۱۳۸۹ فروردین ۳۱, سه‌شنبه

اگر فرصت داشتم كودكم را دوباره بزرگ مي كردم

اگر فرصت داشتم كودكم را دوباره بزرگ مي كردم
به جاي اينكه انگشت اشاره ام را به سوي او بگيرم، در كنارش انگشتهايم را در رنگ فرو مي بردم و نقاشي مي كشيدم.
اگر فرصت داشتم كودكم را دوباره بزرگ مي كردم
به جاي غلط گيري، به فكر ايجاد ارتباط بودم.
بيشتر از اينكه به ساعتم نگاه كنم، به او نگاه مي كردم.
سعي مي كردم درباره اش كمتر بدانم، اما بيشتر به او توجه كنم.
اگر فرصت داشتم كودكم را دوباره بزرگ مي كردم
به جاي اصول راه رفتن، اصول پرواز كردن و دويدن را با او تمرين مي كردم.
از جدي بازي كردن، دست بر مي داشتم و بازي را جدي مي گرفتم.
در مزارع بيشتر مي دويدم و به ستارگان بيشتر خيره مي شدم.
اگر فرصت داشتم كودكم را دوباره بزرگ مي كردم
بيشتر او را در آغوش مي گرفتم و كمتر اورا به زور مي كشيدم.
كمتر سخت مي گرفتم و بيشتر تأييداش مي كردم.
اگر فرصت داشتم كودكم را دوباره بزرگ مي كردم
نخست احترام به خود را در او مي ساختم و بعد خانه و كاشانه اش را
بسشتر از آنكه عشق به قدرت را يادش دهم، قدرت عشق را يادش مي دادم و ...
رضا احمدي
كد مشاور:3010

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر