۱۳۸۹ فروردین ۲۳, دوشنبه

سوال: خيلي از اطرافيان از جمله پدر و مادرم را به خاطر رفتارهاي بد و تأثير ناخشايندي كه در زندگيم داشته اند، نمي توانم ببخشم . اين كينه و نفرت سرتا سر وجودم را فرا گرفته و مرا دچار مشكل كرده است؟!

جواب: پيش از هر چيز توجه شما را به داستان سيب جلب مي كنم.
«معلم يك كودكستان به بچه هاي كلاس گفت كه مي خواهد با آنها بازي كند. او به آنها گفت كه فردا هر كدام يك كيسه ي پلاستيكي بردارند و درون آن به تعداد آدمهايي كه از آنها بدشان مي آيد، سيب بريزند و با خود به كودكستان بياورند. فردا بچه ها با كيسه هاي پلاستيكي به كودكستان آمدند. در كيسه ي بعضي ها 2تا، بعضي ها 4تا، بعضي ها 7تا و بعضي ها...تا سيب بود. معلم به بچه ها گفت تا يك هفته هر كجا كه مي روند كيسه ي پلاستيكي را با خود ببرند. روزها به همين ترتيب گذشت و كم كم بچه ها شروع كردند به شكايت از بوي ناخوش سيب هاي گنديده. به علاوه، آنهايي كه سيب بيشتري در كيسه ي خود داشتند از حمل اين بار سنگين خسته شده بودند. پس از گذشت يك هفته، بازي بالاخره تمام شد و بچه ها راحت شدند. معلم از بچه ها پرسيد:‍«از اينكه سيب ها را با خود يك هفته حمل مي كرديد، چه احساسي داشتيد؟» بچه ها از اينكه مجبور بودند سيب هاي بدبو و سنگين را همه جا با خود ببرند، شكايت داشتند. آنگاه معلم منظور اصلي خود از اين بازي را اينچنين توضيح داد: اين درست شبيه وضعيتي است كه شما كينه ي آدمهايي كه دوستشان نداريد را در دل خود نگاه داريد و همه جا با خود مي بريد. بوي بد كينه و نفرت، قلب شما را فاسد مي كند و شما آن را همه جا همراه خود حمل مي كنيد. حالا كه شما بوي بد سيبها را فقط براي يك هفته نتوانستيد تحمل كنيد، پس چطور مي خواهيد بوي بد نفرت را براي تمام عمر در دل خود تحمل كنيد...؟َ! »
همانطور كه جسم ما به حمام نياز دارد، روح و روان ما نيز به حمام نياز دارد. حمام روح حاصل نمي شود مگر از طريق تخليه و برون ريزي احساسات و هيجانات منفي (كينه و نفرت ها).
«نفرت از ديگران سمّي ست كه خود مي خوري و منتظر مرگ ديگران مي نشيني».
پس بايد ببخشيد تا بخشيده شويد و از اين طريق آرامش لازم را به دست آوريد.

رضا احمدي
كد مشاور:3010

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر