استرس در همه ما ايجاد می شود زيرا گهگاه در وضعيتهای استرسزا قرار می گيريم. اندکی استرس، توجه ما را به كاری كه قرار است انجام دهيم، متمركز ميكند و فوايدي دارد. اما استرس زياد براي سلامت روح و جسم مضرّ است. مردم، آثار زیان آور استرس زاها را با راهبردهای «مقابله» یا "كنار آمدن" كاهش می دهند. منظور از مقابله، کوشش ها یا فعالیت هایی است که فرد انجام می دهد تا منابع استرس را حذف کند،کاهش دهد یا با آن کنار بیاید. روشهایی که افراد برای کنار آمدن با استرس انتخاب می کنند، متفاوت است. بعضی مردم با مشکل خود به طور مستقیم و معقولانه مواجه می شوند و بعضی چنین نمی کنند.
ما به وسیله تعامل های شناختی و رفتاری با محیط ، با استرس کنار می آییم. فرض کنید که شما اضافه وزن دارید و سیگار هم می کشید و پزشک از شما خواسته است به دلیل آنکه در معرض خطر بیماری های قلبی و در نتیجه، ناتوانی و مرگ قرار دارید، سیگار را ترک کنید و از وزن خود بکاهید. این موقعیت بسیار استرس زاست، اما شما تصور می کنید نمی توانید رفتار خود را تغییر دهید. بعضی افراد با کسب اطلاعات برای ارتقای اراده، با این مسئله کنار می آیند. بعضی دیگر به پزشک دیگرکه چندان سختگیر نباشد مراجعه می کنند و شماری می گویند که خواست خدا هر چه باشد، همان خواهد شد و به سیگارکشیدن خود ادامه می دهند. بعضی دیگر نیز با پناه بردن به مشروبات الکلی سعی می کنند مشکل را از یاد ببرند. لذا افراد برای مدیریت بر ناهماهنگی های ارزیابی شده میان مُقتضیات موقعیت و منابع موجود، از روشهای گوناگونی استفاده می کنند.
فرایند کنار آمدن، تنها شامل یک مورد نیست. به دلیل آنکه کنار آمدن شامل تعامل دایمی با محیط است. بنابراین کسانی که برای کنار آمدن با تهدید یک بیماری جدّی، تلاش می کنند شیوه زندگی خود را تغییر دهند، ممکن است از حمایت و ارتباط بهتری با پزشک و اعضای خانواده خود برخودار شوند. اما افرادی که مشکل خود را نادیده می گیرند، بیشتر احتمال دارد که وضعیت سلامت و رابطه شان با دیگران بدتر شود. این تلاش ها در هر جهت که باشد، تحت تأثیر تعامل های پیش از آن قرار دارد و بر تعامل های پس از آن نیز اثر می گذارد.
دو دسته مقابله وجود دارد: هیجان مدار و مسئله مدار
مقابله های هیجان مدار: Emotion Focused
هدف مقابله های هیجان مدار، کاهش هیجان واحساسات همراه استرس است. مانند:
تخلیه و برون ریزی احساسات، دلداری دادن به خود ، درد و دل کردن با دیگران، دعا و نیایش ، نذر کردن، آرام سازی عضلانی، مراقبه، دعا و نيايش و مقابلههاي مذهبي، معني جديد و مثبت دادن به استرس،ابراز محدود عواطف، پرت كردن حواس، گفتگوي درونی (مثلا: «آسمان که به زمین نیامده! اگر شغلم را از دست دادم، کار دیگری می توانم پیدا کنم»یا «حالا که نامزدم ترکم کرده است، می فهمم که چندان هم به او نیاز ندارم»)، پرداختن به فعاليتهاي ذهني، پرداختن به فعاليتهاي جسمی و اِنکار حقایق ناخوشایند، روشهای دیگری است که بعضی افراد از آنها استفاده می کنند.
پناه بردن به مواد مخدر، انجام رفتارهاي تكانشي و بدون فكر و تأمل و كنارگذاشتن فعاليتها و دست از تلاش برداشتن (نااميدي) نمونه هایی ناسالم از این نوع مقابله اند.
زمانی که افراد احساس می کنند برای تغییر موقعیتِ اِسترِسزا کاری از دستشان بر نمی آید، بیشتر، از رویکردهای هیجان محور استفاده می کنند. یک نمونه بارز از این دست، زمانی است که عزیزی را از دست می دهیم. در چنین موقعیتی، افراد، اغلب در صدد کسب حمایت عاطفی دیگران بر می آیند و خود را با پرداختن به عزاداری و انجام کارهای منزل یا اداره مشغول می کنند. نمونه دیگر موقعیت هایی است که افراد باور دارند منابعشان برای پاسخ دادن به مقتضیات موقعیت استرس زا کافی نیست. دانش آموزی که سعی می کند به خاطر پدر و مادرش همیشه نمره 20 بگیرد، ولی نمی تواند، ممکن است پس از بازنگری به این نتیجه برسد که «به محبت آنان نیازی ندارم».
مقابله های مسئله مدار: problem focused
کنار آمدن به صورت مشکل محور، با هدف کاهش مُقتضیات و اِلزام های موقعیت استرس زا و افزایش منابع برای رویارویی با آن صورت می گیرد. زندگی روزمره پُر است از نمونه های کنار آمدن مسئله مدار مانند کناره گیری از یک شغل پُر استرس، برنامه ریزی برای مطالعه بیشتر، آموختن مهارت های جدید و پی گیری درمان های پزشکی و روانشناختی. در این نوع مقابله، فرد سعی می کند با انجام فعالیت ها و برنامه هایی، استرس را حذف کند، کاهش دهد یا آن را تحمّل کند. نمونه های دیگر آن شامل موارد زیر است: استفاده ازمهارت حل مسئله، فكركردن درمورد استرس، كنار گذاشتن فعاليتهاي غير ضروري و تمركز بر استرس و مشكل موجود جهت به حداكثر رساندن تمركز فكري، صبر و بُردباري كردن به جاي استفاده از راه حل هاي عجولانه و تكانشي، راهنمايي از ديگران.
دزدی، دروغگویی، بی بند و باری وکلاهبرداری، نمونه های ناسالمی از این مقابله اند. مردم، زمانی از رویکردهای مسئله محور استفاده می کنند که قبول داشته باشند منابع یا مقتضیات، قابل تغییرند.
مقابله هیجان مدار و مسئله مدار می توانند توأم با هم نیز به کار برده شوند.
مهارتها و راهکارها
برخی فرایندهی مقابله ای، راهکارهایی را شامل می شود که فِروید، آنها را مکانیسم های دفاعی خوانده است. این سازوکارها به نوعی تحریف حقایق یا خاطره ها را در بر می گیرد. برای مثال، زمانی که رویارو شدن با مسئله ای، بیش از اندازه دردناک باشد، فرد ممکن است وجود آن را اِنکار کند. فرافکنی نمونه دیگری از این دفاعها است.
سازماندهی: مردم، بیشتر اوقات برای آنکه دیر کرده اند و یا وقت کافی برای انجام دادن کارهایشان را ندارند، دچار استرس می شوند. آنان باید زندگی خود را سازمان ببخشند تا همه چیز به گونه ای مؤثر انجام پذیرد. مثلا می توان تقویمی برای قرار ملاقاتها اختصاص داد یا پرونده ها را بر اساس حروف الفبا مرتب کرد.سازماندهی موجب کاهش استیصال، اتلاف وقت و استرس می شود. مدیریت وقت نیز یکی از رویکردهای مهم برای سازماندهی زمان است.
خوش خّلقی، تقویت مهارتهای ارتباطی، انجام تمرینات ورزشی، اولویت بندی برنامه های زندگی، تغذیه و خواب کافی و سحرخیزی، گسترش روابط اجتماعی، بیرون ریزی سالم هیجانات سرکوب شده، مثبت اندیشی، کم توجهی به خبرهای ناخوش آیند، عوض کردن عادت های استرسزا و استفاده درست از تکنولوژی نیز از راهکارهای مقابله با استرس هستند.
رضا احمدی
کد مشاور: 3010
یك شخصیت " مقاوم به استرس" در خود پرورش دهید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر