردم اما بهم می گه تو خیلی بی جنبه ای ، چندبار گفتم خسته شدم و می خوام برم. اما هر وقت پای عمل میرسه مانع قطع شدن رابطه میشه و میگه دوستم داره. خیلی سردرگمم. من نمی تونم به این قضیه منطقی نگاه کنم. شما بگید امکان داره بعد از ازدواج از رفتارهای زشتش دست برداره. من نمی تونم به قضیه منطقی نگاه کنم شما به من بگید چه کاری درسته!!!
ازدواج یک مرحله بسیار مهم زندگی و سنگ بنای تشکیل خانواده است که نه تنها برای زن و شوهر بلکه برای نسل های بعد نیز سرنوشت سازه. پس برای شروع این رابطه نباید صرفا احساسی فکر کرد. زمانی می تونیم توی یک رابطه معتقد به عشق باشیم که این علاقه برمبنای شناخت دو طرف به وجود اومده باشه. زن و شوهر ا ز لحاظ جسمی و فکری ،‌ باید بلوغ کامل و از نظر روانی آمادگی پذیرش مسئولیت ازدواج را داشته باشند. یکی از نشانه های بلوغ فکری درک و احترام متقابله. اگه توی ازدواج حریمها حفظ نشه ، اگه درک متقابل وجود نداشته باشه روابط به چالش کشیده میشه. چطور میشه ستونهای اصلی یک بنارو کج ساخت و بعد انتظار داشت اون بنا راحت فرو نریزه. چطور امکان داره زن و شوهر به هم احترام نذارن ولی انتظار داشته باشن زندگی توام با عشق و آرومی داشته باشن؟!. روابط زن و شوهر باید مبتنی بر توافق و سازش بین زن و مرد باشه تا موجب استحکام زندگی مشترک بشه . به این شکل آنها در غم و شادی و لذت و رنج یکدیگر سهیم می شن و مشکلات زندگی را به یاری همدیگر حل می کنن.
صادقی کد 2380

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر